بنام خدا
وضعیت روح درصورت نقص عضو
فرامرز ملاحسین تهرانی
شاید این سوال برای خیلی ها مطرح شده باشد که اگر جسم بر اثر حادثه ای دچار نقص عضو شود و یا اینکه از بدو تولد انسانی ناقص به دنیا آمده باشد، وضعیت روح وی چگونه خواهد بود.
در پاسخ باید به اطلاع برسانم که روح دارای شکل بخصوصی نیست که بر اثر نقص عضو جسمانی، دچار تغییر شکل شده و یا ناقص شود. بلکه روح یک ماهیت و وجود خارج از بعد مادی است و بخشی از روح و ماهیت الهی است. پس رسالت و تکلیف روح پس از هبوط و حلول در یک جسم مادی، حیات بخشیدن به آن و ادامه سیر تکاملی خویش درجهت عروج و صعود به طبقات بالای جهانهای روحی و هرچه بیشتر نزدیک شدن به ذات احدیت می باشد.
تمامی اجسامی که به نوبت در تولدهای متوالی و گوناگون بستری برای حضور روح الهی در یکی از سیارات مادی می باشند، چه در شکلی سالم و بدون نقص و چه در شکلی ناقص و غیرسالم، فقط و فقط مهیاکننده یک شرایط و بستر زندگی متفاوت با زندگی های قبلی برای روح درجهت تکامل و معرفت و آگاهی آن روح برای ارتقا به درجات بالای معنویت و الوهیت می باشند.
روح اصلا شکل و فرم پذیر نمی باشد، بلکه برای گذران چند صباحی در یکی از جهانهای تحتانی و مورد آزمایش قرار گرفتن، به یک جسم و کالبد مادی نیاز دارد، حال می خواهد این کالبد سالم و زیبا و عاری از عیب باشد، و یا آنکه جسمی ناسالم و دارای نقص، این دیگر بستگی به انتخاب خود روح برای آن دوره از حیات دنیایی اش دارد که اگر خواهان نوع متفاوتی از آزمایش الهی برای خویش باشد، می تواند یک جسم ناقص و علیل را در آن دوره از حیات برای خود درخواست نماید.
بهرحال ارواح در مسیر تکامل خود در طول هبوط در جهان های مادی و جدایی موقت از مکان زندگانی روحی خویش، کالبدهای متفاوتی را برای زیست دنیایی اشان تجربه می نمایند و هیچ روحی به طور کامل و دائم در یک جسم سالم و یا ناسالم تجربه زندگی ندارد بلکه می بایست تمامی کالبدهایی را که به نوع و سبک خاصی از زندگی روح تعلق دارد را مورد آزمایش و تجربه قرار دهد تا به درک و فهم درستی از واقعیات حیات و رنج و دردهایی که تمامی انسانها در تجربه با این کالبدها داشته اند، نائل آید.
برخی از ارواح در یک بدن سالم به دنیا آمده و تا مدتها با آن زیست می نمایند، اما در واسط زندگی با بروز حادثه ای دچار نقص عضو می شوند که این نوع آزمایش الهی برای روح دردناک تر از سرنوشت ارواحی است که از همان اوان تولد دچار نقص عضو می باشند. نقص عضو در اواسط زندگی و یا در اوج توانایی و تندرستی باعث ایجاد فرصتی برای تجربه نوع تازه ای از زندگی برای ارواح در عوض کردن سبک و سیاق زندگی خویش در ادامه آن می شوند. این دیگر به شجاعت خود ارواح بستگی دارد که چگونه با این تغییر روند زندگی کنار آمده و هرچه با صبر و بردباری بیشتر انسانی که تا دیروز سالم بوده و ناگهان دچار نقص عضو می شود، به تغییر سبک زندگی خویش نائل آید، در نزد پروردگار متعال به درجات عالی تری از امتیازات معنوی دست خواهد یازید.
شاید خود ارواح در ابتدای معلولیت خود، به این موضوع واقف نباشند که این تغییر روند زندگی که بسیار هم می تواند برایشان شوک آفرین باشد، در اصل انتخاب خودشان در این مرحله از زندگی دنیایی اشان بوده است، آنها فراموش کرده اند که اصلا ماوا و محل زندگی دائمی اشان در جای دیگری بوده و هست و فقط در زمان و مدتی بسیار محدود برای کسب درجات و مقامات معنوی پای به یکی از کرات مادی گذارده اند و این تجربه نقص عضو نیز در اصل انتخابی از سر آگاهی و معرفت بوده است که خودشان پیش از تولد از دستگاه الهی درخواست کرده اند تا در کوران زندگی دنیایی که همواره با لغزش و آسیب های فراوان که برخاسته از هوای نفس است، تلنگری برای تفکر در باب هدف خلقت و آفرینش و تکالیفی دارد که در برهه ای کوتاه از زمان بر دوش ارواح نهاده شده تا به بازآفرینی قوای معنوی خویش همت بگمارند.
اما در جواب کسانی که در پی یافتن رابطه ای میان نقص عضو و شرایط روحی یک انسان دارند باید گفت که روح ماهیتی غیرمادی و موجی شکل دارد و با حدوث نقص و قطع عضو تغییری در ماهیت روح رخ نمی دهد. بلکه این تن پوش است که بعد دیگری از حلقه واسط بین روح و جسم را تشکیل می دهد و این بعد غیرمادی و البته در شرایطی استثنایی که می تواند مادی هم شود، درصورت بروز حادثه ای برای جسم و نقص و فساد اعضای آن، همچنان شبیه و عین همان جسم مادی ظهور می یابد و هیچ نقصانی به آن وارد نمی گردد.
درواقع «تن پوش» محل و ماوایی برای روح الهی است تا چند صباحی میهمان جسم مادی گردد و به آن حیات و قوام ببخشد و با وقوع مرگ، با قطع ارتباط خویش با جسم موجبات مرگ و فساد دائمی آن را فراهم می آورد و همراه با تنپوش به جهانهای روحی عروج می نماید. تن پوش با همان شکل و شمایل جسم مادی که در دنیا از آن برخوردار بوده بدون هیچ نقص و فساد و بیماری، به ادامه زندگانی خویش در یکی از جهانهای روحی مشغول می گردد و روح نیز در ادامه حیات در معیت تن پوش به کسب و آگاهی ها و معارف الهی تا رسیدن به سرمنزل مقصود که همان جهان هفتم روحی است، به تلاش و تکاپوی خویش ادامه می دهد و رفته رفته با عروج به جهان های بالاتر با لطیف تر شدن فرکانس موجی تنپوش، در آن ادغام گشته و جزئی از نور الهی و بهتر است بگوییم در آن ادغام می گردد.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند.
با سلام و احترام خدمت استاد محترم آقای طهرانی
شما در مطالب فوق اشاره کردید که انتخاب جسم و بدن ناقص جهت زندگی در دنیای مادی بنا به درخواست خود روح در جهان مخصوص خود می باشد. آیا این تقاضای ارواح برای زندگی در دنیا با بدنهای ناقص و معیوب واقعا اگاهانه و به اختیار ارواح انجام می پذیرد و یا اینکه مجبور به این گزینش هستند؟ سئوال دوم اینکه لطفا توضیح دهید ارواح قبل از تولد و آمدن به این دنیا در کدام جهان از جهانهای هفتگانه بسر می برند و خصوصیات و شرایط زندگی آنها و آنجا چگونه است. متشکرم
با سلام
پاسخ سوال شما را در یک مقاله مستقل انشالله خواهم داد. موفق باشید.