مرگهای ناگهانی
فرامرز ملاحسین طهرانی
همه انسانها بالاخره روزی از دنیا می روند و فرشتگان الهی در روزی معین به فرمان خالق یکتا همه مخلوقات خدا را قبض جان خواهند کرد. در نحوه چگونگی ستاندن جان ازسوی رسولان مرگ، مقالات زیادی در همین وبلاگ و یا سایتهای دیگر انتشار یافته است، اما مسئله مرگ و قبض جان همواره از موضوعاتی است که ذهن همه آدمیان را به خود مشغول ساخته است و نوعی نگرانی و اضطراب از وقوع این پدیده شگفت انگیز خلقت، از دغدغه های ذهنی همگان گشته است.
بدیهی است که هیچکس جز خداوند مهربان از چگونگی وقوع مرگ و فلسفه آن باخبر نمی باشد و حتی ارواح نگهبان انسانها نیز از کنه و ماهیت وقوع آن بطور کامل باخبر نمی باشند. البته از زمان دقیق وقوع مرگ، روح نگهبان انسان آگاهی دارد اما این راز را تا زمان وقوع آن و موعد شرفیابی اش به نزد انسان برای انجام تکلیف قبض روح، بر هیچکس برملا نمی سازد. از این رو آن کسانی که حتی از قدرت مدیومی بالایی برخوردارند و این سعادت نصیبشان شده که با روح نگهبان خویش و یا سایر ارواح متعالی ارتباط داشته باشند، نمی توانند از زمان و تاریخ مشخص مرگ خویش توسط آن ارواح مطلع گردند و همه انسانها چه انسانهای مادیگرا و چه انسانهای مومن و درستکار همگی در این موضوع که تاریخ مرگشان را نمی دانند، یکسان هستند.
اما نحوه مرگ انسانها به دو حالت است یکی مرگهایی که بر اثر کهولت و یا بیماری و یا هر دو اینها همزمان حادث می گردد. که دراین مورد باید متذکر شد اینگونه اشخاص تقریبا از قریب الوقوع بودن مرگشان باخبرند و حتی برخی از آنها که از بیماری رنج می برند و یا بر اثر کهولت سن دیگر توان ادامه حیات را ندارند و به نوعی از زندگی مرارت بار خویش خسته گشته اند، آرزو می کنند هرچه زودتر قالب تهی کرده و از درد و رنج جسمانی و به تبع آن زندگی توام با عذاب خویش فارغ و راحت گردند.
اما دسته دوم از انسانهایی که از دنیا می روند، کاملا سالم و تندرست و شاداب هستند اما به واسطه وقوع یک حادثه و سانحه ای مثل تصادف و حوادثی مانند آن، مجبور به ترک دنیای مادی و سفر به عوامل روحانی میگردند تا زندگانی و تکامل خویش را در نشئه ای دیگر ادامه دهند. به این نوع مرگها، مرگهای ناگهانی می گویند که روح و جسم در چنین شرایطی اصلا آمادگی جدایی از هم را ندارند و چه بسا مقاومت جسم و روح از اینکه از یکدیگر جدا نشوند باعث تنش و لرزش هایی در جسم شخص شود که برای همگان قابل رویت و مشاهده است.
اما اینکه چرا این نوع مرگها برای اشخاصی که بدان دچار می شوند، خوشایند نمی باشد، علت دارد. اولین علتش این است که جسم در اوج قدرت و توانایی برای ادامه حیات مادی در سیاره زمین می باشد و روح نیز با عادت کردن به فضا و محیط مادی سیاره ای و مخصوصا جسمی که بواسطه جوانی و قدرتمندی میزبان خوبی برای وی میباشد، مایل به ترک چنین میزبانی نمی باشد. اما آنچه که بر همه این خواستها ارجحیت و رجحان دارد، اراده پروردگار و مصلحت و حکمت اوست که روح از آن بی خبر است و در چنین شرایطی حتما می بایست سفیران الهی و فرشتگان مرگ عمل قبض روح را به فرموده خالق یکتا اجرا نمایند و هیچ گونه تقصیر و کوتاهی هم از سوی آنان دیده نخواهد شد.
با نزدیک شدن مرگ شخصی که نه پیر است و نه بیمار، همیشه یک عاملی که معمولا به شکل تصادف می باشد، برای مرگ آن شخص معین می گردد و در این راه هیچکس مقصر نیست بلکه این اجلی است که مقرر گردیده است تا یک روح بعد از مدتی اقامت در سیاره مادی به موطن اصلی خویش بازگردد و ماموریت وی پایان یافته تلقی میگردد. معمولا در تصادفات یک عامل خارجی باعث مرگ می گردد که ناشی از یک سهل انگاری و یا خطا ازسوی فرد یا جمعی است که درنهایت در مرگ شخص مقصرند و یا بی احتیاطی خود شخص عامل وقوع مرگ وی می گردد. همه اینها عواملی است که می بایست اجبارا و از روی جبر صورت می پذیرفت تا مرگ شخصی رقم زده می شد، اما این دیدگاه باعث نمی شود تا ما اشخاص مقصر در مرگ دیگران را مورد کیفر قرار ندهیم. درواقع این مبحث یک بحث فلسفی و الهی است که در حوزه اسرار علوم روحی و الهیات است، و کاربردی در حقوق اجتماعی و جنایی نداشته و در اعمال محکومیت برای گهنکاران و مجرمان نمی بایست کوتاهی انجام پذیرد.
در مرگهانی ناگهانی مقاومت ازسوی جسم و روح برای جدایی از یکدیگر زیاد است و بسته به شدت حادثه، زمان قطع ریسمانهای نقره ای روح و تنپوش از جسم متفاوت و همراه با تنش بسیار زیاد می باشد. همانگونه که قبلا متذکر شده ایم، از روح به نقاط مختلف جسم ریسمانهایی نامرئی متصل است تا حیات و زندگی را به جسم خاکی ما تزریق نماید و با وقوع مرگ یکی از وظایف فرشتگان و رسولان مرگ این است که این ریسمانها را به نوبت از اعضا و جوارح انسان قطع نموده و وقوع مرگ را رقم بزنند. در مرگهایی که براثر کهولت و بیماری رخ می دهد این ریسمانها از مدتها قبل به واسطه ضعف بدنی شل شده و قطع آنها در هنگام مرگ به راحتی صورت می پذیرد درست مثل دندانی که کامل لق شده است و درنهایت با یک اشاره کنده می شود. اما دندانی که سالم است، طبیعتا کندنش سخت تر است و با فشار و مقاومت زیادی می بایست از فک ها و لثه جدا شود. بنابراین اشخاصی که به خاطر سوانح و حوادث ناگهانی می میرند با چنین وضعیتی از نوع وقوع مرگ مواجه می شوند که کنده شدن ریسمانهای نقره ای یا ریسمانهای نامرئی از نقاط مختلف بدنشان با سختی بیشتری رخ می دهد، زیرا همانطور که گفتیم در این مرحله از زندگی که انسان در اوج قدرت و شادابی است جدایی از دنیایی که بدان عادت کرده برایش سخت و ناگوار می نماید و ازسوی دیگر قطع ریسمانها نیز از جسم قدرتمند انسان کندتر پیش می رود. در اثر این چالش یعنی مقاومت روح و جسم در ترک یکدیگر، تمام ارکان وجودی انسان به تکاپو افتاده و این تکاپو و تلاش درونی باعث خستگی بی حد وحصر روح شده و کسانی که شاهد این پدیده می باشند، عرق سرد را بر پیشانی عزیزانشان مشاهده می کنند.
بهرحال همه انسانها روزی چه به صورت ناگهانی و یا در سنین کهولت و یا بیماری ترک این دیار خواهند نمود و آن چیزی که برای همه ما در آن هنگام سعادت بخش است، این است که انشاالله در نزد خداوند متعال و سفیران مرگ و رسولان الهی روسفید و پاکدامن برانگیخته گردیم.
عالی
مطالبتون عالیه