مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

حیات معنوی

حیات معنوی

Image result for ‫معنوی‬‎

فرامرز ملاحسین تهرانی

تحتانی ترین مظهر آفرینش خداوندی، جهان فیزیکی و مادی است که سیاره زمین بخش بسیار ناچیزی از آن را اشغال کرده است. این جهان پهناور مادی، پایین ترین مرتبه از سلسله کائنات و آفرینش الهی است که از تکاثف و ثقل موجی فشرده ای نسبت به سایر طبقات هستی در جهان های فوقانی برخوردار است. ارواحی که بنابر مشیت الهی به یکی از سیارات در طبقه فیزیکی فرستاده می شوند، تا زمانی که به آگاهی حقیقی نسبت به ذات پروردگار و شناخت واقعی از خویشتن خویش بعنوان یک روح آزاد از تعلقات مادی نائل آیند، همچنان می بایست در مدار و چرخه این بخش از جهانهای فیزیکی در هیاکل و کالبدهای گوناگون به سر برند تا به بالاترین درجه بینش و آگاهی از وضعیت خویش و رسالتی که ازسوی دستگاه الهی بر عهده اشان گذارده شده است دست یابند.

  

روح مادام که در اسارت قیدوبندهای نفس و آموزه های برخاسته از خرافات و عقاید و باورهای غلط فردی و اجتماعی است و در تهییج و تدارک سلطه بر هم نوعان خویش به طرق گوناگون است، قادر نخواهد بود به سوی منزلگاه ابدی خویش رجعت نماید. هرچه روح در قید و اسارت نفسانیات و عقایدی که بدانها خو گرفته است، تعصب به خرج دهد، کندن ریشه های این علقه ها به منظور عروج به جهانهای بالاتر برایش سخت تر خواهد بود. روح آن زمان قادر به پرواز به سوی ملکوت و آسمانهای بالاتر از جهان فیزیکی است که ذهن وی  از آلودگی به مظاهر و تعلقات دنیایی پالایش یافته باشد. آن هنگام که نور و صوت پروردگار به گوش روح رسید، آن زمان، زمان شکوفایی معنوی روح است و جواز گام نهادن به اقلیم بهشت را به دست خواهد آورد.

سیارات مادی و ازجمله سیاره زمین، جایگاه ارواح خام و تهی از آگاهی های خالص معنوی است. روح هایی که از مرحله جمادی و نباتی، سفر بسیار درازی را در پیش دارند تا به روح هایی با آگاهی بالاتری از وضعیت حیات معنوی خویش در کالبد حیوانی و سپس انسانی دست یابند. هرچه روح در این مسیر تکاملی موفق به کسب آگاهی در نحوه صحیح پرورش و تعالی خویش به سمت و سوی مراحل  عالی خداشناسی دست یازد، به همان نسبت به بارگاه ملکوتی نزدیک تر می گردد.

به جز از تجربه مرگ و دستیابی به مراحل تحصیل معرفت از شناخت خویش و خالق یکتا، هیچ عامل و واسطه ای قادر به تفهیم این حقیقت به روح نیست که به غیر از همت  و تلاش خود روح، عامل دیگری هم وجود دارد تا این آگاهی الهی را به وی تزریق و تفهیم نماید. روح می بایست خودش در طی قرن ها کسب تجربه و کشف و شهود نور و صوت الهی، به بارگاه ملکوتی و منزلگاه ابدی خویش مراجعت نماید. ادیان و مذاهب اگرچه در مسیر تربیت نفس و انتقال تعالیم الهی برای بشر مبعوث گشته اند، اما این مذاهب هیچ مسئولیتی را از بابت رستگاری روح برعهده نمی گیرند.

روح از آنجاکه یک جرقه و بارقه از ذات پروردگار است، به خودی خود هیچ رنگ و انگی از ناپاکی ها به خود نمی گیرد، بلکه این تصورات و خیالات ذهن است که پس از خلق شخصیت و کالبد فیزیکی متناسب با افکار و عقایدی که متاثر از شرایط درونی(ذاتی) و بیرونی(جامعه) است، مبادرت به تفسیر و تحلیل دنیایی می نماید که روح در آن برانگیخته شده است و ذهن عاملی برای خلق اسباب و آلاتی است که روح به وسیله آنها بتواند به تجارب خویش در حیاتی که بدان مشغول است، بپردازد.به مراتب خلوص ذهن، روح بیشتر و بهتر قادر خواهد بود به مراتب بالای آگاهی های الهی نائل آید و این میسر نمی شود مگر با کسب تجربه از موهبت مرگ و انتقال به نشئه ای دیگر از حیات معنوی که روح در آن برانگیخته میگردد.

روح در نهایت می بایست خودش به معرفت ازلی و ابدی که بدان وابسته و شایسته است نائل آید و هیچ عامل دیگری این وظیفه را برعهده نمی گیرد و اصلا قادر نیست و اجازه ندارد که عهده دار آن گردد. آگاهی های معنوی و الهی نه از مسیر علم و دانش بلکه ازطریق عشق به ذات پروردگار و  عشق به هر آنچه که مخلوق و مظهر اراده الهی است به دست می آید. اگر عشق خداوند به حیات و هستی نبود، هرگز چیزی  خلق نمی شد و این عشق خداوند به حیات معنوی روح بود که وی را برای رهایی از کاهلی و تنبلی از اقلیم بهشت به ورطه سراسر چالش و حرکت و جهاد به دنیاهای تحتانی و فیزیکی گسیل داشت.

مگر نه این است که عموم دانش ها و علوم الهی در حافظه روح منقوش است، پس هیچ نیازی به یادآوری آن ازسوی دیگرانی که خودشان نیز در مسیر و بستر تکامل در چرخه هستی قرار دارند نیست، بلکه جهانی بس عظیم و شگرف در ذات تمامی ارواح مستور است که کشف آن فقط برعهده خود روح است. زیرا که او روح الهی و شایسته عروج به اقلیم بهشت است.

به منظور دستیابی به گنج نهان در ضمیر خویش، آیا راهی بهتر از وصل شدن به مبدا و منشا خلقت که سرچشمه عشق الهی در عرصه این هستی و کیهان پهناور است وجود دارد. روح خود آغاز حیات بوده و هست و زندگی بدون وجود این عنصر فیاض الهی هیچ و عبث است. اگر نبود عشق پروردگار به تمامی مخلوقاتش، هیچ جهانی اعم از ماده و روح خلق نمی شد و مکان و زمانی هرگز موجود نمی شد. تمام کائنات و سرزمینهای بالا  و پست در تمامی جهانهای مادی و غیرمادی از برکت و فیض رحمانی پروردگار به منظور شروع زندگی و حیات برای روح بوده است. و این فیض عظمی بدون انقطاع از مرکز جهان هفتم روحی به تمام گیتی نفوذ و حضور دارد. مبدا و منشا این فیض، عشقی است که هر لحظه از سوی خالق یکتا به تمامی عقول و ارواح بیدار و خفته و بالقوه و بالفعل در حال نزول برکات است. و هیچ ذره ای از آن فیض و برکت عظیم محروم نمی باشد.

روح به عنوان والاترین عنصر آگاهی در شناخت ذات باری تعالی، آن هنگام که به مرتبه و مقام اشرف مخلوقات نائل میگردد، دیگر زنجیره حیات مادی را پاره کرده و به رهایی و آزادی ابدی دست می یابد. درواقع مرگ برای این دسته از روح ها، زمینه آگاهی نیست بلکه آزادی واقعی برای ارواح دانا و فرزانه، زمانی حصول میگردد که به آگاهی و شناخت حقیقی از قدرتهای خویش به عنوان یک روح الهی واقف میگردد و در همین حیات فیزیکی خویش هم قادر خواهد بود به اقلیم بهشت و طبقات روح سفر نماید. مرگ برای آنانی رهایی محسوب میگردد که در قفس دنیا گرفتار و زندانی اند، اما برای اولیاالله هر مکان و هر زمانی در حیطه و سیطره خالق یکتاست و آنها قادرند چه در بیداری و چه در عالم رویا روح را موقتا از کالبد جسمانی خارج ساخته و به اقالیم الهی سفر نمایند و مشاهداتی از پدیده های روحانی و مردمانی که آن سوی دنیاهای فیزیکی به سر می برند  داشته باشند.

همه انسانها می توانند با بهره مندی از عشقی الهی و مراعات یکسری اصول اخلاقی و دوری از یک سری عادات و خرافاتی که در ذهن حک شده است، و انجام پاره ای از تمرینات و به کار بردن تکنیکهای خروج روح از کالبد فیزیکی، خیلی زودتر از کسانی که به ریاضات سخت تن داده اند، به مقصد برسند.

اولین گام در مسیر گام نهادن به اقالیم الهی، با چشم بسته متمرکز شدن به نقطه ای میان دو ابروست که به آن چشم سوم می گویند و آنگاه با قلبی سرشار از عشق و مودت نسبت به همه مردمان و ذات پروردگار، منتظر باشید تا صفحه ای نورانی در مقابل چشم معنوی اتان ظاهر گردد آنگاه دراین فضای نورانی شروع به حرکت ذهنی نمایید و آن قدر پیش بروید تا پدیده هایی  که برای تان مکشوف می گردد را مشاهده نمایید. این تمرین علاوه بر آنکه شما را گام به گام به طبقات روح نزدیک می سازد، ازلحاظ آرامش بخشی و زدودن زنگارها و خیالات بیهوده ای که ذهن را در طی فعالیتهای روزانه مشغول و مشوش نموده است، سودمند می باشد.


مقالات مرتبط

مدیوم های چگونه اند؟

روح مجرد

گذشت عمر بر ارواح

چرا مردگان خود را در خواب نمی بینیم

خیال پنجره ای به اقالیم روح

نمونه گردونه دوار

پرورش نیروهای نهان

حفظ تمایلات نفسانی در ارواح

ارواح شرور


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد