حیات معنوی
فرامرز ملاحسین تهرانی
تحتانی ترین مظهر آفرینش خداوندی، جهان فیزیکی و مادی است که سیاره زمین بخش بسیار ناچیزی از آن را اشغال کرده است. این جهان پهناور مادی، پایین ترین مرتبه از سلسله کائنات و آفرینش الهی است که از تکاثف و ثقل موجی فشرده ای نسبت به سایر طبقات هستی در جهان های فوقانی برخوردار است. ارواحی که بنابر مشیت الهی به یکی از سیارات در طبقه فیزیکی فرستاده می شوند، تا زمانی که به آگاهی حقیقی نسبت به ذات پروردگار و شناخت واقعی از خویشتن خویش بعنوان یک روح آزاد از تعلقات مادی نائل آیند، همچنان می بایست در مدار و چرخه این بخش از جهانهای فیزیکی در هیاکل و کالبدهای گوناگون به سر برند تا به بالاترین درجه بینش و آگاهی از وضعیت خویش و رسالتی که ازسوی دستگاه الهی بر عهده اشان گذارده شده است دست یابند.
بنام خدا
پاسخ به سوالات
قسمت پنجم
سوال اول از خانم الهام
ممنون که راهنمایی میکنید شاید یه ذره تند رفتم راستش چند وقته که سعی می کنم با روح دکتر حسن رجبی ارتباط برقرار کنم یک بار احضار کرده بودیم روح خوبی بود از طبقات بالای انرژی مادرم حالشو دید و گفت یک توده سفید پشت سر ما ایستاده خودم چند بار سعی کردم ولی هنوز نمیتوانم با کسی ارتباط برقرار کنم. کتاب تقویت قدرت های مدیومی رو هم خوندم چند تا تمرین داده بود برای مدیوم شناسی ولی هنوز شروع نکردم ببخشید استاد برای تمرین برون فکنی کدام روش رو پیشنهاد میکنید؟؟ راهنمایی فرمایید.
پاسخ: شما بسیار سرگشته و هیجان زده اید و این نشان از عدم آمادگی و عدم آگاهی کامل شما نسبت به ارتباط با عوالم و ابعاد خارج از بعد مادی و فیزیکی است. شما تا رسیدن به اهداف تان که دسترسی به ارشادات و معارف ازسوی اوامر الهی است فاصله دارید و می بایست اول از همه سطح آگاهی و بینش خویش را با تکیه بر توانایی های ذهنی و روحی خویش بالا ببرید تا به تسلط بر فکر و ذهن خویش نائل آیید و از این سرگشتگی و هیجانات زودگذر رهایی یابید. آن موقع است که قادر خواهید بود سبک و روش خویش را در ورود به حوزه فراروانی و قلمرو روح به دست آورید. موفق باشید.
ادامه مطلب ...
بخشی دیگر از کتاب خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی
سفر به بهشت
فرامرز ملاحسین تهرانی
بعد از گذشتن از دروازه بهشتی، دیگر از آن تاریکیها ومناظر دهشتناک و ضجه های ارواح نادم و پشیمان خبری نبود و هرچه جلوتر می رفتیم به روشنایی و لطافت هوا و موج معطر لطیف و سیالی که در آن پرواز میکردیم، افزوده می گشت. با سرعتی وصف ناپذیر در عوالم الهی غوطه ور بودیم و من از شوق و هیجان می خواستم نعره بزنم. تاکنون این همه خوشی و رستگاری را با تمام وجود تجربه نکرده بودم. اصوات آسمانی رفته رفته واضح تر می گشت. یک نوع صدا و آهنگ خوشنوایی از اعماق آسمان انعکاس می یافت که آرام آرام وضوح آن را درک میکردیم و با موج احساس خوشی که ایجاد میکرد، حقیقتا مرا و دیگر ارواح را سرمست و مجذوب خود می نمود. این نوا و صدا، سرودی آسمانی بود که انگار جمعیتی بالغ برهزاران جوان و نوجوان با حنجره الهی شان به همراه یک موسیقی زیبایی که ازهارمونی بی نقص و منحصربفردی برخوردار بود، آن را اجرا می نمایند. همانطور که در افلاک پرواز میکردیم، ناگهان توده ای عظیم از ستارگان و نقطه های نورانی بر سر راهمان نمایان و شروع به درخشش کرد و ما از میان این توده نورانی عبور کردیم. این همه ستاره های ریز و کوچک، مانند ذره های بسیار ریز و نرمی به صورتمان برخورد میکرد و جریان سیال لطیف خون اثیری در زیر پوست صورت و انداممان را به نرمی حرکت میداد. هر چه پیش میرفتیم فضا نورانی تر و معطرتر میشد و ظواهر و هیاکل روحانی زیادی در گذر از آسمانهای بهشتی بر ما گذر کرده و با لبخند و سلام، گویی که ورود ما را به اقالیم الهی شادباش و تبریک می گفتند.
ادامه مطلب ...بنام خدا
زن در قاموس خلقت
فرامرز ملاحسین تهرانی
زنان مظهر اتم و اکمل زیبایی و شکوه خداوند هستند. آنها در فراسویی از نشئه الهی با فرکانس موجی لطیف یک روح که تابع احساسات است در اندام و کالبد یک مونث حلول کرده و در تولدی که برایش از سوی خداوند تدارک دیده شده است، پای به عرصه این جهان فیزیکی میگذارند.
ادامه مطلب ...بنام خدا
پاسخ به سوالات
قسمت چهارم
سوال اول از خانم آنا
من از وقتی بچه بودم می تونستم این کار را بکنم. البته برای من پیغام مردگان نبود. اتفاقات آینده بود. برام یک جور سرگرمی بود که بعد باعث شد به شدت وحشت کنم. چون همه چیز به این نوشتن ختم نمی شه. برای همین هم سعی کردم با کمک سرکوبش کنم. بهتر بگم نادیده بگیرم. برای همین شاید بهتر باشه به خواننده هاتون هشدار بدید که چه اتفاقاتی ممکنه در زندگیشون رخ بده. نه این که جلو برن و وارد یک کابوس بشن.
پاسخ: با سلام. اگر شما مقالات ما را مطالعه کرده باشید. در اکثر آنها این هشدار داده شده و گفته شده که بدون علم و آگاهی نه فقط در علوم روحی بلکه در همه امور باید احتیاط نمود و همراه با یک استاد و راه بلد طی طریق نمود.
ادامه مطلب ...
بخشی دیگر از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی...»
ارتباط با روح دختری که خودسوزی کرد
فرامرز ملاحسین طهرانی
همینکه نشستم تا بعد از فعالیت روزانه و استحمام و صرف شام، به استراحت بپردازم، صدای روح آشنا و همراهم را در کنار گوشم شنیدم که فرمود: اینک روح همان دخترخانمی که با خودکشی به زندگی خودش پایان داده، به نزد تو آمده است. پس دقت کردم که ببینم علائم و نشانه های روح آن دختر در خانه ام به چه صورت است. اما نه چیزی میدیدم و نه چیزی می شنیدم که ناگهان همان بوی کز و سوختگی در داخل خانه پیچید که فهمیدم منشا آن بوی سوختگی همین روح دختر بوده است. همان جا سرجایم نشستم و تکان نخوردم. باید اعتراف کنم با وجود تجربه ای که از ارتباط با ارواح داشتم اما باز هم هربار که روحی می خواست در خانه ام تجسد نماید، همان حالات روحی عجیب و مورمور شدن به من دست می داد، البته با درجاتی کمتر از گذشته. مثلا دچار یک لرزش درونی و سرما می شدم که اصلا خوشایند نبود. بهرحال در این انتظار بودم تا روح آن دختر خودش را به هر طریقی که می خواهد به من نشان دهد. تا اینکه بعد از دقایقی احساس کردم یک جسم نامرئی از پشت سرم به کنارم آمد و سرش را نزدیک گوشم آورد وبا صدایی نحیف اما توام با غم و اندوهی فراوان گفت: سلام آقا، من آمدم. بعد از این بیان کوتاه احساس کردم از من مجددا دور شد. زیرا من هنوز او را نمی دیدم اما احساس کردم که او دارد در دور خانه می چرخد و همچنان همان بوی سوختگی و تعفن که البته زیاد هم شدید نبود از هنگام حضورش در خانه به مشام می رسید. به این روح نامرئی سلام دادم و گفتم آیا نمی خواهید تجسد نمایید. صدای او را از کنار پنجره که قدری با جایگاه من فاصله داشت شنیدم که گفت؛ می ترسم از ظاهر و چهره من ناراحت شویِ، زیرا همچنان همان حالات و علائم سوختگی را دارم. به او گفتم؛ شنیده ام که شما با خودکشی به زندگی خود پایان دادید، آیا خودسوزی کرده اید. پاسخ داد: بله، اما بعد از 27 سال هنوز آثار و زخم های سوختگی را بر بدن و لباسهایم دارم و درد زخم های سوختگی امانم را برده و کلافه ام کرده است. به او گفتم از نظر من اشکالی ندارد که او تجسد کند و من از این بابت ناراحت نمی شوم.
ادامه مطلب ...بنام خدا
خیال
پنجره ای به اقالیم روح
فرامرز ملاحسین تهرانی
با بهره گیری از قوه تخیل می توانیم به هر منطقه و اقلیمی از عالم مجردات در و پنجره ای گشوده و حتی به آن اقالیم پای بگذاریم. خیال، ما را به دوردستهای اقالیم الهی رهسپار نموده و مقدمه ای می شود برای پرواز به سرزمین های بس دوردست در اقالیم الهی. ما به هر آنچه که خیال می کنیم می توانیم دست یابیم و آنچه را که در ذهن میپرورانیم با بهره گیری از قدرت روح به عینیت و ظهور برسانیم.
ادامه مطلب ...پاسخ به سوالات (بخش سوم)
فرامرز ملاحسین تهرانی
سوال اول: آقا یا خانم الف
می خواستم در مورد یکی از دوستانم از شما سوال کنم که اتفاقات عجیبی برایش می افتد . مثلا یک بار می خواسته معنی یک کلمه را به انگلیسی در دیکشنری پیدا کنه ، همانطور که دیکشنری را بر می دارد ناگهان احساس می کند یک نفر بر روی شانه اش می زند . بلافاصله سرش را برمی گرداند و صدای یک مردی را می شنود که یک کلمه انگلیسی در گوش او می گوید . دوستم بلافاصله آن کلمه را سرچ می کند و می بیند دقیقا معنای همان کلمه ای بوده که دنبالش بوده !! یک بار دیگر هم چیزی را در خانه گم کرده بوده ( چون حضور موجوداتی غیر از خودش را همیشه در خانه احساس می کند ) با صدای بلند به روح ها و جن ها می گوید که اگر شما آن را برداشته اید پسش بدهید . چند ثانیه بعد ، می شنود که یک چیزی در یک جای خانه افتاد زمین . به طرف آن شی می رود و وقتی آنرا بر می دارد ، شی گمشده اش را هم همان جا پیدا می کند !! در ضمن این شخص حس ششم خیلی قوی هم دارد . و.... الخ
می خواستم از شما بپرسم آیا این شخص مدیوم هستند ؟
ادامه مطلب ...
بازخوانی یک مقاله
بنام خدا
بادکنک ذهنی
فرامرز ملاحسین تهرانی
زیاد شنیده ایم که فلان عالم بزرگوار و یا شخصی که تخصص در زمینه علوم غریبه دارد، قادر است روح خود را از جسم جدا ساخته و به نوعی به این عمل وی مردم عوام مرگ اختیاری می گویند. خب این عمل را هرچه نام می گذارند تفاوتی در اصل عمل نمی کند و ما به آن برونفکنی روحی می گوییم. منظور از برونفکنی روحی این است که شخص با تمرکز و اراده و اختیار، جسم خویش را به خواب برده و درا ین لحظه با آگاهی تمام شاهد خروج روح از تن باشد و سپس به هرکجا که مایل باشد به سیر و سفر بپردازد.
ویژگی های جهان دوم روحی
فرامرز ملاحسین طهرانی
سوال: باز هم برایمان از خصوصیات و ویژگیهای جهان دوم روحی بگویید؟
جواب: چه بگویم از خاطراتی که جز غم و اندوه و دلگیری چیزی عاید خوانندگان آن نمی کند. مگر آنکه بخواهیم از این خاطرات و از مردمانی که در چنین شرایط اسف انگیزی به سر می برند، عبرت بگیریم. به راستی که زبان از شرح نابسامانی ها و رنج و محنت های مردمان گرفتار در جهان های روحی اول و دوم یعنی جهنم و اعراف قاصر است. و همانطور که بعدا تعریف خواهم کرد زبان از شرح عظمت و شکوه و زیبایی های جهان سوم روحی یعنی بهشت نیز قاصر خواهد بود.
بهتر است از جهان روحی اعراف نیز بگذریم زیرا چیز زیادی برای تعریف ندارد و انشاالله که مردمان این جهان عاری از نعمت و برکت روزی مورد آمرزش پروردگار متعال قرار بگیرند.
ادامه مطلب ...