بنام خدا
زن در قاموس خلقت
فرامرز ملاحسین تهرانی
زنان مظهر اتم و اکمل زیبایی و شکوه خداوند هستند. آنها در فراسویی از نشئه الهی با فرکانس موجی لطیف یک روح که تابع احساسات است در اندام و کالبد یک مونث حلول کرده و در تولدی که برایش از سوی خداوند تدارک دیده شده است، پای به عرصه این جهان فیزیکی میگذارند.
جریان سیال روح الهی در ریسمانهای متصل به اندام مادی انسان که به نام چاکرا معروف میباشد، در نقطه تناسلی هم برای مردان و هم برای زنان نقش باروری و عبور سیاله های انرژی را به سمت و سویی هدایت میشوند که شخصیت انسان در کوران تجاربی که از تکامل روحی در ادوار گذشته به دست آورده را با درجات تکامل روحی وی همسان و همتراز میسازد. زنان از آنجا که تابع عواطف و احساسات میباشند، در تعدیل غلیان ها و هیجانهای عاطفی برای ارواح مذکر در جهانهای تحتانی، نقش مهمی در فروکش کردن این هیجانات در رسیدن به نقطه کمال ایفا کرده و تقریبا میتوان ادعا نمود رفع غرایز جنسی برای روح، پل و معبری برای رسیدن به قله های معنوی و خداشناسی محض میباشد. افراط و تفریط در خرج کردن این غرایز(غرایز جنسی)، موجبات طغیان و خرابی زیرساخت فکری و معرفت در ارواح میگردد و از آن سو بدون وجود روح مونث هیچ تکامل و رشدی در این عرصه میسور نمیباشد.
روح مونث با برخورداری از قطب منفی خلقت که آفرینش به وی عطا کرده، خداوندگار مونث در روی زمین میباشد. او میتواند هم آبادگر جامعه و برپاکننده محراب های بی شمار خداشناسی در جهانهای تحتانی فیزیکی باشد که موجب رستگاری روح گردد و هم قادر است ویران کننده بنیانهای فکری در نزد یک روح تابع هوا و نفس که در مواجهه با سیاله های موجی که در اندام های تحتانی وی در چرخش و دوران است، تمام انرژی روانی و عاطفی وی را به سمت چاکراهای آن بخش از اندامهای جنسی مصروف نموده و در این افراط، روح را به انحطاط بکشاند. اعتدال در هزینه کرد غرایز جنسی، که نیازهای طبیعی یک روح را باعث میگردد، بدون وجود روح مونث و برخورداری از مکمل قطب منفی وی، باعث به هدر رفتن این قوا و ترک عادات و آداب الهی در برخوداری از نعمات و برکات پروردگار میگردد.
عمل تعیین جنسیت برای یک روح قبل از آنکه در اندام یک جنس مذکر یا مونث حلول کند، تابع دستورات الهی است و این خود روح است که شرایط چگونگی شکل گیری اندام خود را پس از کسب تکلیف از وضعیت تکامل روحی خویش تعیین می نماید و آن را با صلاحدید دستگاه الهی پذیرا میگردد. زیرا هدف نهایی تمامی ارواح رسیدن به نقطه مطلوب و اکمل تکامل است تا به آن حد از درجه خلوص و معرفت نائل آیند که دیگر نیازی به کسب تجارب سخت و خطرناک در جهانهای تحتانی و تحمل مصائب و مشکلات جانکاه این مراحل پیچ در پیچ نداشته باشند.
روح پس از معرفت و آگاهی از غلبه یکی از ابعاد وجودی خویش بر بعضی دیگر از آنها، که آیا مایل به احساسات و عواطف است یا عقلانیت و تفکر، بالاخره به نتیجه میرسد که میبایست در کدام هیبت و شکل به نقش آفرینی در سرزمینهای تحتانی مادی نائل آید. البته هیچ یک از این دو جنسیت یعنی مونث و مذکر هیچ برتری نسبت به یکدیگر ندارد بلکه آن چیزی که برای روح در مدت زندگانی دنیایی اش امتیاز و درجه خوب و عالی محسوب میگردد مناسبترین و بهترین عملکرد و استفاده از امکانی است که روح پس از تعیین جنسیت برای حلول خویش در دنیای فیزیکی از آن برخوردار گشته و نقشی را که برعهده وی ازسوی خداوند گذاشته شده است را مطابق با کالبد فیزیکی اش که به مثابه یک وسیله برای پیشبرد اهداف الهی است، به کار خواهد بست.
ارواحی که در کالبدزنانگی در جهانهای تحتانی برانگیخته میشوند، میبایست به پیشبرد تجارب درباب اکمال ارواح حلول یافته در اندام جنس مذکر همت بگمارند وگرنه دچار خبط و گناه و عقبگرد تکاملی گشته اند. زنانی که مجرد می مانند و یا از غریزه جنسی مختص حالات و عواطف زنانگی خویش در جهت تعدیل هیجانها و غلیانهای احساسی مردان امساک می ورزند و رهبانیت پیشه می کنند درواقع چرخه ای از چرخه حیات مادی و معنوی در جوامع را مختل کرده و نقش یک ترمز را در حرکت تکاملی جوامع ایفا می نمایند.
ارتباط با روح دختری که خودسوزی کرد
نظر ارواح درمورد سوگواری بستگانشان
آیا ارواح به خانواده خود سر می زنند