بنام خدا
روحی در قبرستان
فرامرز ملاحسین تهرانی
در کلیپی که چندی پیش دیدم ادعا شده بود که روحی در قبرستان است و دوربین توانسته بود آن را ضبط کند. البته رفت و آمد ارواح نه تنها در قبرستانها بلکه در همه جای این دنیا امری عادی و طبیعی است و اینکه روحی در یک قبرستان قدیمی باشد، امری غیرمنتظره نیست. اما معمولا ارواح کمتر به قبرستان می روند زیرا آنجا چیزی جز خاک و جنازه های پوسیده شده نیست. مگر ارواحی که به تازگی از دنیا رفته اند که به واسطه دلبستگی و علاقه ای که به جسم فیزیکی خود داشته اند و اینکه به واسطه عدم آگاهی و باور اینکه آنها دیگر مرده اند، تا مدتی به جسم بی جان خویش سر می زنند و در تلاشی نافرجام چندین بار در این جسم حلول می کنند اما از آنجا که ریسمانهای نقره ای رابط بین روح و جسم برای همیشه قطع شده است، قادر نخواهند بود آن جسم مرده را دوباره حیات بخشیده و از خاک بیرون بکشند.
اما در قبرستانهای قدیمی که سالها دیگر کسی را دفن نمی کنند، ارواح اجساد پوسیده شده با گذشت سالهای زیاد باید دیگر به عقل روحی رسیده باشند و مرگ خویش را از مدتها قبل باور کرده و به زندگی در جهانهای روحی متمایل شده باشند و دلیلی وجود ندارد در یک خرابه ای که در گذشته ها قبرستان بوده و هیچ جاذبه ای برای آنها ندارد و شاید یادآور خاطرات تلخ گذشته آنها باشد، مراجعت نمایند. معمولا اگر ارواح بخواهند در روی زمین سیر و سیاحت نمایند به مکانهای خوش آب و هوا و دارای امکانات مدرن و توسعه یافته می روند و به حشر و نشر با مردمی که در این مکانها در حال زندگی هستند می پردازند.
لازم به توضیح است روح مردگان در مراحل اولیه ترک جسم در ابتدا دچار نوعی سرگشتگی و سردرگمی میشوند. آنها از تغییراتی که در وضعیت طبیعی روند زندگیشان رخ داده است، قدری آشفته و نگران می گردند. با اینکه همه آنها از قبل می دانستند که روزی خواهند مرد و با این مسئله بیگانه نبوده اند اما معمولا همه ما پدیده مرگ را بیشتر برای دیگران ممکن می دانیم و اینکه خود ما نیز روزی جزو مسافران آن دیار خواهیم بود غافل هستیم. به همین جهت شخصی که به تازگی می میرد تا مدتی سعی دارد که با روند طبیعی قانون حیات که همان تکامل و گسترش آگاهی های الهی به واسطه مرگ است، مقابله نمایند و یا لااقل از قبول و باور آن سر باز زنند.
این دسته از ارواح به محض ترک جسم مادی (بخاطر وقوع مرگ) سعی در مشاهده عکس العمل بستگان خویش برمی آیند که آیا آنان نیز مرگ وی را باور نموده اند یا خیر. به همین خاطر سعی در صحبت و توجیه حالات و وقایع اتفاق افتاده برای خویش برمی آیند. به مرور زمان که کسی نسبت به گفته های آنان هیچ عکس العملی نشان نمی دهد، این ارواح ناامید شده و به سراغ جسم مرده و بی تحرک خویش رفته و سعی در حلول مجدد در آن می نمایند. این دسته از ارواح ناآگاه بارها و بارها به طور کامل خود را بر جسم مرده اشان منطبق کرده و در آن جای می گیرند. اینجاست که می بایست به قدرت لایزال خداوند پی برد که چگونه در زمان حیات، سیاله های حیات را به وسیله ریسمانها و رشته های نامرئی از روح به نقاطی از جسم وصل و لحیم نموده و شریانهای حیات را در سراسر جسم مادی جاری می سازد.
ارواح ناآگاه و لجوج پس از ناامیدی از بازگرداندن زندگی به کالبد در حال متلاشی شده خویش، معمولا به حرفها و نصایح ارواح نیکوکاری که برای آگاهی دادن به وی و قبولاندن شرایط جدید زندگی روحانی وی، تلاش می کنند، گوش داده و همراه با آنها به ماوا و محل زندگانی جدید در جهان های بالایی رحلت می کنند، اما هستند ارواحی که اصرار بر ادامه حضور نامرئی خویش و گشت و گذار بیهوده در دنیای مادی و حتی مراقبت از خانواده و فرزندان و اموال و مقام خویش دارند که معمولا به آنها این اجازه داده می شود.
در کلیپی که دیدم شبح یک روح در قسمتی از یک قبرستان ایستاده و از همان دور به دوربین (مخاطب) نگاه می کند. خب اصلا چرا باید یک روح که از مرگ خویش ناراحت است و دوست دارد که به زندگی در این دنیا ادامه دهد، در چنین محیطی تاریک و به دور از نشانه های حیات پرسه بزند، معمولا ارواح سرگردان از آنجا که مایل به پذیرش مرگ خویش نیستند به پرسه زنی درمیان جماعات انسانی و اماکن معمور و آباد پرداخته و به هر نحوی که شده سعی در تعامل و گفتگو با انسانهایی که هنوز در قید حیات هستند دارند. اگرچه به مرور زمان متوجه می شوند کسی آنها را نمی بیند و صدایشان را نمی شنود ولی آنها با کسب تجربه در ارتباط با انسانها، در مواقعی که دوستان و آشنایان ایشان و یا حتی غریبه ها، در نوعی خلسه روانی و یا خواب به سر می برند به سراغشان رفته و با آنها مراوده و گفتگو می نماید.
یکی از مکانهایی که معمولا ارواح سرگردان در آنجا حتما حاضر میشوند، جلساتی است که برای ارتباط با ارواح برگزار می گردد. چنین ارواحی با حضور در این جلسات سعی در خودنمایی و ابراز وجود دارند و معمولا با القا نظرات و دیدگاه های غلط خویش در اکثر مواقع باعث اتفاقات ناخوشایند و دور شدن حاضرین در جلسه از اهداف تربیتی و تضعیف محراب خداشناسی آنان می گردند که در مقالات گذشته در این مورد صحبت شده است و در آینده نیز باز هم خواهم گفت.