بنام خدا
علائم حضور ارواح در محیط
فرامرز ملاحسین طهرانی
سوال اکثریت افرادی که علاقمند به مباحث علوم روحی هستند این است که علائم حضور و ظهور ارواح در محیط چیست؟ خب در پاسخ می توان گفت که ارواح به خاطر اینکه دارای جسم مادی و فیزیکی نیستند هیچ نشانه ای از حضورشان در محیط قابل رویت نیست. آنها چیزی شبیه به موج هستند و خب امواج با چشم انسان قابل رویت و مشاهده نمی باشد. اتفاقا ارواح بسیار راغب هستند که در جمع انسانی دیده شوند، مخصوصا ارواحی که به تازگی فوت شده و می خواهند باز هم مثل سابق در جمع خانوادگی حضور داشته باشند و با نشان دادن خودشان به اعضای خانواده که داغدار هستند آنها را تسلی دهند.
اما در پاره ای مواقع و تحت شرایطی خاص ارواح برای اشخاصی خاص قابل رویت و یا از طریقی دیگر قابل درک و احساس هستند که در آینده و در مقالات بعدی تمریناتی را خواهم داد که علاقمندان به مبحث ارتباط با ارواح بتوانند تا حدودی به این درک و احساس نایل آیند.
معمولا ارواح به چند دلیل از خود نشانه و علامتی برای حضور در محیط ندارند. اول اینکه کوچکترین نشانه از حضور ارواح ممکن است باعث ترس فرد و یا افرادی شود که در آن محیط حضور دارند. ارواح مخصوصا ارواح متعالی بسیار مراعات حال اشخاصی را که مبادرت به ارتباط با ارواح می کنند را دارند زیرا آنها با تشخیص هاله های پیرامون افراد می توانند بفهمند که آن شخص دارای چه میزان از درجات تکامل روحی و آگاهی و دانایی درباب مسایل ماورالطبیعه است و اگر این میزان آگاهی و تکامل روحی در حدی قابل قبول باشد و آن شخص هم راغب به دریافت پالس هایی از ارواح باشد، آن وقت با اجازه از محضر پروردگار ارواح از خویش تظاهراتی را نشان می دهند در غیر این صورت هیچ روحی اقدام به برقراری تماس فیزیکی با هیچ شخصی نمی نماید.
بنام خدا
نحوه تشکیل جلسات ارتباط با ارواح
در مقاله هایی که قبلا داشته ایم در مورد چگونگی تشکیل جلسات ارتباط با ارواح اطلاعاتی داده شده است، اما از آنجایی که ممکن است هنوز عده ای در این مورد اطلاعات کم و یا اصلا اطلاعاتی نداشته باشند در این مقاله کوتاه شمه ای از آنچه که قبلا گفته ایم را متذکر می گردیم.
همان گونه که بارها گوشزد کرده ام هرگز بدون دانش روحی و یا لااقل بدون حضور استاد و راهنما و یا کسی که در زمینه ارتباط با ارواح تجربیاتی کسب کرده است، مبادرت به ارتباط و یا احضار ارواح چه برای خود و یا در جمع ننمایید. زیرا ممکن است ارواح مزاحم و یا ارواح بی سواد و غیرمفیدی از این فرصت بهره برده و مبادرت به برقراری تماسی مضر با شما نمایند که نه تنها هیچ فایده ای برای شما نخواهد داشت بلکه ممکن است شما را دچار مشکلات عدیده روحی و عاطفی و حتی جسمانی نماید.
بنام خدا
فرصتی برای رهایی روح
فرامرز ملاحسین طهرانی
از آنجایی که روح هیچ سنخیتی با جسم مادی انسان ندارد در هر فرصتی درصدد آن است که از این قالب و زندان تنگ و تاریک رهایی یابد. اگر مقدرات الهی نبود و اگر این روح به وسیله ریسمانهایی نامرئی به نقاط گوناگون جسم انسان وصل نبود، حتی برای کسری از ثانیه روح در کالبد فیزیکی باقی نمی ماند و همانند پرنده ای در قفس به محض باز شدن درب های آن، پا به فرار می گذاشت.
روح برای تکامل و طی نمودن یک دوره از زندگانی دنیایی برای مدتی محدود ناگزیر است تا در کالبد مادی انسانی تحمل رنج و سختی کند اما از آنجایی که تحمل این حبس برای مدتی چند ده ساله برای روح سخت و ناگوار است زمان هایی را خداوند برای ارواح محبوس در زندان دنیا قرار داده است تا با سفر به دنیای باشکوه غیب به تجدید قوا پرداخته تا شاید در بقیه عمر خویش تا زمان رسیدن مرگ و انتقال به جایگاه ابدی اشان زیاده از حد رنج نکشند.
روح در سه زمان قادر است به صورت موقت از جسم فیزیکی خویش خارج شده و پس از تجدید قوای روحانی مجددا به آن بازگردد. این سه وقت عبارتند از:
ادامه مطلب ...بنام خدا
معاشقه در بهشت
فرامرز ملاحسین طهرانی
یکی از نعماتی که بهشتیان در بهشت به وفور و کمال و تمام از آن برخوردارند بهره مندی از همسران پاکیزه و زیباست که هیچ محدودیتی در این مورد برای آنان وجود ندارد. هم مردان بهشتی و هم بانوانی که به خاطر ایمان به خدا و اعمال نیکو سعادت دخول به بهشت را یافته اند، در آن جهان نورانی و شگفت انگیز اجازه دارند تا با زنان و مردانی که در آن جهان روحی به سر می برند ازدواج نموده و حتی بدون تشکیل یک زندگی مشترک دائمی با آنان به طور موقت مراوده و تماس جنسی داشته باشند.
بهشت دنیایی است که ارواح مستقر در آن به واسطه وارستگی و ایمان حقیقی به خداوند، از نعمات زیادی برخوردار بوده و از سوی پروردگار، کلیه وسایل آرامش و آسایش فراهم می باشد. یکی از تمایلات ارواح بهشتی برخورداری از همسری مناسب و شایسته برای کامجویی و رفع حوائج جنسی شان می باشد که هیچ محدودیتی دراین باره برای آنان میسور نمی باشد و ارواح بهشتی تمام و کمال از این نعمت به بهترین وجه آن برخوردار می گردند.
بنام خدا
روحی در قبرستان
فرامرز ملاحسین تهرانی
در کلیپی که چندی پیش دیدم ادعا شده بود که روحی در قبرستان است و دوربین توانسته بود آن را ضبط کند. البته رفت و آمد ارواح نه تنها در قبرستانها بلکه در همه جای این دنیا امری عادی و طبیعی است و اینکه روحی در یک قبرستان قدیمی باشد، امری غیرمنتظره نیست. اما معمولا ارواح کمتر به قبرستان می روند زیرا آنجا چیزی جز خاک و جنازه های پوسیده شده نیست. مگر ارواحی که به تازگی از دنیا رفته اند که به واسطه دلبستگی و علاقه ای که به جسم فیزیکی خود داشته اند و اینکه به واسطه عدم آگاهی و باور اینکه آنها دیگر مرده اند، تا مدتی به جسم بی جان خویش سر می زنند و در تلاشی نافرجام چندین بار در این جسم حلول می کنند اما از آنجا که ریسمانهای نقره ای رابط بین روح و جسم برای همیشه قطع شده است، قادر نخواهند بود آن جسم مرده را دوباره حیات بخشیده و از خاک بیرون بکشند.
ادامه مطلب ...
بنام خدا
اشتغال ارواح در جهان های روحی
فرامرز ملاحسین تهرانی
روح آدمی در هیچ زمانی و هیچ مکانی فارغ از تکلیف و رسالت و وظیفه نیست. یعنی می بایست در تمامی مراحل و دوره های زیست تکاملی که در آن به سر می برد مشغول کسب معارف و علومی باشد که وی را پله پله به مراحل بالای آگاهی و دانایی و فرزانگی رهنمون می سازد وگرنه موفق به کسب امتیاز از دستگاه الهی نخواهد شد. ارواح چه در هنگامی که در قالب یک جسم فیزیکی و در یکی از کرات مادی مشغول زندگانی می باشند و چه هنگامی که به یکی از جهانهای روحی انتقال می یابند فارغ از یادگیری و تعلم و تعلیم نمیباشند. اگر روحی در هر برهه ای از زندگی خویش دست از تعلیم و آموزش و یادگیری بردارد دچار رخوت و عقب ماندگی شده و به همان نسبت نیز در رسیدن به مراحل بالای انسانیت و روحانیت عقب خواهد ماند.
روح پس از جدایی ابدی از کالبد مادی(مرگ)، توسط ارواح و فرشتگان الهی نسبت به اتفاقی که برایش افتاده است آگاهی می یابد، و هر زمان که مرگ خویش را بطور کامل پذیرفت و نسبت به آن معرفت پیدا کرد، به جهان روحی مناسب با وضع و حال خویش گام خواهد نهاد. در جهان های روحی کسب معرفت و دانش آموزی خیلی مهم تر و حیاتی تر از کرات مادی است. زیرا در کرات مادی به واسطه حجاب ها و چالش هایی که نفس برای روح ایجاد می نماید، روح در ناآگاهی و فراموشی نسبت به رسالت و تکلیفی که خداوند بر گردنش نهاده است، دچار انحرافات کلی و جزیی گشته و تاحدودی نسبت به تندباد حوادثی که وی را به این سو و آن سو می کشاند، بی اختیار است (البته نه به طور کامل). ولی پس از مرگ این حجابها از برابر دیدگان وی برداشته شده و روح به طور کامل و تمام خود را در جهانی پیدا خواهد کرد که تحت سیطره مستقیم خداوند و ارواح متعالی قرار داشته و دیگر آن نواقص و کمبودهایی که در دنیاها و کرات مادی برای پیشبرد اهداف عالی انسانیت سد راه ارواح است وجود ندارد. پس ارواح در جهانهای روحی رفته رفته به قدرت فکر و اراده و موهبت اختیاری که دارند پی برده و از تمامی لحظات حیاتشان در جهت کسب معارف و علوم گوناگون برای تکامل خویش بهره می برند.
داشتن شغل و تحرک و خلق و بازآفرینی افکاری که در مخیله ارواح است، یکی از دلمشغولی های آنها به شمار می رود. ارواح افراد دانشمند و هنرمند و صنعتگر و عالمان اکثرا بعد از مرگ به ادامه فعالیت و تحقیقات خویش در همان حوزه فکری اشان مشغول می باشند. مثلا یک فیزیکدان و یا شیمیدان و یا نقاش و خطاط و صنعتگر و جهانگرد پس از مرگ و رجعت به جهان های روحی در همان شغل پیشین خویش به فعالیت پرداخته و اتفاقا با برخورداری از امکانات عالی و پیشرفته که برایش مهیا می باشد، به پیشرفتهای شگفت انگیزی نائل خواهد آمد که اصلا قابل قیاس با موفقیتهای وی در زندگی قبل از مرگش نمیباشد. بسیاری از کشفیات و دستاوردهای دانشمندان کنونی جهان که باعث خوشحالی و بعضا حیرت مردم و محافل علمی می گردد، درنتیجه کمک ارواح دانشمندی است که بوسیله القای ذهنی و فکری و کمکهای غیبی به دانشمندان زمینی می کنند، بوجود می آید.
خداوند از انسانهایی که بیشتر عمر خویش را به بطالت می گذرانند بسیار ناخشنود است. زیرا این دسته از انسانها هرگز قیمت و ارزش وقتی را که در حال تلف شدن است را نمی دانند و از توانایی های خویش درجهت خلق یک دنیای بهتر و زیباتر برای خویش، خانواده و حتی دیگران غافلند. این دسته از انسانها دارایی روح خموده و افسرده هستند و در حال درجا زدن و عقب افتادگی نسبت به سایر انسانهایی هستند که در شرایط مشابه و مساوی با آنان در همان زمان به موفقیت های بزرگ و کسب مدارج بالای علمی و هنری در میان جوامع خویش نائل می آیند.
انسانهای تنبل و بی هدف با حدوث مرگ جزو ارواح سرگردان و بعضا شرور و مزاحمی خواهند بود که بدون هدف به پرسه زنی در میان زندگان و نشر افکار و القائات یاس آور برای گمراه نمودن سایرین مشغول خواهند بود و دیگر هیچ اشتغالی جز این در جهان پس از مرگ ندارند. این دسته از ارواح آنقدر در بی خبری و پرسه زنی به سر می برند تا آنکه از این وضعیت دردناک و بی هویتی خویش خسته شده و آنگاه از خداوند و ارواح حامی درخواست کمک می نمایند. یعنی ممکن است که برای ارواح بی هدف و سرگردان بواسطه تنبلی و ناآگاهی اشان چیزی حدود ده ها و شاید صدها سال زمان بگذرد تا به عقل روحی دست یافته و علاوه بر پذیرش مرگ خویش و تن دادن به قوانین الهی به جهان روحی مرتبط و متناسب با وضعیت روحی خویش سفر کرده و آنگاه آمادگی این را پیدا کنند تا به تعلیم و تعلم و سپس اشتغال در یکی از شغل هایی که مرتبط با وضعیت روحی وی باشد تن در دهند.
بهرحال ما می بایست از هم اکنون نسبت به کسب معارف و پربار کردن کوله بار معرفت و دانش و بینش خویش در هر یک از جنبه هایی که در آن استعداد داریم همت بگماریم تا پس از مرگ دچار کمبودها و نقص در مدارج علمی و سطح آگاهی و دانایی نباشیم و انشاالله بتوانیم با ارواحی که هر یک از آنان از دانشمندان و عالمان و صاحب نظران زمانه خویش بوده اند محشور گردیم.
بنام خدا
حجاب از نظر ارواح
فرامرز ملاحسین تهرانی
تاکنون نشده در جلسات ارتباط با ارواح با روحی مواجه شویم که دارای حجاب و پوشش مناسب نباشد. در جلساتی که قرار است ارواح تجسد نمایند و شرایط برای احضار روح با حضور مدیوم اکتوپلاسمی مهیا میباشد، ارواح پس از تجسد بخشیدن به خویش با پوشش و لباس مناسب حاضر می گردند. این مورد درمورد روح خانم هایی که تجسد می نمایند کاملا مشهود و نمایان است. حال فرقی نمی کند که مثلا این روح در زمان زنده بودنش مسلمان بوده و یا مسیحی و یا یهودی و یا دارای هر یک از اعتقادات و باورهایی که در دنیا داشته است، در زمان تجسد این دسته از ارواح، همگی اشان اعم از مرد و زن با پوششی مناسب حاضر می گردند.
ادامه مطلب ...
بنام خدا
گذشت عمر بر ارواح
فرامرز ملاحسین تهرانی
ارواح پیر نمی شوند بلکه تجربه کسب می کنند. هرچه بر سن ارواح در جهان هستی می گذرد، آنها کامل تر و با تجربه تر از قبل شده و رسیدن به سنین پیری فقط مختص به جسم مادی ایشان می باشد و روح که در مقاطعی از زندگی خویش بالاجبار با ماده و اجسام و کالبدهای مختلف به سر می برد با پیری و فرتوت شدن جسمشان هرگز پیر نمی شود.
روح یک عنصر لایزالی است که از ابتدای خلقت و هستی بوده و تا آخرین مراحل تبدیل و تبدل و درنهایت الحاق به روح اعظم کائنات در جهان هفتم روحی که منبع خالص انرژی پاک و اداره جهان هستی است، باقی خواهد ماند و به جاودانگی مطلق خواهد رسید.
روح تا زمانی که مجبور است در یکی از کالبدهای مادی قرار گیرد، مجبور است در زمان هایی غیر از خوابیدن خود را با قوانین عالم ماده منطبق نماید. یعنی ابزار و آلاتی که جسم خاکی برای فعالیت روح تدارک دیده است، بسیار ناقص و ضعیف می باشد به همین خاطر است که روح از تمامی توانایی ها و قدرتهای شگرف خود تا زمانی که در بند جسم مادی است، نمی تواند بهره مند گردد. به این علت است که ارواح به محض اینکه فرصتی پدید آید سعی در گشایش بندهای جسم و بدن مادی خویش کرده و به فضا و نشئه روحانی پرواز مینمایند که این مهم در هنگام خوابیدن، چرت زدن و زمان هایی که انسان اقدام به ریلکسیشن و ورزشهایی همچون یوگا میپردازد، رخ میدهد. اما بهترین زمان برای رهایی روح از جسم زمان خوابیدن است که روح به طور کامل از جسم فاصله گرفته و دیگر تابع قوانین عالم مادی نمی باشد. به همین خاطر است که انسان در عالم خواب ممکن است بسیاری از آداب و رسوم و نحله های بشری و فرهنگی خویش را نادیده گرفته و حتی برخلاف باورها و اعتقادات دنیایی اش رفتار نماید. (مانند ازدواج با محارم به عنوان یک روح مجرد در عالم رویا).
اما روح هرگز پیر نمی شود. روح به محض رسیدن به سن پختگی و آگاهی و دانایی با تسلط بر دامنه قدرتهای الهی خویش در روند گذشت عمر که باعث ضعف و سستی روح و تن پوش وی میگردد، واکنش نشان داده و آن را خنثی می نماید. یعنی هرچه جسم پیر و پیرتر می شود، روح همان سن و سال پختگی و قدرت خود را به عنوان یک انسان کامل حفظ می کند و اگر می بینید که انسان در زمان پیری دیگر قادر به بهره مندی از قدرتهای روحی و روانی خویش نمی باشد به این خاطر است که ابزار و اندامهای جسمانی مثل گوش و بینی و چشم و سایر اعضا و جوارح بدن به علت پیری و فرسودگی دیگر به کار روح جوان نمی آید و روح نیز تا زمانی که هنوز در جسم مادی قرار دارد، مجبور است به سختی با این اندام ها و جوارح روزگار بگذراند، تا زمانی که به واسطه مرگ از دست این جسم پیر و فرسوده خلاص شده و با ورودبه فضای روحانی دوباره به قدرتهای روحی و روانی خویش دست یابد.
ارواح تا مدتی پس از مرگ به علت وابستگی به جسم مادی و عدم باور مرگشان، خویشتن را به همان هیبت و هیکل قبل از مرگ مشاهده می کنند اما با گذشت زمان و رسیدن به آگاهی و باور مرگشان، سعی در پاک کردن خاطرات گذشته شان از اندام و جسم مادی خویش کرده و برای خود یک هیبت و اندام سالم و جوان در جهان ارواح بیافرینند.
ارواح دانا و آگاهی که در یکی از طبقات بهشتی جهان غیب به سر می برند، همگی شان جوان و سرحال و شاداب هستند زیرا آنها به این موضوع پی برده اند که روح آنها تابع شرایط قوانین الهی و قدرتهای نهفته و آشکار وابسته به روح اعظم کائنات می باشد و هرآنچه را که اراده فرمایند قادرند به منصه ظهور برسانند ازجمله جوانی و زیبایی و شادابی و قدرتهای مادی و معنوی را.
در این باره در آینده بیشتر خواهیم نوشت.
بنام خدا
ارواح سرگردان
فرامرز ملاحسین تهرانی
منظور از ارواح سرگردان ارواحی هستند که هنوز مرگ خویش را باور نداشته و سعی دارند خود را درمیان زندگان، زنده نشان دهند. این دسته از ارواح در اوایل مرگشان شاید بخاطر عدم آگاهی از اتفاقی که برایشان رخ داده حق داشته باشند چنین سرگردان و پریشان باشند اما با گذشت زمان و آگاهی از حقیقت و واقعی بودن مرگشان اگر باز هم به سرگردانی و بطالت بگذرانند دیگر جزو ارواح لجوج و بی ایمان تلقی می گردند.
بنام خدا
شفای بیماری
فرامرز ملاحسین تهرانی
بیماری و گرفتاریهای جسمی و روحی از جمله آزمایشات و امتحانات الهی برای پالایش روح و پاک شدن از گناهانی است که احیانا در گذشته ای دور و یا نزدیک شخص به آنها مبادرت ورزیده است. ایام بیماری زمانی است مناسب و ایده آل برای اینکه شخص بیمار با خویش و خدای خویش خلوت گزیده و به دور از هیاهوهای زندگی پرتنش دنیایی و دوستان و اطرافیانی که در هنگام سلامتی و برخورداری انسان از نعمات به گرد وی می چرخند، به تفکر و تعمق در علت و چیستی و سبب گرفتاری هایی که بدان دچار گشته است، بنشیند. به غیر از ایام بیماری و گرفتاریهایی از این دست که انسان مجبور به گوشه نشینی و عزلت و دوری گزیدن از اجتماعات، میگردد، در هیچ زمانی غیر از این زمان، فرصت مناسبی برای یادآوری آنچه که در گذشته، انسان در انجام اعمال و گفتار و اندیشه های خویش چگونه بوده است، دست نمی د هد.
ادامه مطلب ...