بنام خدا
روح چیست؟
منبع: bankmaghale.ir
شناخت روح در زمان حیات و ایمان و اعتقاد به استقرار وجود آن پس از مرگ، هر فردی را قادر میسازد که نه تنها به زندگانی خود در رابطه با مرگ، مفهوم و معنایی روحانی و آرامبخش و شرقآوری را ببخشد بلکه باعث میشود تا در فرصت حیات مادی، جهانی روشن و پاک و بیآلایش و منطبق با واقعیات حیات انسانی برای خود انتخاب نماید. و در زندگی، حقایق و درستی و صداقت را مبنای عمل و ادامه عمر خود قرار دهد.
آنها که در طول حیات خود، بر اثر تجربه و ممارست و تعمق خالصانه و مطالعات فراوان، به بقای روح معتقدشدهاند، کوشیدهاند تا در تزکیه روانی، کنترل اعمال نفسانی، بیتوجهی به مادیات در زمان حیات و گرایش به جنبههای معنوی زندگی، سرمشق خوبی برای خانواده و اطرافیان خویش و همچنین جوامع بشری باشند. چنین افرادی هرگز از ناملایمات زندگی وحشت ندارند و درصدد انتقامجویی، کینهتوزی، بخل و حسد، دروغگویی و تضییع حق دیگران برنخواهد آمد و نیز در اصل، توجه چندانی به تجملات و زرق و برق زندگی از خود نشان نمیدهند و با زندگی و مشکلات آن برخورد ملایم و مسالمتآمیزی دارند و معمولاً زندگی خود را در آسایش خیال و آرامشخاطر میگذرانند و موجب امنیت خاطر و ثبات روحی اطرافیان خود خواهند شد.
برخورد با این مقاله، نه از سر تفنن و سرگرمی و نه به قصد ارضاء حس کنجکاوی بلکه به مثابه یک واقعیت مهم، میتواند چنان تأثیر شگرف و سازندهای در زندگانی افراد بشر داشته باشد که برایش تعجبآور است. درک چنین حقایقی برای بسیاری مردم چندان آسان نیست اما زمانی که کسانی بر چنین حقایقی دست یابند، مسلماً بر سادگی از آن نخواهند گذشت و هرکس به نسبت فهم و شعور خود از آن بهرهبرداری خواهد کرد. برخی از مردم، بر این باورند که تماس با ارواح امری است محال و نشدنی و کسی در زمان حیات خویش، قادر به برقراری تماسهای روحی یا مشاهده و یا کسب اطلاع از زندگی روحی و عوام ارواح نخواهد بود، در حالیکه امروزه با توجه به وجود علم روحی جدید ثابت شده که چنین افرادی در اشتباه محض میباشند زیرا پی بردن به آن عوالم در زمان حیات بشر، باعث به دست آوردن قدرت اتکاء بر نفس و پرهیزکاری و دوری از بدیهای عالم مادی در جامعه بشریت خواهد شد.
حقیقت وجود روح و عوالم روحی، امروزه برای بشر علمالیقین شده و اکثریت قریب به اتفاق مردم غیر از مادیون، کسی وجود و بقای آنرا انکار نمیکند و عموماً به این اصل معتقدند. در تمام کتابهای آسمانی از طرف خداوند اشاراتی در مورد وجود و بقای روح شده و حتی عوالم روحی نیز در آنها مشخص شدهاند.
در اینجا باید افزود که در ایران قبل و بعد از اسلام، روح شناساندن برجستهای وجود داشته و آثار فراوانی از خود بجا گذاشتهاند، کما این که مثنوی «هبوطیه» ابنسینا، که کمالات روحشناسی را معین و آشکار میکند. اما در قرن اخیر مقام علوم در جهان پیشرفتهای شایان توجه و چشمگیری کردهاند و علم روحی نیز از سایر علوم مستثنی نبوده و در این مسیر همگام با سایر علوم ترقی و تکامل یافته است به طوریکه امروزه اکثر افراد غربی و شرقی، از این علم شناخت کافی به دست آوردهاند و حقایق روحی را پذیرفتهاند.
در کتابهای آسمانی در مورد وجود بهشت و بقای روح آیات فراوانی آمده است که هر یک از آنها مؤید این حقیقت است که بشر پس از مرگ دارای زندگانی دیگری است و در آنجا روح هر کسی به نسبت اعمال و کردارش از طرف خداوند پاداش و یا جزا خواهد دید. و از آن رو است که در قرآن کریم آیات فراوانی درباره بهشت و زندگانی پس از مرگ به بشریت نوید داده است تا افراد نیکوکار بدانند که پس از مرگ مورد لطف و رحمت خداوند بزرگ قرار خواهد گرفت.
واژه روح برای اولین بار در مباحث مذهبی، مردمشناسی و متافیزیک مورد استفاده قرار گرفته و در هیچ کدام از این زمینهها نه توصیف جامعی از آن به عمل آمده و نه مطابق روشهای علمی سعی در اثبات آن شده است. بنابراین تصور هر فرد از روح با افراد دیگر تا حدود زیادی متفاوت است. همانطور که میدانیم در بیشتر زبانها روح به معنی نفس یا دم است. شاید انسانهای اولیه تنفس و نفس کشیدن را مهمترین نشانه و الزام زندگی میدانسته و فکر میکردند پس از آنکه انسانی نفس یا دم آخر را کشید روح از تنش خارج و مرگ فرا میرسد. در برخی از کتبهای شرقی تصور میشد به همراه تنفس کردن نوعی انرژی ابدی و ازلی و یک نوع ماده زندگیگرد جذب میگردد که به آن پرانایاما میگویند.
بررسیهای باستانشناشی نشان میدهد که حتی انسانهای اولیه هم به وجود و بقای روح معتقد بودند و در شرایط کنونی هم اقوام و طوایف عقبمانده به صورتهای مختلف به این موضوع ایمان و عقیده دارند ولی هیچ یک از این آیینها و طریقتها چنان دلایل محکمی ارائه نمیدهند که یک فرد تازهوارد را کاملاً قانع سازند. در برخی از مکاتب باستانی مانند یوگا بین روح و روان تفاوت قایل میشوند. روان همان مقولهای است که در روانشناسی مورد بحث قرار میگیرد و تا حدود زیادی به سلسله اعصاب و ساختمان مغز مربوط میشود. روان با تشکیل جنین شکل میگیرد و با رشد و نمو بدن تکامل پیدا میکند و با مرگ از بین میرود. برعکس روح انسان که منشاء در اذلیت و ابدیت دارد، قبل از زندگی در قالب اقیانوس ازلی و ابدی و به عنوان جزئی از انرژی کیهانی و آسمانی وجود داشته و پس از تشکیل جسم برای مدتی وارد یا اسیر جسم میشود و پس از مرگ بار دیگر آزاد شده و به سوی مبدأ رجعت میکند.
باید قبول کنیم که قسمت مهم وجود آدمی را روح تشکیل میدهد نه جسم. بشر براساس خصلت حقیقتجویی و حقطلبی که در نهاد اوست خواهی نخواهی در مقابل این واقعیت تسلیم میشود.