مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

کتاب تقویت قدرتهای مدیومی

بنام خدا


بزودی کتاب الکترونیکی


تقویت قدرتهای مدیومی


نوشته: فرامرز ملاحسین تهرانی


تقدیم شما علاقمندان علوم روحی میشود


در این کتاب راهها و تکنیکهای تقویت قدرتهای مدیومی و کتابت با ارواح


 و تشکیل جلسات فردی و گروهی ارتباط با ارواح


 بازگو خواهد شد.


کلیپ روح دختری در اتومبیل

بنام خدا

کلیپ روح در ماشین


در این کلیپ خواهید دید که سه سرنشین یک اتومبیل در جاده دختری تنها را سوار می کنند و به او می گویند این موقع شب در جاده چه می کند و او پس از طی مسافتی به آنها می گوید که در محلی جلوتر که خواهیم رسید من تصادف کرده ام و بلافاصله پس از رسیدن اتومبیل به محل مذکور ما صدای تصادف همین اتومبیل را می شنویم. این کلیپ که حتما ساختگی و جعلی می باشد را در وبلاگم قرار داده ام تا شما نیز با حقه های تلویزیونی درباره تهیه چنین کلیپهایی برای ترساندن مردم و غیرعادی و اسرارآمیز جلوه دادن پدیده های متافیزیکی بیشتر آشنا شوید. حال دیگر قضاوت با خودتان.


برای مشاهده  اینجا  را کلیک کنید


وجود روح از دیدگاه انسانهای اولیه

بنام خدا

وجود روح از دیدگاه انسانهای اولیه


نتیجه تصویری برای انسانهای اولیه و روح

منبع: www:bankmaghale.ir


انسان از همان مراحل بدویت متوجه شد که  نگهدارنده  بدن چیزی است غیر مادی و از همان جا بود که برای آن تعبیرات و تشبیهاتی آورد.

او به این کشف قانع نشد و به هر نسبت که در فکرش پیشرفت حاصل آمد و فهمیده تر و متفکرتر شد به یک مسئله دیگر اندیشید و آن اینکه گرداننده بدن هر اسمی که داشته باشد و هر مشخصاتی که دارا باشد، ابدی است و این فکر به طور خیلی ساده در ذهنش حلول کرد و بیدار شد. اما طول این مسأله فکر انسان به خاطر خوابها و رویاهایی بود که می دید و در بیداری آنها را نمی دید و این امر آدمی را به اندیشه فرو می برد که علت و منشأ چنین امری را دریابد. گاهی به خاطرش می رسید که این خواب و عوالم آن، مربوط به روح است که در جسدش دمیده و مستقل از بدن است. بر اثر این طرز فکر، بین جدا شدن روح از جسم در دو حالت مقارنه و پیوستگی می دید، یکی خواب و دیگری مرگ. به عبارت دیگر بر او ثابت می شد که روح بدن مرده را ترک می کند. همان طور که از بدن شخص در حالت خواب به بدن بازمی گردد. ولی پس از مرگ بازگشتی نیست. از همین جا انسان ابتدایی با عقل و خردی که خداوند به او داده بود، کم کم به یک مسأله پی برد و آن عبارت بود از: بقای روح؛ با پی بردن انسان به بقای روح متوجه شدند که بین روح و جسم هر کسی حتی پس از مرگ او رابطه ای است و ارواح در همان حفره ای که اموات به خاک سپرده شدند در کنار اجساد به سر می برند و حتی عقیده پیدا کردند که گاهی روح هر کسی به محل هایی مانند خانه او رفت و آمد می کند و از این رو بستگان هر کس بعد از مرگ او وظیفه داشتند در خانه را تا مدتی بعد از مردنش باز بگذارند که مانع ورود روح به خانه اش نشوند. بدین طریق بود که انسان های اولیه نه تنها برای هر موجود زنده ای روح می شناختند، بلکه کم کم معتقد شدند که در دنیا هر چیزی که حرکت می کند و جنبشی دارد، دارای روح است و نیز عامل حرکت اشیاء بیجان روح می باشد. مثلا می گفتند درخت ها بعد از خشک شدن، باز سبز می شوند و این دلیل برداشتن روح است. حتی حرکاتی که به برگها و شاخه ها به هر علتی وارد می شود. اگرچه از راه باد می باشد باز علتش روح است. رودخانه ها که بین صخره ها به حرکت می آیند.

 

ادامه مطلب ...

تفاوت نفس و روح

بنام خدا

تفاوت نفس و روح

سیدسجاد ساداتی زاده


تفاوت روح و نفس

  روح و نفس استعمالات گوناگونی در علوم عقلی دارند ، لکن در مورد انسان (روح و نفس انسان )، حقیقت آن دو یکی است و تفاوت آنها اعتباری است. حقیقت غیر مادّی وجود آدمی را از آن جهت که موجودی ذاتاً غیر مادّی است روح می نامند ولی از آن جهت که تعلّق به بدن مادّی دارد نفس می گویند. به تعبیر دیگر ، به مرتبه ی عالی حقیقت غیر مادّی انسان ، روح ، و به مرتبه ی پایین آن که مدبّر بدن مادّی است نفس می گویند

در لغت نفس با روح به یک معنا گرفته شده،ولی برای آن دو معانی دیگر گفته اند.نفس به معانی: روح، چشم زخم، خون، جسم(بدن)، شخص انسان، عظمت و مردانگی آمده است.روح به معانی: وسیلة حیات و زنده ماندن، نفس، لطیف، وحی، ملاک، حکم الله و روح القدس آمده است.ابوعلی سینا گوید: خداوند مردم را از گرد آمدن سه چیز آفرید: یکی تن که او را به تازی بدن یا جسد خوانند و دیگری جان که آن را روح خوانند و سوم روان که آن را نفس خوانند. غزالی گوید: روح همان خود تو و حقیقت تو می باشد. همان چیزی که از هر چیز بر تو پنهان تر و تو به آن ناآگاه تری. روح تو همان بُعد ویژة انسانی است که منسوب به خدا است، چنان که فرموده است: قل الروح من امر ربّی؛ بگو روح از امر پروردگارم است، و نفختُ فیه من روحی؛ از روح خود در آدم دمیدم. البته این روح غیر از آن روح جسمانی لطیف است که منشأ آن قلب است و در سراسر اجزای بدن میان رگ ها منتشر است و حامل نیروی حسّ و حرکت می باشد. این روح به انسان اختصاص ندارد، بلکه انسان در این جهت با دیگر حیوانات شریک است. این روح به واسطة مرگ نابود می شود، زیرا عبارت است از بخاری که اعتدال آن بر اثر اعتدال و انسجام اخلاط و عناصر مزاج است. چون انسجام به پراکندگی گرایید، بخار منعدم می شود، مانند چراغ که روغنش به اتمام می رسد و خاموش می شود. این روح بار امانت و معرفت را نتواند حمل کند و آن روح که حامل بار امانت و معرفت است، روح ویژة انسان است.وی می گوید: روح فناپذیر و مردنی نیست، بلکه به مرگ بدن حال او به حال دیگر تبدیل می شود.

برای شناخت حقیقت روح آدمی ، تا آن مقدار که مقدور فهم هر کسی است ، لازم است که ابتدا شناختی کلّی از کلّ نظام هستی داشته باشیم تا بتوانیم جایگاه روح آدمی را در نظام خلقت شناخته و به تبع آن خصوصیّات روح را به دست آوریم.

 

ادامه مطلب ...

کلیپ روح در قبرستان

بنام خدا

کلیپ روح در قبرستان


نتیجه تصویری برای روح در قبرستان


در این کلیپ کوتاه شخصی در تاریکی شب به قبرستان رفته و از نمایی نسبتا دور از قبری که در تیررس وی می باشد با دوربین خود فیلمبرداری کرده است. صدای این شخص که روی فیلم است حاکی از ترس  و دلهره وی است و بالاخره پس از چند جرقه نورانی از فضای بالای قبر مذکور، یک موجودی غیرانسانی با چشمانی براق در قاب دوربین وی ظاهر میشود و این شخص هم با سروصدایی که حاکی از ترس وی می باشد، محل را ترک می نماید.

اگرچه من در صحت این ویدیو شک دارم، زیرا ساخت و ارائه چنین کلیپ هایی بیشتر برای ترساندن مردم است نه تقویت محراب خداشناسی و بنیانهای اخلاقی و معنوی، اما برای تنوع بخشی به صفحات این وبلاگ آن را منتشر نموده ام. 

برای دیدن این کلیپ  اینجا  را کلیک کنید

علائم حضور ارواح در محیط

بنام خدا

علائم حضور ارواح در محیط


نتیجه تصویری برای روح


فرامرز ملاحسین طهرانی


سوال اکثریت افرادی که علاقمند به مباحث علوم روحی هستند این است که علائم حضور و ظهور ارواح در محیط چیست؟ خب در پاسخ می توان گفت که ارواح به خاطر اینکه دارای جسم مادی و فیزیکی نیستند هیچ نشانه ای از حضورشان در محیط قابل رویت نیست. آنها چیزی شبیه به موج هستند و خب امواج با چشم انسان قابل رویت و مشاهده نمی باشد. اتفاقا ارواح بسیار راغب هستند که در جمع انسانی دیده شوند، مخصوصا ارواحی که به تازگی فوت شده و می خواهند باز هم مثل سابق در جمع خانوادگی حضور داشته باشند و با نشان دادن خودشان به اعضای خانواده که داغدار هستند آنها را تسلی دهند.

اما در پاره ای مواقع و تحت شرایطی خاص ارواح برای اشخاصی خاص قابل رویت و یا از طریقی دیگر قابل درک و احساس هستند که در آینده و در مقالات بعدی تمریناتی را خواهم داد که علاقمندان به مبحث ارتباط با ارواح بتوانند تا حدودی به این درک و احساس نایل آیند. 

معمولا ارواح به چند دلیل از خود نشانه و علامتی برای حضور در محیط ندارند. اول اینکه کوچکترین نشانه از حضور ارواح ممکن است باعث ترس فرد و یا افرادی شود که در آن محیط حضور دارند. ارواح مخصوصا ارواح متعالی بسیار مراعات حال اشخاصی را که مبادرت به ارتباط با ارواح می کنند را دارند زیرا آنها با تشخیص هاله های پیرامون افراد می توانند بفهمند که آن شخص دارای چه میزان از درجات تکامل روحی و آگاهی و دانایی درباب مسایل ماورالطبیعه است و اگر این میزان آگاهی و تکامل روحی در حدی قابل قبول باشد و آن شخص هم راغب به دریافت پالس هایی از ارواح باشد، آن وقت با اجازه از محضر پروردگار ارواح از خویش تظاهراتی را نشان می دهند در غیر این صورت هیچ روحی اقدام به برقراری تماس فیزیکی با هیچ شخصی نمی نماید.

  ادامه مطلب ...

احضار روح توسط برادر علامه طباطبایی

بنام خدا


احضار روح توسط برادر علامه طباطبایی


منبع: ://www.parsine.com/

یک روحانی بنام ادیب العلما در تبریز بود که به بنده نیز مانوس بود و درعلوم غریبه نیز سر رشته داشت که اخیراً فوت نموده است. یک روز آمده بود به خانه مان و من نیز آن موقع در کبریت سازی مشغول بکار بودم عصر که به خانه برگشتم والده ام فرمودند که والد بزرگوارم (آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبایی)حال خوشی ندارد خانه مان آن موقع در دانشسرا قرار داشت طبقه دوم پیش پدرم رفتم و جویای حالشان شدم فرمودند: چیزی نشده فقط حالم کمی منقلب شده بود که درست شد. بالاخره چیزی نگفتند و من هم نفهمیدم .

چند روز بعد که جناب ادیب العلما را دیدم ایشان از من در مورد اتفاقات آن روز پرسیدند گفتم بنده که بی خبرم .ادیب العلما برگشت گفت آن روز که آمده بودم خانه تان ، پدرت در حالی که نشسته بود به این فکر می کرده که روح عمربن سعد را احضار نمایند ببینند که این ظالم چگونه تیپ و قیافه ای داشته و این غلط بزرگ غیرقابل بخشش را در مورد امام حسین(ع) و اهل بیت اش در صحرای کربلا مرتکب شده است.

ادیب العلما می گوید در یک لحظه خانه ای که در آن نشسته بودم به یک ظلمتکده تبدیل شدو همه جای خانه را تاریکی فرا گرفت من از ترس پا به فرار گذاشتم یک آن فهمیدم که در پل منجم هستم بعداً برگشتم و در مورد ماوقع سوال پرسیدم آقا فرمودند که روح عمرسعد ترسید و پا به فرار گذاشت.

مادر بنده نیز به خیال اینکه فرار ادیب العلما از خانه به واسطه حال ناخوش پدرم بوده لذا با یکی از پزشکان تبریز به نام دکتر نقشینه برای مداوای پدرم تماس گرفته بود و دکتر پس از معاینه پدرم ، حال پدرم خوب شده بود و بدین صورت همه چیز در خانه بهم خورده بود.

در یکی از روزها یکی از این افرادی که پدرم می خواست در حضور وی یکی از ارواح را احضار نماید حاج میرستارآقا میر محمدی نامی بود. وی تعریف می کرد که یک روز با پدرم تصمیم گرفتند روح معاویه را احضار نمایند که در حین این جریان یکی از دوستان از درب خانه می خواست وارد شود خطاب به ما گفت که در اینجا چه خبر است این بوی بد مشمئز کننده از کجا می آید چگونه در این فضای آلوده نشسته اید؟ در این حالت رفت و فوراً یکی از پنجره ها را باز نمود.در حالیکه در اتاق چیز خاصی نبود فقط بوی روح کثیف معاویه بود که بواسطه احضارش همه جا را دربرگرفته بود.

بله احضار ارواح یکی از کارهایی بود که پدرم می توانست آن را انجام دهد. در برابر احضار ارواح انسانهای ملعون ، پدرم روح انسانهای بزرگ را نیز احضار می نمود مثلا بارها خود شاهد بودم که چگونه روح مرحوم سیدعلی آقاقاضی را فرا می خواندو از ایشان پاسخ برخی از سوالاتش را می گرفت و با حاج سیدمحمد الهی طباطبائی فرزند حضرت آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائیاحضار ایشان ، عطر و بوی خوشی در داخل اتاق می پیچید .

یکبار یک ضایعه ای پوستی روی پای پدرم ظاهر شده بود به هر دکتر مراجعه نمود نتوانست برای آن چاره ای بیابد یکبار اراده نمود تا روح شیخ ابوعلی سینا را بخواند و از او بخواهد تا پایش را در میان جمع مداوا نماید 
.
ابوی می گفت بنده سوالات علمی زیادی از ارواح علما و دانشمندان بزرگی همچون بوعلی سینا ، سقراط ، افلاطون ، ارسطو و... کرده ام سوالاتی که اصلاً در حد و اندازه آنها هم نبود ولی آنها به درستی به این سوالات پاسخ داده و پدرم همه این سوال و جواب ها را در یک دفترچه ای یادداشت نموده و ثبت کرده است و دانشگاه علامه طباطبایی هم اکنون بر روی سرگذشت پدرم حضرت آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائی برنامه ریزی جامعی انجام داده قرار بر این شده است تا بصورت کتابی چاپ و منتشر گردد و بنده همه این سوال و جواب ها را در اختیار این عزیزان قرار داده ام و آقای دکتر اسماعیل زاده از ارومیه در این مورد کار جامعی شروع نموده است.

کتاب جن موجودی اسرارآمیز

بنام خدا


جن موجودی اسرارآمیز



قیمت: 6000 تومان
نام کتاب: جن موجودی اسرارآمیز
 
مولف: ستار پورابراهیم گلرودیان
 
ناشر: لاهیجی
 
تاریخ نشر: 1385
 
رده دیویی: 2970467
 
شابک: 8-22-9902-964
 
کتاب فوق درباره بسیاری از جنیان بحث می کند که تدوین ستار پورابراهیم است.

کتاب «جن موجودی اسرارآمیز» با بررسی منابع معتبر قرانی و احادیث منتشر شده است. نویسنده در مقدمه این کتاب، مهمترین منبع شناخت جنیان را در وهله اول قرآن کریم و سپس احادیث، اخبار  و روایاتی معرفی کرده است که از بزرگان دین و مذاهب به ما رسیده است. مولف در ادامه مطالب خود آورده است:

وقایع و برخوردهای متواتر و کثیر انسانها با جنیان نیز یکی دیگر از منابع شناخت آنان است و پرواضح است که آنچه در این بین ازطریق اولیاءالله و ثقات صلحا و مومنان در طول تاریخ تاکنون در دست است خود حائز اهمیت بس والایی است. نوشتار مختصر این کتاب تنها شمه ای از مسائل و موضوعات گوناگون و کثیر حیات پررمز و راز جنیان پیش روی خوانندگان قرار داده است.

همچنین در این کتاب می توانید برخی حکایت ها از برخورد علما و جنیان و ... را مطالعه کنید که شاید برای شما کاربران جالب باشد.

 

برای خرید این کتاب جالب اینجا را کلیک کنید

روح در قبرستان

بنام خدا


روحی در قبرستان

فرامرز ملاحسین تهرانی


در  کلیپی که چندی پیش دیدم ادعا شده بود که روحی در قبرستان است و دوربین توانسته بود آن را ضبط کند. البته رفت و آمد ارواح نه تنها در قبرستانها بلکه در همه جای این دنیا امری عادی و طبیعی است و اینکه روحی در یک قبرستان قدیمی باشد، امری غیرمنتظره نیست. اما معمولا ارواح کمتر به قبرستان می روند زیرا آنجا چیزی جز خاک و جنازه های پوسیده شده نیست. مگر ارواحی که به تازگی از دنیا رفته اند که به واسطه دلبستگی و علاقه ای که به جسم فیزیکی خود داشته اند و اینکه به واسطه عدم آگاهی و باور اینکه آنها دیگر مرده اند، تا مدتی به جسم بی جان خویش سر می زنند و در تلاشی نافرجام چندین بار در این جسم حلول می کنند اما از آنجا که ریسمانهای نقره ای رابط بین روح و جسم برای همیشه قطع شده است، قادر نخواهند بود آن جسم مرده را دوباره حیات بخشیده و از خاک بیرون بکشند. 

 

ادامه مطلب ...

اعترافات دانشمندان غربی به وجود روح مجرد

بنام خدا

اعترافات دانشمندان غربی به وجود روح مجرد


نتیجه تصویری برای روح
منبع: www.hawzah.net


در پاسخ مادیون لازم است شمه ای از اعترافات دانشمندان غرب را در این نوشتار مورد بررسی و تحقیق قرار دهیم تا خوانندگان بدانند که تنها مومنین مذاهب آسمانی از اسلام و یهود و مسیح و ... نیستند که وجود روح مجرد را ثابت و مبرهن می دانند، بلکه دانشمندان غربی و امریکائی نیز که احیانا کاری با دین و مذهب ندارند، طبق اثبات علم حسی و تجربی به وجود روح مجرد غیر جسمانی اعتراف دارند:

دانشمند آلمانی به نام «کارل دویرل » در مجله «وکنفت » صریحا می نویسد:

«علوم طبیعی اصرار دارد بر انکار جاودانگی نفس انسانی و لکن برهان قاطع آنها را رد می کند». 

دانشمند دیگری به نام «ج - دولن » در کتاب «جاذبه روحی » چاپ پنجم ص 283 چنین می نویسد:

«ادعای مادیون در انکار روح مجرد هرگز مورد تایید علم امروز نیست و لکن به آنان نمی گوئیم که آنان بدون مطالعه، تسلیم الهیون و معتقدین به وجود روح شوند، و هرگز آزادی فکر را از آنها سلب نمی کنیم بلکه به آنان می گوئیم:

«ای مادیها و منکرین موجودات مجرد و روح مجرد از ماده، برای انجام تحقیقات عجله کنید و بحث و بررسی نمائید که نور حت حوادث اعجاب انگیز احضار ارواح تمام مردم را فراگرفته است! ! می گوئیم شما در زمره محققین دقیق علمی باشید و تنها به صحت مشاهده تسلیم نشوید مگر زمانیکه خودتان حوادث مربوط به احضار ارواح را عملی سازید تا مرحله به مرحله صحت آنها را تصدیق نمائید ...». آیا این، طریق درست فلسفی و علمی و عملی نیست؟ این دانشمند غربی (ج 

- دولن) بعد از ذکر جملات بالا چنین می نویسد:

  ادامه مطلب ...