حیات معنوی
فرامرز ملاحسین تهرانی
تحتانی ترین مظهر آفرینش خداوندی، جهان فیزیکی و مادی است که سیاره زمین بخش بسیار ناچیزی از آن را اشغال کرده است. این جهان پهناور مادی، پایین ترین مرتبه از سلسله کائنات و آفرینش الهی است که از تکاثف و ثقل موجی فشرده ای نسبت به سایر طبقات هستی در جهان های فوقانی برخوردار است. ارواحی که بنابر مشیت الهی به یکی از سیارات در طبقه فیزیکی فرستاده می شوند، تا زمانی که به آگاهی حقیقی نسبت به ذات پروردگار و شناخت واقعی از خویشتن خویش بعنوان یک روح آزاد از تعلقات مادی نائل آیند، همچنان می بایست در مدار و چرخه این بخش از جهانهای فیزیکی در هیاکل و کالبدهای گوناگون به سر برند تا به بالاترین درجه بینش و آگاهی از وضعیت خویش و رسالتی که ازسوی دستگاه الهی بر عهده اشان گذارده شده است دست یابند.
بازخوانی یک مقاله
بنام خدا
وضعیت روح درصورت نقص عضو
فرامرز ملاحسین تهرانی
شاید این سوال برای خیلی ها مطرح شده باشد که اگر جسم بر اثر حادثه ای دچار نقص عضو شود و یا اینکه از بدو تولد انسانی ناقص به دنیا آمده باشد، وضعیت روح وی چگونه خواهد بود.
در پاسخ باید به اطلاع برسانم که روح دارای شکل بخصوصی نیست که بر اثر نقص عضو جسمانی، دچار تغییر شکل شده و یا ناقص شود. بلکه روح یک ماهیت و وجود خارج از بعد مادی است و بخشی از روح و ماهیت الهی است. پس رسالت و تکلیف روح پس از هبوط و حلول در یک جسم مادی، حیات بخشیدن به آن و ادامه سیر تکاملی خویش درجهت عروج و صعود به طبقات بالای جهانهای روحی و هرچه بیشتر نزدیک شدن به ذات احدیت می باشد.
ادامه مطلب ...
بازخوانی یک مقاله
ارواح سرگردان
فرامرز ملاحسین تهرانی
منظور از ارواح سرگردان ارواحی هستند که هنوز مرگ خویش را باور نداشته و سعی دارند خود را درمیان زندگان، زنده نشان دهند. این دسته از ارواح در اوایل مرگشان شاید بخاطر عدم آگاهی از اتفاقی که برایشان رخ داده حق داشته باشند چنین سرگردان و پریشان باشند اما با گذشت زمان و آگاهی از حقیقت و واقعی بودن مرگشان اگر باز هم به سرگردانی و بطالت بگذرانند دیگر جزو ارواح لجوج و بی ایمان تلقی می گردند.
ادامه مطلب ...
بنام خدا
رابطه رو ح و جسم از نظر فلاسفه
وجود دو جهت در انسان با اندک توجهی روشن می شود و انسان در کنار آثار مادی از خود، آثاری غیر مادی را می یابد که منجر به نظریه ترکیب انسان از جسم و روح می شود. اما درک کامل چگونگی رابطه این دو عنصر با یکدیگر، مساله ساده ای نیست. در طی تاریخ، مراحلی در بیان چگونگی این رابطه طی شده است. در ذیل بیان این مراحل تاریخی را از قلم شهید مطهری نقل می کنیم: ادامه مطلب ...
مقاله سفر روح
کمال الماسی
با یک دیدگاه واقع بینانه درمی یابیم که سفر روح تنها به معنای فرافکنی یا ماوراءالطبیعه نیست. سفر روح میزان ارتعاشات آگاهی فردی است که ما می توانیم از طریق آن، میزان دانائی و توان درونی خود را بالا ببریم، متأسفانه هندوها و لاماهای تبتی معنی اصلی سفر روح را به موضوعات سایپولوژی سوق داده اند و افرادی چون لوبسانگ رامپا و سایر شخصیت های دیگر به موضوعات فراطبیعی آن اهمیت زیادی داده اند که این خارج از منطق و قوه عقل سلیم است زیرا سفر روح به شیوه های فرافکنی نمی تواند بازتاب معنی اصلی آن باشد. به طور مثال تمرکز نمودن، انسجام فکر و جهت دادن آن به درون می تواند نوعی سفر روح سالم باشد که قادر است هم امنیت روانی و آسایش ذهنی فرد را تضمین کند هم توانائی او را بالا ببرد.
حرکت جریان های الکتریکی در بدن مدتها پیش شناخته شده است. این جریان ها در مسیر سیستم عصبی جاری و یکی از راههای خود تنظیمی بدن هستند. سیستم عصبی با همه اندامها و بافتهای بدن ارتباط دارد و پیام ها از طریق آن به مغز جاری می شوند تا تمام فعالیت های بدنی را تنظیم کنند.
ادامه مطلب ...بنام خدا
منبع: www.hypnosiran.com
مدیومگری یا MEDIUMSHIP به اعمال یا دعاوی برخی از افراد اطلاق میشود- که به مدیوم بودن یا داشتن استعداد مدیومگری معروف شدهاند- که بر اساس آن واسطهگری یا ارتباط بین ارواح مردگان و انسانهای زنده را فراهم میسازند. در شرایطی که در محافل علمی و پژوهشی کمترین حمایتی در زمینه اصالت و حقانیت امکان ارتباط ارواح مردگان با زندگان مشاهده نشده، برخی از طرفداران فراروانشناسی اظهار داشتهاند که تحقیقات آنها نشان داده است که چنین ارتباطاتی انجام شدهاند. انجام ارتباط یا مدیومگری در قالب یا متن انبوهی از فرقهها و آئینها صورت میگیرد که تعدادی از آنها بسیار قدیمی هستند و گروهی از آنها مربوط به عصر جدید هستند که حتی در متن تشریفات و مناسک برخی از کلیساها در آمریکای جنوبی، آمریکای شمالی و آفریقا هم دیده میشوند.
در نحوه انجام مدیومگرائی تنوعات بسیار زیادی دیده میشود. یکی از انواع آن که حتی در اوج شکوفائی علمی یونان قدیم و تمدن پرشکوه مصر در 2500 تا 4000 پیش شواهد مستندی از آنها ثبت شده، این بود که کاهن یا کاهنه یک معبد پس از اینکه طی مراسمی خودش را در شرایط خلسه یا خودهیپنوتیزم قرار میداد، به این احساس میرسید که کالبد او توسط روحی تسخیر شده و پیام این روح با زبان یا نشان خویش به حاضران منتقل میساخت. در برخی از موارد این مدیوم اظهار میداشت که پیامی را «شنیده» و آن را در اختیار دیگران قرار میداد. برخی از اشکال و انواع دیگر این تشریفات، ظهور اشباح، پیدایش صدا و یا تحرکهایتله کینستیتکی[1] در محیط است.
ادامه مطلب ...بنام خدا
روح، ذهن، جسم
خداوند مهربان به روایتی مجموعه انسان را از ذهن،بدن و روح آفرید
رسول اکبری
اگر در این میان بدن را تجزیه کنیم به اتمها و در نهایت به الکترونها،پروتونها میرسیم خالق هستی ما را به صورت یک انتقال دهنده انرژی خلق کرده که محیط اطرافمان هم میتواند روی ما اثر گذار باشد، ما میتوانیم انرژی مثبت و یا انرژی منفی از خود صادر کنیم و در عین حال توسط انرژی های مثبت و منفی محیط اطرافمان متاثر شویم، اگر ما شروع به صادر کردن انرژی مثبت با نوسان بالا بکنیم این انرژی با انرژی بیرونی از همان نوع یعنی مثبت ترکیب شده و ما را در میدانی از انرژی مثبت نگهمیدارد و برعکس اگر ما انرژی منفی صادر کنیم با انرژی منفی بیرونی ترکیب شده و ما را در میدانی از انرژی منفی نگهمیدارد و حالت منفی را به ما برمیگرداند، به همین دلیل است که میگویند نتیجه هر عملی به خود انسان باز میگردد.
ادامه مطلب ...
بنام خدا
وجود روح از دیدگاه انسانهای اولیه
منبع: www:bankmaghale.ir
انسان از همان مراحل بدویت متوجه شد که نگهدارنده بدن چیزی است غیر مادی و از همان جا بود که برای آن تعبیرات و تشبیهاتی آورد.
او به این کشف قانع نشد و به هر نسبت که در فکرش پیشرفت حاصل آمد و فهمیده تر و متفکرتر شد به یک مسئله دیگر اندیشید و آن اینکه گرداننده بدن هر اسمی که داشته باشد و هر مشخصاتی که دارا باشد، ابدی است و این فکر به طور خیلی ساده در ذهنش حلول کرد و بیدار شد. اما طول این مسأله فکر انسان به خاطر خوابها و رویاهایی بود که می دید و در بیداری آنها را نمی دید و این امر آدمی را به اندیشه فرو می برد که علت و منشأ چنین امری را دریابد. گاهی به خاطرش می رسید که این خواب و عوالم آن، مربوط به روح است که در جسدش دمیده و مستقل از بدن است. بر اثر این طرز فکر، بین جدا شدن روح از جسم در دو حالت مقارنه و پیوستگی می دید، یکی خواب و دیگری مرگ. به عبارت دیگر بر او ثابت می شد که روح بدن مرده را ترک می کند. همان طور که از بدن شخص در حالت خواب به بدن بازمی گردد. ولی پس از مرگ بازگشتی نیست. از همین جا انسان ابتدایی با عقل و خردی که خداوند به او داده بود، کم کم به یک مسأله پی برد و آن عبارت بود از: بقای روح؛ با پی بردن انسان به بقای روح متوجه شدند که بین روح و جسم هر کسی حتی پس از مرگ او رابطه ای است و ارواح در همان حفره ای که اموات به خاک سپرده شدند در کنار اجساد به سر می برند و حتی عقیده پیدا کردند که گاهی روح هر کسی به محل هایی مانند خانه او رفت و آمد می کند و از این رو بستگان هر کس بعد از مرگ او وظیفه داشتند در خانه را تا مدتی بعد از مردنش باز بگذارند که مانع ورود روح به خانه اش نشوند. بدین طریق بود که انسان های اولیه نه تنها برای هر موجود زنده ای روح می شناختند، بلکه کم کم معتقد شدند که در دنیا هر چیزی که حرکت می کند و جنبشی دارد، دارای روح است و نیز عامل حرکت اشیاء بیجان روح می باشد. مثلا می گفتند درخت ها بعد از خشک شدن، باز سبز می شوند و این دلیل برداشتن روح است. حتی حرکاتی که به برگها و شاخه ها به هر علتی وارد می شود. اگرچه از راه باد می باشد باز علتش روح است. رودخانه ها که بین صخره ها به حرکت می آیند.
ادامه مطلب ...