مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

شرحی بر جهان دوم روحی اعراف

بخشی دیگر از کتاب الکترونیکی خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رجعت به منزلگاه ابدی

شرحی بر جهان دوم روحی


اعراف


Image result for ‫جهان های روحی‬‎

فرامرز ملاحسین طهرانی

سوال: بازگردیم به لحظه رجعت شما به جهان های روحی. شما از خاطرات خود در عبور از جهان اول روحی فرمودید، نحوه اجرای قوانین الهی در این جهان سرد و تاریک به چه شکلی بود؟

جواب: نه تنها درجهان اول روحی، بلکه در تمامی هستی و کائنات اعم از دنیاهای فیزیکی ومادی و جهان های روحی، قوانین الهی حاکم و برقرار می باشد. در جهان های مادی و سیاراتی مثل سیاره زمین که به ظاهر درهر نقطه ای از آن فرمانروایان و پادشاهان و رییسان جمهور و دولتها و مجالس مردمی، به قانونگذاری و حکومت بر مردمان و جوامع مشغولند، همگی شان عوامل و کارگزارانی بیش در اداره امور معیشت و زندگی مردمان و تحت سیطره دستگاه الهی نیستند. این اراده خداوند برمبنای حکمت و مصلحت است که همچنان این دنیای بزرگ به حیات و استواری خویش پایبند بوده و اگر این اراده قطع گردد در کسری از ثانیه اثری از خلقت در پهنه گیتی باقی نخواهد ماند.

 
 هر چه به طبقات اعلای روح نزدیک و نزدیک تر می شویم، اجرای ناب و خالص قوانین الهی را بیشتر احساس می نماییم. زیرا دنیاهای روحی رفته رفته از ثقل امواج مادی پاک شده و ارواح حاضر در این جهانهای پاک، با قوه بالای تفکر و پالایش روح از بقایای خاطرات بی فایده و زائد زمان حیاتشان مبرا گشته به هماهنگی بیشتری با قوانین الهی نائل میگردند و شناخت و معرفت بالاتری نسبت به ذات پروردگار بعنوان روح اعظم کائنات و عقل کل جهان هستی پیدا می کنند. هرچه این شناخت و معرفت و آگاهی در نزد ارواح وارد شده به طبقات اعلای روح افزون گردد، هارمونی موج پاک و لطیف ارواح در رجعت به نقطه اتصال به روح اعظم جهان بیشتر میشود و چنان فضایی نورانی و بهجت انگیز و شکوهمندی را خلق می نماید، که عقل در حیرت مانده و هیچ زبان و بیانی قادر به شرح این همه شکوه و عظمت آن نخواهد بود. ما حتی در اسفل جهان های روحی یعنی جهان اول یا همان دوزخ، و در اوج تاریکی و سرما و عدم وجود کمترین امکانات و نعمات الهی برای ارواح گهنکار ساکن این طبقه، قادر به درک و رویت اجرای عدالتی بی نقص برمبنای قوانین الهی هستیم وجالب آنکه حتی خود ارواح رنجور و غمزده در این دنیای خوف انگیز، با گذشت زمان به درک واقعیات تازه تری از قوانین الهی و ازجمله استیلای قدرت و جبروت خداوند در اداره بی نقصان و توام با عدل و داد در کل عالم هستی نائل می آیند.

سوال: از جهان دوم روحی برایمان بگویید؟

جواب: بله. بالاخره من در معیت ارواح همسفرم مرزهای جهان اول روحی را رد کردم. درست مثل گذر از مرز جهان مادی به جهان اول روحی که عبور از آن عجیب و توام با نوعی ضربه و شوک روحی برایم بود، با گذشتن از مرز جهان اول به جهان دوم روحی(اعراف)، انگار در یک سیاهچال عمیق و گودی فرو افتادم که کاملا وجود یک فضای بینابینی و خلا را بین دو دنیای روحی احساس کردم. فضایی خالی از هیچ. واقعا نمی توانم لغتی برای فضاها ومرزهای بین دنیاهای روحی و آن احساسی که به من در عبور از آنها دست می داد را برای بیان پیدا کنم. ما یک فضای خالی و عاری از همه چیز در فضاهای بین سیاره ای داریم که هیچ چیزی، حتی کمترین نوری در آن قابل رویت نیست. خب این برای ما طبیعی بود، اما آن فضایی که در حد فاصل دنیاهای روحی بود و ما از آن می گذشتیم، طوری دیگر خالی بود، یعنی اینکه ما دچار نوعی احساس رجعت به دنیاهایی دیگر می شدیم که آنجاها هم خالی بود و احساس میکردیم به بزرگی و وسعت تمام جهان روحی می شد و این عبور مرا دچار نوعی شوک و بهت می کرد، یعنی اینطور احساس میکردم که در یک چشم برهم زدن فاصله ای طولانی و ابدی به اندازه هزاران سال نوری را طی کرده وقدم به جهان روحی بعدی گذاشته ام، آن هم فقط در عرض چند ثانیه. بگذریم اصلا توانایی شرح و بیان آن را ندارم.

 وارد دنیایی تار و تیره شدیم که یکی از ارواح همراه و حامی من فرمود؛ اینجا جهان دوم روحی یعنی اعراف است. آن چیزی که من مشاهده نمودم چیزی کمتر از جهان اول روحی نبود. این جهان هم فاقد کمترین امکانات و نعمات الهی برای یک زندگی بود، همه فضا را گرد وخاک و غبارهای مسموم پر کرده بود به طوری که سخت میشد به اطراف نگاه انداخت و متاثر از شرایط زندگی ارواح ساکن در آن جهان بی آب و علف نشد.

اگرچه این جهان نسبت به جهان اول روحی، قدری روشنتر و تقریبا مرئی بود، اما اصلا نمی شد تصور یک زندگی توام با آرامش و سعادت را در آن پیش بینی و تصور نمود. اعراف دنیایی بود سوت و کور و نیمه تاریک با شهرهایی که همگی شبیه دهات کوره های فاقد اولین امکانات زندگی برای مردمان ساکن در آن بود. صدای ناله و استغاثه ارواح سیه روز و غمزده فضای آن دنیای نفرین شده را پر کرده بود. اگر بخواهید تصوری از جهان  دوم روحی یعنی اعراف داشته باشید، باید بگویم آن جهانی را که ما دیدیم شبیه روستاها و آبادی های مخروبه ای بود که بجز خانه های گلی و بسیار سست بنیان که فاقد آب وبرق و سرسبزی و طراوت است، چیز دیگری قابل رویت نبود. تمامی ارواح در این جهان از کمترین رزق و روزی از سوی دستگاه الهی برخوردارند، گرسنگی و تشنگی اندام وسیمای همه آنها را کبود و لاغر کرده بود.

بسیاری از ارواح ساکن دراین طبقه را می دیدم که به دیوارهای خراب و شکسته خانه های خود تکیه داده و غمگین و افسرده غرق در تفکر به دنبال علت و چرایی این سرنوشت شوم برای خویش هستند. این جهان شباهت فراوانی به جهنم داشت با این فرق که به تاریکی و ظلمات آنجا نبود، اما باز هم جایی خوفناک و غیرقابل تحمل بود که من آرزو داشتم هرچه سریعتر از این جهان هم خارج شویم و گهگاه این تصور در من زنده می شد که نکند من هم ساکن این طبقه باشم، اما سبکی و قدرت پروازی که داشتم نشانگر آن بود که من قرار نیست که در این جهان زمینگیر شوم، زیرا بسیار شوق پرواز و صعود به جهان های روحی بالاتر را داشتم.

سوال: آیا تبادل کلامی با ارواح اعرافی داشتید؟

جواب: نخیر، همه چیز آشکار و هویدا بود و نیازی به گفتگو نبود. زیرا از حال و روز ارواح ساکن در آن طبقه می شد فهمید که آنان به سرنوشت شومی دچار هستند که خود برای خویش رقم زده اند. درست مثل ارواح ساکن جهان اول روحی. برخی از ارواح با سعی و تلاش بسیار پس از گذشتن از جهان اول روحی با اندامی سوخته و از پای افتاده در جهان اعراف زمینگیر شده بودند. آنها فقط توانسته بودند خود را از جهان اول عبور دهند اما به دلیل تلاش فراوان در صعود به جهانهای بالاتر و بر اثر اصطکاک مولکولی بین فضاهای سیاره ای، دچار سوختگی شدید شده بودند و به قول معروف پر و بال شان سوخته و کنده شده بود، و در اعراف زمینگیر شده و با مصدومیت و جراحت شدید در گوشه ای از آن دنیای تاریک، بدون یار و یاور و زاد و توشه و رزق و روزی با درد جسمی و روحی فراوان در شرایط بد و هولناکی قرار داشتند و از دست هیچکس هم کاری ساخته نبود تا هنگامی که آن روح بتواند با گسترش نیروی عقلانی و پذیرش توبه اش ازسوی خداوند، اقدام به خوددرمانی و بازسازی قوای روحی و جسمی خویش نموده و مجددا آماده صعود از قعر جهان  دوم روحی به طبقات بالاتر آن جهان و درنهایت عبور از مرزهای جهان اعراف گردد.

سوال: شما فرمودید ارواح گرفتار در اعراف دردهای جسمی و روحی دارند، مگرارواح دارای جسم مادی و فیزیکی هستند که درد جسمی هم داشته باشند؟

جواب: همانگونه که می دانید، انسان علاوه بر جسم و روح دارای تن پوش هم می باشد. تن پوش عنصری مادی - موجی است و دربرگیرنده روح و جسم آدمی می باشد. اگر تن پوش وجود نمی داشت، روح هرگز قادر به همنشینی با جسم نمی شد و این تن پوش است که با خاصیت موجی و مادی خود، هم در جهانهای فیزیکی و هم در جهان ارواح باعث کسب تجربه روح در طول دوران حیات خویش برای نیل به تکامل میگردد. انسان بعد از مرگ جسمانی، همچنان بوسیله تن پوش در جهانها و طبقات روح مثل جهنم، اعراف، بهشت و... به زندگانی و حیات خویش ادامه می دهد، اما از آنجاکه هنوز از عادات و دلبستگی های مادی خویش فارغ نگشسته است، در هر یک ازجهان های یاد شده باز هم تمایل به رفع غرایز نفسانی و ادامه تجارب زندگانی مادی خویش می باشد. ارواح مخصوصا در جهان سوم روحی یعنی بهشت، با روبرو شدن با طبیعت بسیار زیبا  و شگفت انگیز آن دنیای نورانی و رنگارنگ سعی از تمتع و بهره مندی آن همه نعمات را سرلوحه کارها و زندگانی جدید خود قرار می دهند، اما رفته رفته با شناخت و معرفت به هدف خلقت و بزرگی و حشمت پروردگار و درک این واقعیت که عشق و لذت واقعی و حقیقی شناخت ذات احدیت بعنوان پروردگار و خالق همه زیبایی ها و خوبی هاست، کم کم دست از افراط و زیاده روی از نعمات بهشتی شسته و به کسب علوم و هنرهایی می پردازند که کمک حال وی در شناخت و معرفت و آگاهی بیشتر ایشان از ذات پروردگار متعال گردد.


کتاب خاطرات یک روح

کتاب الکترونیکی


روح 300


خاطرات


اثر: فرامرز ملاحسین طهرانی


اشعار کتاب: ف.م.طهرانی (ناجی)


236 صفحه


قیمت: 30000 تومان


خرید



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد