بخشی دیگر از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی...»
ارتباط با روح دختری که خودسوزی کرد
فرامرز ملاحسین طهرانی
همینکه نشستم تا بعد از فعالیت روزانه و استحمام و صرف شام، به استراحت بپردازم، صدای روح آشنا و همراهم را در کنار گوشم شنیدم که فرمود: اینک روح همان دخترخانمی که با خودکشی به زندگی خودش پایان داده، به نزد تو آمده است. پس دقت کردم که ببینم علائم و نشانه های روح آن دختر در خانه ام به چه صورت است. اما نه چیزی میدیدم و نه چیزی می شنیدم که ناگهان همان بوی کز و سوختگی در داخل خانه پیچید که فهمیدم منشا آن بوی سوختگی همین روح دختر بوده است. همان جا سرجایم نشستم و تکان نخوردم. باید اعتراف کنم با وجود تجربه ای که از ارتباط با ارواح داشتم اما باز هم هربار که روحی می خواست در خانه ام تجسد نماید، همان حالات روحی عجیب و مورمور شدن به من دست می داد، البته با درجاتی کمتر از گذشته. مثلا دچار یک لرزش درونی و سرما می شدم که اصلا خوشایند نبود. بهرحال در این انتظار بودم تا روح آن دختر خودش را به هر طریقی که می خواهد به من نشان دهد. تا اینکه بعد از دقایقی احساس کردم یک جسم نامرئی از پشت سرم به کنارم آمد و سرش را نزدیک گوشم آورد وبا صدایی نحیف اما توام با غم و اندوهی فراوان گفت: سلام آقا، من آمدم. بعد از این بیان کوتاه احساس کردم از من مجددا دور شد. زیرا من هنوز او را نمی دیدم اما احساس کردم که او دارد در دور خانه می چرخد و همچنان همان بوی سوختگی و تعفن که البته زیاد هم شدید نبود از هنگام حضورش در خانه به مشام می رسید. به این روح نامرئی سلام دادم و گفتم آیا نمی خواهید تجسد نمایید. صدای او را از کنار پنجره که قدری با جایگاه من فاصله داشت شنیدم که گفت؛ می ترسم از ظاهر و چهره من ناراحت شویِ، زیرا همچنان همان حالات و علائم سوختگی را دارم. به او گفتم؛ شنیده ام که شما با خودکشی به زندگی خود پایان دادید، آیا خودسوزی کرده اید. پاسخ داد: بله، اما بعد از 27 سال هنوز آثار و زخم های سوختگی را بر بدن و لباسهایم دارم و درد زخم های سوختگی امانم را برده و کلافه ام کرده است. به او گفتم از نظر من اشکالی ندارد که او تجسد کند و من از این بابت ناراحت نمی شوم.
ادامه مطلب ...بنام خدا
مرگ و جهان ارواح
منبع: www.cloob.com
وضعیت اولیه انسان پس از وقوع مرگ:
مانند وضع او در همین جهان مادی است زیرا او هنوز از ظواهر دنیوی خود برخوردار است از این رو با این مطلب شناخت ندارد که ممکن است در وضعیتی مغایر با شرایط حیات مادی قرار گرفته باشد. در نتیجه از جویا شدن از مالکیت یک جسم و کالبد به هر معنی و مفهومی که در جهان ماده از آن برخوردار بوده
روح چه مراحلی را بعد از فنای جسم طی می کند:
میدانیم روح از عالم خاک به مرگ جسم از آن خارج شده وبدنیای روح منتقل میشود نیروی شعور انسان با از هم پاشیدگی اعضا ء بدن و مغز از کار می افتد ولی در مقابل احساس انسان بی اندازه قوی میشود و روح رنج و ناراحتی را بیش از عالم جسمانی احساس می کند در هنگام مرگ چنانکه گفتیم عقل وادراک از کار می افتد شخص متوجه نیست که چه بر او می گذرد و از اینکه روح از بدنش جدا می شود بی اطلاع می باشد ء حالات روحی انسان در لحظات مرگ و پس از مرگ شباهت زیادی به خواب و رؤیا دارد زیرا در هنگام خواب هم قوای عاقله موقتا از فعالیت می افتد و آنچه را انسان در خواب میبیند حقیقت پنداشته و خیال می کند واقعیت دارد.
ادامه مطلب ...
بنام خدا
انتحار
فرامرز ملاحسین تهرانی
یکی از زشت ترین و گناه آلوده ترین عملی که ممکن است یک انسان در زندگی دنیایی اش مرتکب شود عمل انتحار (خودکشی) است. کسی که انتحار می کند یاس و ناامیدی و بی عرضگی خویش را از رسالتی که خداوند در زندگی دنیایی اش بر دوش او نهاده است را به ثبوت می رساند. از آنجاکه هیچکس و بهتر است بگوییم هیچ چیزی بیهوده و عبث خلق نشده است، شانه خالی کردن از وظایف و تکالیف الهی ازسوی هرکس که باشد، قابل بخشش و اغماض ازسوی دستگاه الهی نیست.
می خواهم در این مورد مثالی را تقدیم شما عزیزان بیاورم. فرض بفرمایید شخصی در آزمون استخدامی یک اداره و یا شرکتی معتبر از میان عده زیادی که همچون وی آرزوی استخدام دارند، قبول شده و برای انجام خدمت پذیرفته می شود. این شخص سپس چند ماهی تعلیم می بیند تا صلاحیت این را پیدا کند که در محل کارش رسما شروع به کار نماید. بدیهی است این شخص در طی خدمت در آن اداره اتفاقات خوب و بدی را تجربه کرده و بواسطه آن تشویق و تنبیه هایی نیز از سوی مدیر خویش دریافت می دارد. حالا فرض کنید، این کارمندی که با زحمت زیاد و طی دوره های آموزشی موفق به استخدام شده یکباره بخاطر سختی کار و یا نارضایتی از همکار و یا مدیر خویش آن موسسه را ترک کند و کار و وظیفه ای را که بر دوش دارد به زمین نهاده و آن اداره یا شرکت را دچار مشکل و دغدغه نماید. حتما می توانید تصور کنید که مدیر آن شخص چقدر از این بابت ناراحت شده و کارهایی که بر زمین مانده و یا نارضایتی ارباب رجوعی که بواسطه عدم حضور چنین کارمندی دچار خسران و ضرر می شوند، چه بی نظمی را در بخشی از امور اداری بوجود می آورد. هرکدام از ما مخلوقات خداوند بخشی از امور جاری دنیایی که در آن زیست می کنیم را چه در رابطه با همنوعانمان و چه در رابطه با مخلوقات دیگر خداوند برعهده داشته و در روند پیشرفت و تکامل خود و دیگران نقشی به سزا ایفا می نماییم. کسی که انتحار می کند به وظیفه ای که خداوند درجهت تکامل روحی بر دوش او نهاده است بی توجهی کرده و آن دسته از مخلوقات خداوند را که قرار بوده بواسطه وجود این شخص به امور زندگی خویش و تکامل شخصیتی خویش بپردازند، از مساعدت و کمک محروم نموده است.
ادامه مطلب ...