بنام خدا
زن در قاموس خلقت
فرامرز ملاحسین تهرانی
زنان مظهر اتم و اکمل زیبایی و شکوه خداوند هستند. آنها در فراسویی از نشئه الهی با فرکانس موجی لطیف یک روح که تابع احساسات است در اندام و کالبد یک مونث حلول کرده و در تولدی که برایش از سوی خداوند تدارک دیده شده است، پای به عرصه این جهان فیزیکی میگذارند.
ادامه مطلب ...بخشی دیگر از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی...»
ارتباط با روح دختری که خودسوزی کرد
فرامرز ملاحسین طهرانی
همینکه نشستم تا بعد از فعالیت روزانه و استحمام و صرف شام، به استراحت بپردازم، صدای روح آشنا و همراهم را در کنار گوشم شنیدم که فرمود: اینک روح همان دخترخانمی که با خودکشی به زندگی خودش پایان داده، به نزد تو آمده است. پس دقت کردم که ببینم علائم و نشانه های روح آن دختر در خانه ام به چه صورت است. اما نه چیزی میدیدم و نه چیزی می شنیدم که ناگهان همان بوی کز و سوختگی در داخل خانه پیچید که فهمیدم منشا آن بوی سوختگی همین روح دختر بوده است. همان جا سرجایم نشستم و تکان نخوردم. باید اعتراف کنم با وجود تجربه ای که از ارتباط با ارواح داشتم اما باز هم هربار که روحی می خواست در خانه ام تجسد نماید، همان حالات روحی عجیب و مورمور شدن به من دست می داد، البته با درجاتی کمتر از گذشته. مثلا دچار یک لرزش درونی و سرما می شدم که اصلا خوشایند نبود. بهرحال در این انتظار بودم تا روح آن دختر خودش را به هر طریقی که می خواهد به من نشان دهد. تا اینکه بعد از دقایقی احساس کردم یک جسم نامرئی از پشت سرم به کنارم آمد و سرش را نزدیک گوشم آورد وبا صدایی نحیف اما توام با غم و اندوهی فراوان گفت: سلام آقا، من آمدم. بعد از این بیان کوتاه احساس کردم از من مجددا دور شد. زیرا من هنوز او را نمی دیدم اما احساس کردم که او دارد در دور خانه می چرخد و همچنان همان بوی سوختگی و تعفن که البته زیاد هم شدید نبود از هنگام حضورش در خانه به مشام می رسید. به این روح نامرئی سلام دادم و گفتم آیا نمی خواهید تجسد نمایید. صدای او را از کنار پنجره که قدری با جایگاه من فاصله داشت شنیدم که گفت؛ می ترسم از ظاهر و چهره من ناراحت شویِ، زیرا همچنان همان حالات و علائم سوختگی را دارم. به او گفتم؛ شنیده ام که شما با خودکشی به زندگی خود پایان دادید، آیا خودسوزی کرده اید. پاسخ داد: بله، اما بعد از 27 سال هنوز آثار و زخم های سوختگی را بر بدن و لباسهایم دارم و درد زخم های سوختگی امانم را برده و کلافه ام کرده است. به او گفتم از نظر من اشکالی ندارد که او تجسد کند و من از این بابت ناراحت نمی شوم.
ادامه مطلب ...بنام خدا
خیال
پنجره ای به اقالیم روح
فرامرز ملاحسین تهرانی
با بهره گیری از قوه تخیل می توانیم به هر منطقه و اقلیمی از عالم مجردات در و پنجره ای گشوده و حتی به آن اقالیم پای بگذاریم. خیال، ما را به دوردستهای اقالیم الهی رهسپار نموده و مقدمه ای می شود برای پرواز به سرزمین های بس دوردست در اقالیم الهی. ما به هر آنچه که خیال می کنیم می توانیم دست یابیم و آنچه را که در ذهن میپرورانیم با بهره گیری از قدرت روح به عینیت و ظهور برسانیم.
ادامه مطلب ...ویژگی های جهان دوم روحی
فرامرز ملاحسین طهرانی
سوال: باز هم برایمان از خصوصیات و ویژگیهای جهان دوم روحی بگویید؟
جواب: چه بگویم از خاطراتی که جز غم و اندوه و دلگیری چیزی عاید خوانندگان آن نمی کند. مگر آنکه بخواهیم از این خاطرات و از مردمانی که در چنین شرایط اسف انگیزی به سر می برند، عبرت بگیریم. به راستی که زبان از شرح نابسامانی ها و رنج و محنت های مردمان گرفتار در جهان های روحی اول و دوم یعنی جهنم و اعراف قاصر است. و همانطور که بعدا تعریف خواهم کرد زبان از شرح عظمت و شکوه و زیبایی های جهان سوم روحی یعنی بهشت نیز قاصر خواهد بود.
بهتر است از جهان روحی اعراف نیز بگذریم زیرا چیز زیادی برای تعریف ندارد و انشاالله که مردمان این جهان عاری از نعمت و برکت روزی مورد آمرزش پروردگار متعال قرار بگیرند.
ادامه مطلب ...زمان در عالم ارواح
از نگاه فیلسوفان اسلامی
منبع: اسلام کوئست
زمان مفهومی عقلی است که از نحوه وجود مادیات انتزاع مىشود همانگونه که مفهوم ثبات از نحوه وجود مجردات انتزاع مىگردد، و روح یکی از مجردات است و در عالم مجردات زمان وجود ندارد، چرا که زمان از ویژگی های عالم طبیعت است، البته در عالم ارواح (مجردات) در مقابل کلمه «زمان» که ظرفی برای موجودات مادی است، واژه «دهر» وجود دارد که ظرفی برای مجردات است.
تقریبا همه فیلسوفان اسلامی بر این قول اتفاق دارند که زمان نوعى مقدار و کمیت متصل است که ویژگى آن گذرا بودن و قرارناپذیرى (غیرقار) مىباشد و بواسطه حرکت[1] عارض بر اجسام مىشود.[2]
حفظ تمایلات نفسانی در ارواح
روح پس از جدایی از جسم همچنان دارای تمایلات نفسانی دوران حیات مادی خویش می باشد. زیرا اصولا منشا و خاستگاه تمامی تمایلات و خواهشهای نفسانی تن پوش آ دمی است و جسم چیزی جز مشتی استخوان و پوست و گوشت نمی باشد. پس هنگامی که مرگ فرا می رسد، انسان با تمامی ویژگیهای نفسانی و اخلاقی و خلق و خو و آگاهی ها و معلوماتی که در زمان حیات جسمانی اش داشته است، برانگیخته می شود و تمامی علایق و تمایلات نفسانی خود را حفظ خواهد کرد.
ادامه مطلب ...بازخوانی یک مقاله
مدیتیشن
برگرفته از: سایت ورزش توانیر
تفکر مثبت و مدیتیشن
هنگامی که سطح دریا و یا برکه ای آرام و ساکن باشد، شخص قادر است کف آن را به وضوح مشاهده کند اما هنگامی که سطح آب متلاطم باشد این امر مقدور نخواهد بود. همین حالت در هنگامی که ذهن آرام باشد صدق می کند. یعنی موقعی که ذهن بدون فکر و اندیشه باشد شما قادر خواهید بود خود را مشاهده کنید. این پدیده یوگا نامیده می شود. ما از دو راه قادر خواهیم بود که امواج و تلاطم روان و ذهن خود را کنترل کنیم: توسط تمرکز فکر؛ هم درونی و هم بیرونی.
بخشی دیگر از کتاب الکترونیکی خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رجعت به منزلگاه ابدی
شرحی بر جهان دوم روحی
اعراف
فرامرز ملاحسین طهرانی
سوال: بازگردیم به لحظه رجعت شما به جهان های روحی. شما از خاطرات خود در عبور از جهان اول روحی فرمودید، نحوه اجرای قوانین الهی در این جهان سرد و تاریک به چه شکلی بود؟
جواب: نه تنها درجهان اول روحی، بلکه در تمامی هستی و کائنات اعم از دنیاهای فیزیکی ومادی و جهان های روحی، قوانین الهی حاکم و برقرار می باشد. در جهان های مادی و سیاراتی مثل سیاره زمین که به ظاهر درهر نقطه ای از آن فرمانروایان و پادشاهان و رییسان جمهور و دولتها و مجالس مردمی، به قانونگذاری و حکومت بر مردمان و جوامع مشغولند، همگی شان عوامل و کارگزارانی بیش در اداره امور معیشت و زندگی مردمان و تحت سیطره دستگاه الهی نیستند. این اراده خداوند برمبنای حکمت و مصلحت است که همچنان این دنیای بزرگ به حیات و استواری خویش پایبند بوده و اگر این اراده قطع گردد در کسری از ثانیه اثری از خلقت در پهنه گیتی باقی نخواهد ماند.
ادامه مطلب ...بنام خدا
مدیومها چگونه اند؟
فرامرز ملاحسین طهرانی
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
کز این خاک برآیید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید
بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید
چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید
بازخوانی یک مقاله