مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

شفای بیماری

بنام خدا


شفای بیماری


فرامرز ملاحسین تهرانی


بیماری و گرفتاریهای جسمی و روحی از جمله آزمایشات و امتحانات الهی برای پالایش روح و پاک شدن از گناهانی است که احیانا در گذشته ای دور و یا نزدیک شخص به آنها مبادرت ورزیده است. ایام بیماری زمانی است مناسب و ایده آل برای اینکه شخص بیمار با خویش و خدای خویش خلوت گزیده  و به دور از هیاهوهای زندگی پرتنش دنیایی و دوستان و اطرافیانی که در هنگام سلامتی و برخورداری انسان از نعمات به گرد وی می چرخند، به تفکر و تعمق در علت و چیستی و سبب گرفتاری هایی که بدان دچار گشته است، بنشیند. به غیر از ایام بیماری و گرفتاریهایی از این دست که انسان مجبور به گوشه نشینی و عزلت و دوری گزیدن از اجتماعات، میگردد، در هیچ زمانی غیر از این زمان، فرصت مناسبی برای یادآوری آنچه که در گذشته، انسان در انجام اعمال و گفتار و اندیشه های خویش چگونه بوده است، دست نمی د هد. 

 

 یکی از راههای شناخت انسان از خویشتن خویش و مرور خاطرات گذشته و تعمق و تحلیل آنها همین است که انسان یا به طور ارادی و اختیاری از خیلی از کارهای بیهوده روزمره و دوستان و اطرافیانی که از مصاحبت با آنها هیچ فایده ای نصیب وی نمی گردد، دوری گزیده و به بازسازی قوای روحی و روانی خویش و تزکیه نفس بپردازد و یا آنکه عنایتی از سوی پروردگار بر وی شود، و بر اثر بیماری و یا گرفتاریهایی که انسان را برای مدتی از مظاهر تمدن و زرق و برق های دنیای اطرافش دور کرده و باعث در خود فرو رفتن وی و خلوت کردنش با خدا و وجدان خویش گردد، حادث گردد.

بیماریها معمولا به دو طریق انسان را درگیر خویش می سازد. یکی اینکه خود شخص بخاطر بی مبالاتی و نحوه غلط زندگی و خوراک و اعتیاد به مواد مضر  باعث بروز بیماری در خویش می گردد. مثل اکثر مردمی که دچار انواع بیماریهای حاصل از چربی خون، قند، فشار خون و بیماریهای قلبی و عروقی به خاطر مصرف بیش از حد مواد خوراکی مضر می گردند و یا به دلیل استعمال دخانیات و الکل و سایر مواد افیونی جسم و روان خویش را بیمار می سازند. این دسته از بیماران نیاز به درمان های پزشکی و روان درمانی برای رهایی از آن را دارند، اما بعضی دیگر از بیماریها ناخواسته و بدون آنکه خود فرد مطلع باشد بدان دچار می گردد و پس از شیوع و پیشرفت بیماری، انسان متوجه آن می گردد. مثل انواع سرطانها که بخاطر رشد سریع سلول های سرطانی در جسم انسان شروع به تکثیر و پیشروی به سایر سلولها می کند و درمواقعی درنهایت به مرگ  وی منجر می گردد. 

بیماریهای  دسته اول معمولا با بروز علائمی خود را نشان می دهند و انسان اگر به موقع نحوه زندگی و خواب و خوراک خود را  تغییر و تصحیح کند در پیشگیری از آن موفق خواهد شد. اگر بخواهیم کلاه خود را قاضی کنیم با قاطعیت می توان گفت بیش از 70 درصد از مردمی که  هم اکنون در گورستانهای عالم خوابیده اند به  خاطر شکم و یا نحوه غلط زندگی از دنیا رفته اند. زیرا اکثر آنها بر اثر سکته و انواع بیماریها از دنیا رفته و منشا و ریشه همه آنها تغذیه غلط و استفاده بیش از حد چربی ها و قند و عدم تحرک حادث گشته است و یا به واسطه مصرف دخانیات و الکل به بیماریهای قلبی و عروقی گرفتار شده و فوت نموده اند و  فقط 30درصد بقیه عواملی چون کهنسالی و تصادفات و جنایت باعث مرگ و میر شده است. 

بهرحال بیماری و گرفتار شدن در بستر بیماری یکی از دوران قابل پیش بینی برای همه انسانهاست و همه انسانها در طول زندگی چندین بار دچار بیماریهای کوچک و بزرگ میشوند و اگر انسانی هم یافت شود که کمتر بیمار شده باشد بالاخره در کهنسالی در بستر پیری و از کارافتادگی و دردهای جسمانی از دنیا خواهد رفت. 

بسیاری از کسانی که سالهاست دچار بیماری های سخت و خوابیدن در بستر هستند به مرور زمان امیدشان را نسبت به داروها و معالجات پزشکی از دست می دهند و از این رو متوجه خداوند و شفای بیماری شان ازطریق نیروهای ماورالطبیعه می شوند. این دسته از افراد بواسطه خلوت گزینی با خویش و توجه به درون وضمیر الهی خود، رفته رفته به معنویات گرایش یافته و از خداوند از سلامتی اشان درخواست کمک می کنند. دسته ای د یگر با توسل به مقدسات و اشخاص و اماکنی که بار انرژی مثبت دارند، درصدد رفع گرفتاری های جسمی خویش برمی آیند. همه این عوامل می تواند شخص بیمار را در دستیابی به هدفش یاری دهد و وی را شفا بخشد، اما آن چیزی که اکثر افراد از آن غفلت می ورزند، قدرت روحی و روانی است که خودشان از آن برخوردارند، زیرا انسان روح الهی است و روح الهی تمام عناصر و ویژگی ها و پتانسیل های قدرتمند خالق جهان را بالقوه در خود جمع دارد و فقط می بایست با باور به این موضوع و تقویت قدرتهای معنوی در خویش، آن را به ظهور رساند. یکی از بزرگان دین فرموده است؛ «اگر انسان می دانست چه قدرت و استعدادی در روح خویش دارد می توانست کوه ها را جابه جا کند». خب چنین انسانی چگونه قادر نخواهد بود، که بر مشکلات جسمانی و بیماریهای خود اثرگذار باشد و در جهت بهبود آن به موفقیت نائل آید؟ 

انسان از آنجا که روح است و روح بر ماده اشراف و آگاهی و برتری دارد می تواند بر روی سلولهای مریض و بیمار عضوی که با آن درگیر می باشد، تاثیر فراوانی گذاشته و به آنها درجهت درست عمل کردن و بهبودی بافتها و کارکردشان فرمان دهد. انسان از آنجا که روح الهی است قادر است اعضا و جوارح و اندامهای خویش را به سمت و سوی عملکرد منظم و مطابق با نظم جهانی که خداوند پایه گذار و خالق آن است، هدایت نموده و از این رهگذر به انتظام بخشی در مکانیسم هر یک آنها اشراف داشته باشد. بی قراری و شکست دربرابر بیماریهایی که بر اثر اختلال در روند کارکرد یکی از اعضا و جوارح دست داده است، برای روح الهی بی معناست و حتما روح الهی قادر است که با علم و آگاهی خداددادی که در نهاد و ضمیر خویش به ودیعه گذارده شده است بر بسیاری از مشکلات و بیماریها و معضلات خویش فائق آید. انشاالله.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد