مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

خودکشی

بنام خدا


انتحار



فرامرز ملاحسین تهرانی


چند وقت پیش از انتحار یا همان خودکشی یکی از بستگان دوستانم باخبر شدم و هنگامی که دوستم از جریان خودکشی آن شخص و علت اینکه چرا این کار را کرده، مطلع شدم از دو جهت متاسف شدم. اولین تاسف من بخاطر کوته فکری و عدم ایمان و باور قلبی آن شخص به خالق یکتا بود که بدون درنظر گرفتن اینکه دوست و یار مهربانی چون خداوند همواره در کنار ماست و اگر مشکلی در زندگی ما رخ میدهد، فقط بخاطر امتحان و آزمایش ماست و ما می بایست با صبر و بردباری و رضا بودن به خواست و اراده الهی فقط و فقط از او طلب کمک و یاری نماییم و مطمئن باشیم که خداوند اگر صلاح بداند آن مشکل ما را حل خواهد نمود.

و تاسف دوم من از خودکشی آن فرد به این خاطر بود که اصلا مشکل و علت خودکشی او آن قدر حاد و غیرقابل حل نبود که بخاطرش ایشان با خودکشی دست به یک گناه کبیره و بزرگ بزند. بهرحال از آنجا که این عمل زشت و غیرالهی یعنی انتحار و خودکشی متاسفانه در سطح جوامع انسانی و ازجمله جامعه ما هراز گاهی ازسوی افراد ناآگاه و بعضا جوان رخ میدهد به بازنشر مقاله انتحار مبادرت نمودم تا خوانندگان عزیز متوجه گردند که روح اشخاصی که مبادرت به خودکشی می کنند پس از مرگشان دچار چه عذابی میگردد.


  یکی از زشت ترین و گناه آلوده ترین عملی که ممکن است یک انسان در زندگی دنیایی اش مرتکب شود عمل انتحار (خودکشی) است. کسی که انتحار می کند یاس و ناامیدی و بی عرضگی خویش را از انجام تکلیف و رسالتی که خداوند در زندگی دنیایی  بر دوش او نهاده است را به ثبوت می رساند. از آنجاکه هیچکس و بهتر است بگوییم هیچ چیزی بیهوده و عبث خلق نشده است، شانه خالی کردن از وظایف و تکالیف الهی ازسوی هرکس که باشد، قابل بخشش و اغماض ازسوی دستگاه الهی نیست.

می خواهم در این مورد مثالی را تقدیم شما عزیزان بیاورم. فرض بفرمایید شخصی در آزمون استخدامی یک اداره و یا شرکتی معتبر از میان عده زیادی که همچون وی آرزوی استخدام دارند، قبول شده و برای انجام خدمت پذیرفته می شود. این شخص سپس چند ماهی تعلیم می بیند تا صلاحیت این را پیدا کند که در محل کارش رسما شروع به کار نماید. بدیهی است این شخص در طی خدمت در آن اداره اتفاقات خوب و بدی را تجربه کرده و بواسطه آن تشویق و تنبیه هایی نیز از سوی مدیر خویش دریافت می دارد. حالا فرض کنید، این کارمندی که با زحمت زیاد و طی دوره های آموزشی موفق به استخدام شده یکباره بخاطر سختی کار و یا نارضایتی از همکار و یا مدیر خویش آن موسسه را ترک کند و کار و وظیفه ای را که بر دوش دارد به زمین نهاده و آن اداره یا شرکت را دچار مشکل و دغدغه نماید. حتما می توانید تصور کنید که مدیر آن اداره چقدر از این بابت ناراحت شده و کارهایی که بر زمین مانده و یا نارضایتی ارباب رجوعی که بواسطه عدم حضور چنین کارمندی دچار خسران و ضرر می شوند، چه بی نظمی را در بخشی از امور اداری بوجود می آورد. 

هرکدام از ما مخلوقات خداوند بخشی از امور جاری دنیایی که در آن زیست می کنیم را چه در رابطه با همنوعانمان و چه در رابطه با مخلوقات دیگر خداوند برعهده داشته و در روند پیشرفت و تکامل خود و دیگران نقشی به سزا ایفا می نماییم. کسی که انتحار می کند به وظیفه ای که خداوند درجهت تکامل روحی بر دوش او نهاده است بی توجهی کرده و آن دسته از مخلوقات خداوند را که قرار بوده بواسطه وجود این شخص به امور زندگی  و تکامل شخصیتی خود سر و سامان بدهند را از  مساعدت و کمک خویش محروم نموده است.

 

 اکثر ارواحی که بخاطر عمل انتحار می میرند، تا زمانی که قرار بوده با مرگ طبیعی از دنیا بروند، قبض روح نمی شوند و روح آنها به جسم شان متصل می ماند و آنها لحظه لحظه شاهد پوسیده و متلاشی شدن جسم شان در قبر خواهند بود و هر وقت که زمان مرگ شان فرا برسد آن وقت فرشتگان مرگ به سراغ وی آمده و روح خسته و پشیمان آنان را از جسم شان جدا میسازند. بعضی اوقات چنین ارواحی در جلسات روحی حاضر می شوند و سفارش و تاکید فراوانی برای دیگران دارند که مبادا مبادرت به عمل انتحار کنند، زیرا کسی که مرتکب این اشتباه می گردد از رحمت خداوند محروم گشته و تا سالهای طولانی در حسرت و پشیمانی و عذاب روح به سر می برند تا هنگامی که موج رحمت الهی وی را دربر بگیرد.

یکی از حالات بدی که افراد انتحاری پس از مرگ بدان دچار می شوند آ ن است که نه زنده اند و نه مرده. آنها خود را نمی توانند مرده به حساب بیاورند زیرا هیچ رسولی برای قبض روح او نیامده و آنان در حالتی شبیه کش و قوس و رفت و برگشت مابین جسم و دنیای تاریک درونشان قرار دارند و درعین حال خود را نمی توانند زنده فرض کنند زیرا هیچگونه تاثیری بر محیط، اعضای خانواده و ماده نمی توانند داشته باشند. آنها هم هستند و هم نیستند و در این حالات است که آرزو می کنند که ایکاش هرگز دست به انتحار نمی زدند، زیرا از چاله به چاه افتاده اند و نه تنها از مشکل کوچکی که بخاطر آن خودکشی کرده اند، رهایی نیافته اند بلکه لحظه به لحظه شاهد رخ دادن عذاب ها و تنش های روحی عظیمی هستند که رهایی از آنها غیرممکن و نامیسور است.

وضعیت انسانهایی که با انتحار می میرند  از ارواح گنهکار هم بدتر است، زیرا ارواح گناهکار از رحمت و آمرزش الهی ناامید نیستند و در موعدی که خداوند تشخیص می دهد، رفته رفته عذاب آنان کاهش می یابد. اما روحی که بخاطر انتحار در برزخ تاریک بین دو دنیای مادی و دنیای روح سرگردان است تا وقتی که به عقل روحی نرسیده و مرگ خویش را باور نکند، شاهد هیچ تغییری نخواهد بود و هیچ نوری از جانب خداوند بر آنان نخواهد تابیدو در محیطی سرد و تاریک شاهد تصاویر  دهشتناک پوسیدگی جسم و برباد رفتن آثار و علایم حیات خویش در بین خانواده و شهر و دیار خویش می باشد.

این دسته از ارواح با حالتی توام با پشیمانی در جلسات روحی گاه گاهی حضور می یابند و از افراد حاضر در جلسه میخواهند که شفیع آنان شده و از خداوند برایشان طلب مغفرت نمایند. اما باید به آنها گوشزد کرد؛ کسی که دلش به حال خودش نسوخته و نعمت حیات را از خویشتن سلب کرده و به تن و جسم خود آسیب و صدمه رسانده است، چگونه توقع دارد که دیگران برای وی دلسوزی کرده و برای آمرزش وی دعا نمایند.

افرادی که با خودکشی می میرند، بدبخت ترین ارواحی هستند که در جهان های روحی برانگیخته می شوند و تا مدت های مدید به حال و روز خویش افسوس می خورند. یکی از والاترین اعمالی که هر انسان مومنی میتواند در زمان حیات خویش انجام دهد، جلوگیری از خودکشی دیگران است. اگر هرکدام از ما باعث ممانعت از خودکشی فردی شود بزرگترین ثواب ها را از سوی خداوند دریافت خواهد کرد، زیرا با جلوگیری از خودکشی یک فرد، یک سلسله زنجیروار انسانی از حیات و حضور آن شخصی که از خودکشی رهایی یافته منتفع گشته و از قطع ارتباط زنجیروار در حیات انسانهایی که بنابر رسالت و تکلیف الهی در حرکت بخشی از چرخه حیات مشارکت دارند، جلوگیری  خواهد شد.


وضعیت روح افرادی که خودکشی کرده اند


شاید عده ای خواستار توضیح بیشتری درباره وضعیت روح آن دسته از افرادی که مبادرت به انتحار می کنند باشند. در پاسخ باید گفت که هر انسانی بنابر حکمت الهی، زمانی برای مرگ وی تعیین شده است. عده ای در پیری، عده ای در میانسالی، عده ای دیگر در جوانی و برخی در خردسالی اجل شان سر می رسد و رسولان مرگ برای قبض روح به سوی آنان می شتابند و در این امر هیچ قصوری هم نمی کنند. یعنی آن زمانی که مرگ شخصی فرا می رسد، فرشته مرگ و همراهان وی در قطع ریسمانهای ارتباطی روح و تن پوش از کالبد مادی لحظه ای درنگ نمی کنند. اما عده ای از افراد هستند که بنابه دلایلی ازجمله مشکلات زندگی، شکست های عاطفی و ... مایل به ادامه زندگی نیستند و قصد دارند که با زندگی و افراد خانواده و دوستان و هرآنچه که آنان را درگیر این مشکلات نموده، قطع ارتباط کنند. 

درواقع این دسته از افراد، انسان هایی ترسو و بزدل هستند که طاقت و صبر سختی های زندگی را نداشته و با این عمل شان می خواهند باری را که بر دوش دارند، به زمین نهاده و به خیال خام خویش آسوده گردند. افراد انتحاری با این کار خویش، ضعف ایمان و ضعف روحی خود را نشان داده و قبل از آنکه ماموریت شان بعنوان یک روح در دنیا به پایان برسد، خودسرانه مرگ خویش را رقم می زنند.

هنگامی که شخصی با هر وسیله ای اقدام به خودکشی می کند، از آنجاکه هنوز اجلش فرا نرسیده، هیچ رسولی ازجانب خداوند برای قبض روح وی اعزام نمی شود و خود شخص در تقلایی بی فرجام مجبور می شود، روح را از جسمی که علایم حیاتی اش قطع گشته است، جدا سازد. اما از آنجاکه رشته های نامریی یا همان ریسمان های نقره ای روح به طور محکم به نقاط مختلف جسم متصل است، هیچکس به جز فرشتگان مرگ قادر به قطع این ریسمانها از جسم نیست، پس روح همچنان تا زمانی که مرگ مقدر شخص فرا نرسد، به جسم متصل می ماند و باعث عذاب بیش از حدی برای وی می شود که قابل وصف نمی باشد. مثلا  اگر شخصی قرار بوده که 70 سال عمر کند و در 30 سالگی اقدام به خودکشی کند، تا 40 سال باقی مانده از عمر، روح به جسمی که در خاک است متصل می ماند و در همان زمان تعیین شده از سوی دستگاه الهی، فرشتگان مرگ به سراغ روح نگونبخت رفته و او را از بقایای جسم پوسیده شده جدا می سازند وتازه در این هنگام است که روح احساس رهایی و بیدار شدن می کند. درست مثل انسانی که در خواب کابوس می بیند و سعی در بیدار شدن دارد اما خودش نمی تواند و آرزو دارد تا کسی او را بیدار کرده تا از عذاب این کابوس رهایی یابد. 

و این تعریف و تحلیلی کوتاه و خلاصه از وضعیت روح افرادی بود که به عمل زشت انتحار مبادرت می ورزند.


نظرات 3 + ارسال نظر
اعظم سه‌شنبه 7 شهریور 1396 ساعت 10:17


مطلبتون عالی بود

فرشاد سه‌شنبه 7 شهریور 1396 ساعت 08:50

با سلام
اگر جسد روح شخصی که انتحار کرده بطور کامل بسوزد و خاکستر شده و پراکنده شود، در این صورت ریسمان های نقره ای به چه چیزی وصل خواهند شد؟
سئوال دوم این است که مکانیسم این چسبیدن ریسمان نقره ای به بدن جسمانی چیست و موقع قطع ارتباط چه اتفاقی برای این ریسمانها می افتد؟ از توضیحات شما متشکرم.

با سلام
آدمی ازسه جزء یعنی روح، تنپوش و کالبد مادی تشکیل یافته است که روح حیات دهنده و مقوم آن دو دیگری است. روح عنصری غیرمادی و الهی است و جسم عنصری کاملا مادی و فناپذیر. اما تنپوش چیزی بین این دو است. یعنی خاصیتی مادی و روحانی دارد. اما اینکه چگونه روح فردی که انتحار کرده حتی بعد از خاک شدن جسم به آن وصل میماند باید گفت" همانطور که میدانید جسم انسان تماما از خاک آفریده شده است. پس تحت شرایطی حتی اگر به خاک هم تبدیل شود درواقع به شکل و ماهیت اولیه خویش بازگشته است. درواقع همانگونه که روح در زمان حیات در دنیا تا لحظه ای که قرار است قبض جان شود، متصل به جسم است، به امر پروردگار همچنان قادر است بنابه دلایلی به جسم وصل بماند، منتها این جسم دیگر گوشت و استخوان نیست بلکه به شکل اولیه خود که خاک است مبدل شده است. برای آشنایی به مکانیسم اتصال ریسمان نقره ای به کالبد جسمانی در این فضای کم قادر به جواب نیستم اما شما می توانید با خرید و دانلود کتاب «شناخت روح» از سایت copykon.ir به طور مفصل و کامل به پاسخ این سوالتان دست یابید.
موفق باشید.

مهدی سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 20:10

فکر نمی‌کنیم جز حجت و ولی خدا کس دیگری بتونه چرایی و چگونگی خودکشی رو درک کنه
همه از دور نگاه می‌کنند به این عمل «زشت و قبیح!»
ولی نظر خدا و شخص خودکشی کننده قطعا چیزی دیگری هست!
خدا برای اینکه مردم ناامید نشود می‌گوید خودکشی گناه بسیار بزرگی هست!
خودکشی یعنی خودتو به دست خودت بکشه!
مثل کسی که می‌گه می‌خوام برای ناموس و دین و کشورم برم کشته بشوم!
چنین شخصی خودکشی می‌کنه!
چرا فکر می‌کنید خداوند (همون روزگار و دهر) کسی رو به نقطه بی‌ارزش بودن می‌رسونه و بعد اقدام او به خودکشی رو با ترسناک‌ترین و وحشتناکترین و دردناکترین عذاب‌ها عذاب می‌کنه تا دفعه بعد این کارو نکنه یا عبرت دیگران بشه!!!
حیف که خدای ما معاویة بن ابی سفیان هست نه علی بن ابی طالب! (ص)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد