مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

معاشقه در بهشت

بنام خدا

معاشقه در بهشت


نتیجه تصویری برای فرشته

فرامرز ملاحسین طهرانی


یکی از نعماتی که بهشتیان در بهشت به وفور و کمال و تمام از آن برخوردارند بهره مندی از همسران پاکیزه و زیباست که هیچ محدودیتی در این مورد برای آنان وجود ندارد. هم مردان بهشتی و هم بانوانی که به خاطر ایمان به خدا و اعمال نیکو سعادت دخول به بهشت را یافته اند، در آن جهان نورانی و شگفت انگیز اجازه دارند تا با زنان و مردانی که در آن جهان روحی به سر می برند ازدواج نموده و حتی بدون تشکیل یک زندگی مشترک دائمی با آنان به طور موقت  مراوده و تماس جنسی داشته باشند. 

بهشت دنیایی است که ارواح مستقر در آن به واسطه وارستگی و ایمان حقیقی به خداوند، از نعمات زیادی   برخوردار بوده و از سوی پروردگار، کلیه وسایل آرامش و آسایش فراهم می باشد. یکی از تمایلات ارواح بهشتی برخورداری از همسری مناسب و شایسته برای کامجویی و رفع حوائج جنسی شان می باشد که هیچ محدودیتی دراین باره برای آنان میسور نمی باشد و ارواح بهشتی تمام و کمال از این نعمت به بهترین وجه آن برخوردار می گردند.

  ادامه مطلب ...

احضار روح توسط برادر علامه طباطبایی

بنام خدا


احضار روح توسط برادر علامه طباطبایی


منبع: ://www.parsine.com/

یک روحانی بنام ادیب العلما در تبریز بود که به بنده نیز مانوس بود و درعلوم غریبه نیز سر رشته داشت که اخیراً فوت نموده است. یک روز آمده بود به خانه مان و من نیز آن موقع در کبریت سازی مشغول بکار بودم عصر که به خانه برگشتم والده ام فرمودند که والد بزرگوارم (آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبایی)حال خوشی ندارد خانه مان آن موقع در دانشسرا قرار داشت طبقه دوم پیش پدرم رفتم و جویای حالشان شدم فرمودند: چیزی نشده فقط حالم کمی منقلب شده بود که درست شد. بالاخره چیزی نگفتند و من هم نفهمیدم .

چند روز بعد که جناب ادیب العلما را دیدم ایشان از من در مورد اتفاقات آن روز پرسیدند گفتم بنده که بی خبرم .ادیب العلما برگشت گفت آن روز که آمده بودم خانه تان ، پدرت در حالی که نشسته بود به این فکر می کرده که روح عمربن سعد را احضار نمایند ببینند که این ظالم چگونه تیپ و قیافه ای داشته و این غلط بزرگ غیرقابل بخشش را در مورد امام حسین(ع) و اهل بیت اش در صحرای کربلا مرتکب شده است.

ادیب العلما می گوید در یک لحظه خانه ای که در آن نشسته بودم به یک ظلمتکده تبدیل شدو همه جای خانه را تاریکی فرا گرفت من از ترس پا به فرار گذاشتم یک آن فهمیدم که در پل منجم هستم بعداً برگشتم و در مورد ماوقع سوال پرسیدم آقا فرمودند که روح عمرسعد ترسید و پا به فرار گذاشت.

مادر بنده نیز به خیال اینکه فرار ادیب العلما از خانه به واسطه حال ناخوش پدرم بوده لذا با یکی از پزشکان تبریز به نام دکتر نقشینه برای مداوای پدرم تماس گرفته بود و دکتر پس از معاینه پدرم ، حال پدرم خوب شده بود و بدین صورت همه چیز در خانه بهم خورده بود.

در یکی از روزها یکی از این افرادی که پدرم می خواست در حضور وی یکی از ارواح را احضار نماید حاج میرستارآقا میر محمدی نامی بود. وی تعریف می کرد که یک روز با پدرم تصمیم گرفتند روح معاویه را احضار نمایند که در حین این جریان یکی از دوستان از درب خانه می خواست وارد شود خطاب به ما گفت که در اینجا چه خبر است این بوی بد مشمئز کننده از کجا می آید چگونه در این فضای آلوده نشسته اید؟ در این حالت رفت و فوراً یکی از پنجره ها را باز نمود.در حالیکه در اتاق چیز خاصی نبود فقط بوی روح کثیف معاویه بود که بواسطه احضارش همه جا را دربرگرفته بود.

بله احضار ارواح یکی از کارهایی بود که پدرم می توانست آن را انجام دهد. در برابر احضار ارواح انسانهای ملعون ، پدرم روح انسانهای بزرگ را نیز احضار می نمود مثلا بارها خود شاهد بودم که چگونه روح مرحوم سیدعلی آقاقاضی را فرا می خواندو از ایشان پاسخ برخی از سوالاتش را می گرفت و با حاج سیدمحمد الهی طباطبائی فرزند حضرت آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائیاحضار ایشان ، عطر و بوی خوشی در داخل اتاق می پیچید .

یکبار یک ضایعه ای پوستی روی پای پدرم ظاهر شده بود به هر دکتر مراجعه نمود نتوانست برای آن چاره ای بیابد یکبار اراده نمود تا روح شیخ ابوعلی سینا را بخواند و از او بخواهد تا پایش را در میان جمع مداوا نماید 
.
ابوی می گفت بنده سوالات علمی زیادی از ارواح علما و دانشمندان بزرگی همچون بوعلی سینا ، سقراط ، افلاطون ، ارسطو و... کرده ام سوالاتی که اصلاً در حد و اندازه آنها هم نبود ولی آنها به درستی به این سوالات پاسخ داده و پدرم همه این سوال و جواب ها را در یک دفترچه ای یادداشت نموده و ثبت کرده است و دانشگاه علامه طباطبایی هم اکنون بر روی سرگذشت پدرم حضرت آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائی برنامه ریزی جامعی انجام داده قرار بر این شده است تا بصورت کتابی چاپ و منتشر گردد و بنده همه این سوال و جواب ها را در اختیار این عزیزان قرار داده ام و آقای دکتر اسماعیل زاده از ارومیه در این مورد کار جامعی شروع نموده است.

روح چیست

بنام خدا

روح چیست؟

منبع: bankmaghale.ir


نتیجه تصویری برای روح



شناخت روح در زمان حیات و ایمان و اعتقاد به استقرار وجود آن پس از مرگ، هر فردی را قادر می‌سازد که نه تنها به زندگانی خود در رابطه با مرگ، مفهوم و معنایی روحانی و آرام‌بخش و شرق‌آوری را ببخشد بلکه باعث میشود تا در فرصت  حیات مادی،‌ جهانی روشن و پاک و بی‌آلایش و منطبق با واقعیات حیات انسانی برای خود انتخاب نماید. و در زندگی، حقایق و درستی و صداقت را مبنای عمل و ادامه عمر خود قرار دهد.

آنها که در طول حیات خود، بر اثر تجربه و ممارست و تعمق خالصانه و مطالعات فراوان، به بقای روح معتقدشده‌اند، کوشیده‌اند تا در تزکیه روانی، کنترل اعمال نفسانی، بی‌توجهی به مادیات در زمان حیات و گرایش به جنبه‌های معنوی زندگی، سرمشق خوبی برای خانواده و اطرافیان خویش و همچنین جوامع بشری باشند. چنین افرادی هرگز از ناملایمات زندگی وحشت ندارند و درصدد انتقام‌‌جویی، کینه‌توزی، بخل و حسد، دروغگویی و تضییع حق دیگران برنخواهد آمد و نیز در اصل، توجه چندانی به تجملات و زرق و برق زندگی از خود نشان نمی‌دهند و با زندگی و مشکلات آن برخورد ملایم و مسالمت‌آمیزی دارند و معمولاً زندگی خود را در آسایش خیال و آرامش‌خاطر می‌گذرانند و موجب امنیت خاطر و ثبات روحی اطرافیان خود خواهند شد.

 

ادامه مطلب ...

متافیزیک و مذهب

بنام خدا

متافیزیک و مذهب

منبع: http://www.aftabir.com


مذاهب گوناگون در تاریخ بوجود آمده، تکامل یافته و از بین رفته اند. آنچه اساسأ در همه آنها مشترک است اعتقاد به یک سری اصول متافیزیکی است. در کلی ترین شکل خود اصول متافیزیک عبارتند از نظریات ما درباره منشا جهان، ساختمان جهان، و آینده جهان.

  ادامه مطلب ...

متافیزیک و زندگى هر روزه

متافیزیک و زندگى هر روزه

منبع :www.sharghnewspaper.com


اولین قدم در بحث متافیزیک تعریف کلمه متافیزیک است که یکى از الفاظ مبهم و مسئله ساز و گیج کننده در تاریخ فلسفه است. در تاریخ فلسفه کمتر مفهومى پیدا مى شود که فیلسوف ها در آن اجماع نظر داشته باشند. همیشه آدمى مثل نیچه پیدا مى شود که مسئله اش با همه تناقض داشته باشد. لفظ متافیزیک در صد سال اخیر توسط فشارهاى مارکس و انگلس بسیار رو آمده است و معنى اى را گرفته که با همه تاریخ فلسفه متناقض است. وقتى مى گویند متافیزیکى یعنى چیز غیر علمى، عرفانى، گیج و مربوط به جهان مه آلود عقاید ماورایى. خیلى ها این نظریه و تعریف را مى پذیرند ولى لغت متافیزیک هزار معنایى است. مثلاً برداشت لایب نیتس با هایدگر در مورد این لفظ تفاوت دارد. اولین بار که به متافیزیک بر مى خوریم نام کتابى است از ارسطو که بعد از کتاب فیزیک وى عرضه مى شود. متافیزیک در اینجا هیچ معنى مبهمى ندارد. مباحثى که در کتاب متافیزیک مطرح مى شود دقیقاً بعد از کتاب فیزیک ساخته مى شود و به سئوالاتى که در کتاب فیزیک پاسخ داده شده در آن پاسخ داده مى شود. مثل اینکه ما چه را مى شناسیم؟ آیا چیزى که مى شناسیم ظاهر است یا باطنى نیز دارد؟ آیا فقط عوارض است یا گوهرى دارد؟ 

 
ادامه مطلب ...

چشم سوم و هاله بینی

بنام خدا


چشم سوم و هاله بینی


راهنمایی تمرینات هاله بینی


نقل از کتاب دانشکده متافیزیک کی آرا


چشم سوم چیست؟

دانشمندان معتقدند که چشم سوم مانند یک لوبیا است که در بین دو ابرو قرار گرفته و کار آن دریافت سیگنالهای انرژیکی است.

حالا من این غدده را از نزدیک ندیده ام ولی هر شکلی که باشد کارش تقریبا درست است.

چشم سوم در بین ۲ ابرو قرار گرفته و کار آن دریافت سیگنالهای انرژی و حتی ارسال آنها نیز هست. شما با استفاده از این چشم میتوانید امواج انرژی که در محیط هست را احساس کنید این امواج را از طریق مغز یا روح تجزیه و تحلیل کنید و در نهایت پیام مربوطه را به تصویر بکشید این پیام میتواند یک تصویر، یک حس و یا هر چیز ماورایی باشد. معمول استفاده من از این چشم ارسال حس آرامش به افراد و دریافت تصاویر انرژیکی اجسام و اشخاص است. یعنی با استفاده از این چشم من میتوانم هاله افراد موجودات فرا مادی و یا دردها و هر چیز غیر مادی و انرژیکی را با استفاده از این چشم مشاهده کنم.


 

ادامه مطلب ...