بنام خدا
روحی در قبرستان
فرامرز ملاحسین تهرانی
در کلیپی که چندی پیش دیدم ادعا شده بود که روحی در قبرستان است و دوربین توانسته بود آن را ضبط کند. البته رفت و آمد ارواح نه تنها در قبرستانها بلکه در همه جای این دنیا امری عادی و طبیعی است و اینکه روحی در یک قبرستان قدیمی باشد، امری غیرمنتظره نیست. اما معمولا ارواح کمتر به قبرستان می روند زیرا آنجا چیزی جز خاک و جنازه های پوسیده شده نیست. مگر ارواحی که به تازگی از دنیا رفته اند که به واسطه دلبستگی و علاقه ای که به جسم فیزیکی خود داشته اند و اینکه به واسطه عدم آگاهی و باور اینکه آنها دیگر مرده اند، تا مدتی به جسم بی جان خویش سر می زنند و در تلاشی نافرجام چندین بار در این جسم حلول می کنند اما از آنجا که ریسمانهای نقره ای رابط بین روح و جسم برای همیشه قطع شده است، قادر نخواهند بود آن جسم مرده را دوباره حیات بخشیده و از خاک بیرون بکشند.
ادامه مطلب ...
در پاسخ مادیون لازم است شمه ای از اعترافات دانشمندان غرب را در این نوشتار مورد بررسی و تحقیق قرار دهیم تا خوانندگان بدانند که تنها مومنین مذاهب آسمانی از اسلام و یهود و مسیح و ... نیستند که وجود روح مجرد را ثابت و مبرهن می دانند، بلکه دانشمندان غربی و امریکائی نیز که احیانا کاری با دین و مذهب ندارند، طبق اثبات علم حسی و تجربی به وجود روح مجرد غیر جسمانی اعتراف دارند:
دانشمند آلمانی به نام «کارل دویرل » در مجله «وکنفت » صریحا می نویسد:
«علوم طبیعی اصرار دارد بر انکار جاودانگی نفس انسانی و لکن برهان قاطع آنها را رد می کند».
دانشمند دیگری به نام «ج - دولن » در کتاب «جاذبه روحی » چاپ پنجم ص 283 چنین می نویسد:
«ادعای مادیون در انکار روح مجرد هرگز مورد تایید علم امروز نیست و لکن به آنان نمی گوئیم که آنان بدون مطالعه، تسلیم الهیون و معتقدین به وجود روح شوند، و هرگز آزادی فکر را از آنها سلب نمی کنیم بلکه به آنان می گوئیم:
«ای مادیها و منکرین موجودات مجرد و روح مجرد از ماده، برای انجام تحقیقات عجله کنید و بحث و بررسی نمائید که نور حت حوادث اعجاب انگیز احضار ارواح تمام مردم را فراگرفته است! ! می گوئیم شما در زمره محققین دقیق علمی باشید و تنها به صحت مشاهده تسلیم نشوید مگر زمانیکه خودتان حوادث مربوط به احضار ارواح را عملی سازید تا مرحله به مرحله صحت آنها را تصدیق نمائید ...». آیا این، طریق درست فلسفی و علمی و عملی نیست؟ این دانشمند غربی (ج
- دولن) بعد از ذکر جملات بالا چنین می نویسد:
بنام خدا
علائم مرگ
فرامرز ملاحسین تهرانی
انشاالله که همیشه سالم و سرزنده باشید و هیچگاه شاهد از دست دادن عزیزان و دوستانتان نباشید اما خب اینها همه تعارفات و آرزوهایی است که تا ابد پابرجا نخواهد ماند و بالاخره این شتر درب خانه همه خواهد خوابید. اکثر ما و بهتر است بگوییم که همه ما شاهد از دست دادن دوستان و آشنایان و همسایگان و عزیزانمان بوده ایم و این واقعه دردناک برای همه مردم روی کره زمین بارها و بارها قابل لمس و تجربه بوده و خواهد بود. مرگ پله ای است به سوی جهان ابدیت و دنیای غیب. چه معلوم، شاید این واقعه آنقدرها هم که همگان اعتقاد دارند نه تنها دردناک نباشد بلکه بسیار فرح بخش و زیبا هم باشد که حتما هم اینگونه است، اما اکثر مردم از این اتفاق مبارک و فرخنده واهمه و ترس دارند و به آن با دیده واقعه ای دردناک و پر از رمز و راز می نگرند.
بارها و بارها شنیده ایم که شخصی که ساعتها مرده ناگهان زنده شده و دوباره به زندگی دنیایی خویش حتی تا سالها ادامه داده است. زنده شدن مردگان شاید برای خیلی ها امری تعجب برانگیز باشد و می توان ادعا نمود تاکنون دنیای علم پزشکی را در مقابل سوالی بدون جواب قرار داده است. بسیاری از کسانی که از مرگ بازگشته اند ادعا می کنند که اصلا میل نداشته اند که به زندگی دنیایی اشان بازگردند زیرا پس از ترک جسم وارد دنیایی نورانی و لطیف و پر از امواج مثبت و شادی آفرین گشته اند و هنگامی که دوباره به جسم شان وصل شده اند باز دوباره همان دردهای بدنی و جسمانی به سرغشان آمده است و گویی که از محیطی پر از نور و روشنایی و سلامت به قفسی تنگ و تاریک و دلگیر بازگشته اند.
ادامه مطلب ...
بنام خدا
مکالمه با روح میرزا تقی خان امیر کبیر
این مطلب را از یکی از سایت ها یافتم و خواندم که به نظرم جالب آمد. آن چیزی که برای من جالب توجه بود، پاسخ های روح جناب امیرکبیر بود که تقریبا می توان گفت که با واقعیات عالم ارواح و حقایق زندگانی پس از مرگ مطابقت کامل دارد. پس بی فایده نیست که اگر شما هم این مطلب را مطالعه فرمایید.
روح تقی حاضر است ....
بنام خدا
ارواح از عشق می گویند
فرامرز ملاحسین تهرانی
عشق در قاموس ارواح چیزی جز تجانس روحی نیست. یعنی اینکه آن کشش ها و جذبه هایی که باعث می شود اکثر مردمان در کرات مادی به واسطه آن دارای علاقه به طرف مقابل و جنس مخالف شوند از نظر و دیدگاه ارواح ملاک و معیار عشق واقعی نبوده بلکه از نظر آنان مراتب مشترکی که باعث تجانس روحی میان دو فرد میگردد همان به معنای عشق واقعی است که باعث تزویج روحانی میان آنان خواهد شد.
بر روی کرات مادی اکثر مردمان وقتی در سنین جوانی به سر می برند در پی خواهش های نفس و به دنبال ارضای غرایز جنسی شان به سمت و سوی جنس مخالف گرایش پیدا می کنند و قبل از آنکه این کشش و جذب را از صافی عقل عبور دهند به خواهش نفس جواب مثبت می دهند. به همین خاطر است که معمولا اکثر دوستی ها و ازدواج های مردمان کرات مادی با سپری شدن زمان و کاسته شدن از میزان این کشش ها و علاقه های اولیه، به سردی و بروز تنش در زندگی آنها انجامیده و در صورت اوج گیری اختلافات طرفین، حتی به جدایی دائمی میان آنان منجر خواهد شد.
ادامه مطلب ...
بنام خدا
اشتغال ارواح در جهان های روحی
فرامرز ملاحسین تهرانی
روح آدمی در هیچ زمانی و هیچ مکانی فارغ از تکلیف و رسالت و وظیفه نیست. یعنی می بایست در تمامی مراحل و دوره های زیست تکاملی که در آن به سر می برد مشغول کسب معارف و علومی باشد که وی را پله پله به مراحل بالای آگاهی و دانایی و فرزانگی رهنمون می سازد وگرنه موفق به کسب امتیاز از دستگاه الهی نخواهد شد. ارواح چه در هنگامی که در قالب یک جسم فیزیکی و در یکی از کرات مادی مشغول زندگانی می باشند و چه هنگامی که به یکی از جهانهای روحی انتقال می یابند فارغ از یادگیری و تعلم و تعلیم نمیباشند. اگر روحی در هر برهه ای از زندگی خویش دست از تعلیم و آموزش و یادگیری بردارد دچار رخوت و عقب ماندگی شده و به همان نسبت نیز در رسیدن به مراحل بالای انسانیت و روحانیت عقب خواهد ماند.
روح پس از جدایی ابدی از کالبد مادی(مرگ)، توسط ارواح و فرشتگان الهی نسبت به اتفاقی که برایش افتاده است آگاهی می یابد، و هر زمان که مرگ خویش را بطور کامل پذیرفت و نسبت به آن معرفت پیدا کرد، به جهان روحی مناسب با وضع و حال خویش گام خواهد نهاد. در جهان های روحی کسب معرفت و دانش آموزی خیلی مهم تر و حیاتی تر از کرات مادی است. زیرا در کرات مادی به واسطه حجاب ها و چالش هایی که نفس برای روح ایجاد می نماید، روح در ناآگاهی و فراموشی نسبت به رسالت و تکلیفی که خداوند بر گردنش نهاده است، دچار انحرافات کلی و جزیی گشته و تاحدودی نسبت به تندباد حوادثی که وی را به این سو و آن سو می کشاند، بی اختیار است (البته نه به طور کامل). ولی پس از مرگ این حجابها از برابر دیدگان وی برداشته شده و روح به طور کامل و تمام خود را در جهانی پیدا خواهد کرد که تحت سیطره مستقیم خداوند و ارواح متعالی قرار داشته و دیگر آن نواقص و کمبودهایی که در دنیاها و کرات مادی برای پیشبرد اهداف عالی انسانیت سد راه ارواح است وجود ندارد. پس ارواح در جهانهای روحی رفته رفته به قدرت فکر و اراده و موهبت اختیاری که دارند پی برده و از تمامی لحظات حیاتشان در جهت کسب معارف و علوم گوناگون برای تکامل خویش بهره می برند.
داشتن شغل و تحرک و خلق و بازآفرینی افکاری که در مخیله ارواح است، یکی از دلمشغولی های آنها به شمار می رود. ارواح افراد دانشمند و هنرمند و صنعتگر و عالمان اکثرا بعد از مرگ به ادامه فعالیت و تحقیقات خویش در همان حوزه فکری اشان مشغول می باشند. مثلا یک فیزیکدان و یا شیمیدان و یا نقاش و خطاط و صنعتگر و جهانگرد پس از مرگ و رجعت به جهان های روحی در همان شغل پیشین خویش به فعالیت پرداخته و اتفاقا با برخورداری از امکانات عالی و پیشرفته که برایش مهیا می باشد، به پیشرفتهای شگفت انگیزی نائل خواهد آمد که اصلا قابل قیاس با موفقیتهای وی در زندگی قبل از مرگش نمیباشد. بسیاری از کشفیات و دستاوردهای دانشمندان کنونی جهان که باعث خوشحالی و بعضا حیرت مردم و محافل علمی می گردد، درنتیجه کمک ارواح دانشمندی است که بوسیله القای ذهنی و فکری و کمکهای غیبی به دانشمندان زمینی می کنند، بوجود می آید.
خداوند از انسانهایی که بیشتر عمر خویش را به بطالت می گذرانند بسیار ناخشنود است. زیرا این دسته از انسانها هرگز قیمت و ارزش وقتی را که در حال تلف شدن است را نمی دانند و از توانایی های خویش درجهت خلق یک دنیای بهتر و زیباتر برای خویش، خانواده و حتی دیگران غافلند. این دسته از انسانها دارایی روح خموده و افسرده هستند و در حال درجا زدن و عقب افتادگی نسبت به سایر انسانهایی هستند که در شرایط مشابه و مساوی با آنان در همان زمان به موفقیت های بزرگ و کسب مدارج بالای علمی و هنری در میان جوامع خویش نائل می آیند.
انسانهای تنبل و بی هدف با حدوث مرگ جزو ارواح سرگردان و بعضا شرور و مزاحمی خواهند بود که بدون هدف به پرسه زنی در میان زندگان و نشر افکار و القائات یاس آور برای گمراه نمودن سایرین مشغول خواهند بود و دیگر هیچ اشتغالی جز این در جهان پس از مرگ ندارند. این دسته از ارواح آنقدر در بی خبری و پرسه زنی به سر می برند تا آنکه از این وضعیت دردناک و بی هویتی خویش خسته شده و آنگاه از خداوند و ارواح حامی درخواست کمک می نمایند. یعنی ممکن است که برای ارواح بی هدف و سرگردان بواسطه تنبلی و ناآگاهی اشان چیزی حدود ده ها و شاید صدها سال زمان بگذرد تا به عقل روحی دست یافته و علاوه بر پذیرش مرگ خویش و تن دادن به قوانین الهی به جهان روحی مرتبط و متناسب با وضعیت روحی خویش سفر کرده و آنگاه آمادگی این را پیدا کنند تا به تعلیم و تعلم و سپس اشتغال در یکی از شغل هایی که مرتبط با وضعیت روحی وی باشد تن در دهند.
بهرحال ما می بایست از هم اکنون نسبت به کسب معارف و پربار کردن کوله بار معرفت و دانش و بینش خویش در هر یک از جنبه هایی که در آن استعداد داریم همت بگماریم تا پس از مرگ دچار کمبودها و نقص در مدارج علمی و سطح آگاهی و دانایی نباشیم و انشاالله بتوانیم با ارواحی که هر یک از آنان از دانشمندان و عالمان و صاحب نظران زمانه خویش بوده اند محشور گردیم.
بنام خدا
علوم غریبه
منبع: hiwan.blogfa.com
علوم غریبه ای که درباره کارهای خارق عادت بحث می کند، فراوان و بررسی و تقسیم بندی آنها بسیار دشوار است، آنچه که نزد اهل آن معروف و متداول است چند علم است :
بنام خدا
لحظه جدایی روح از بدن
در یکی از سایتها یک ویدیوی کوتاهی است که به گفته مجری جوان آن، روح یک انسان در حال خارج شدن از بدنش در زمان احتضار میباشد. به نظر ما دیدن این ویدیو برای علاقمندان به علوم روحی خالی از لطف نیست.
- - - - -
بنام خدا
حجاب از نظر ارواح
فرامرز ملاحسین تهرانی
تاکنون نشده در جلسات ارتباط با ارواح با روحی مواجه شویم که دارای حجاب و پوشش مناسب نباشد. در جلساتی که قرار است ارواح تجسد نمایند و شرایط برای احضار روح با حضور مدیوم اکتوپلاسمی مهیا میباشد، ارواح پس از تجسد بخشیدن به خویش با پوشش و لباس مناسب حاضر می گردند. این مورد درمورد روح خانم هایی که تجسد می نمایند کاملا مشهود و نمایان است. حال فرقی نمی کند که مثلا این روح در زمان زنده بودنش مسلمان بوده و یا مسیحی و یا یهودی و یا دارای هر یک از اعتقادات و باورهایی که در دنیا داشته است، در زمان تجسد این دسته از ارواح، همگی اشان اعم از مرد و زن با پوششی مناسب حاضر می گردند.
ادامه مطلب ...
بنام خدا
گذشت عمر بر ارواح
فرامرز ملاحسین تهرانی
ارواح پیر نمی شوند بلکه تجربه کسب می کنند. هرچه بر سن ارواح در جهان هستی می گذرد، آنها کامل تر و با تجربه تر از قبل شده و رسیدن به سنین پیری فقط مختص به جسم مادی ایشان می باشد و روح که در مقاطعی از زندگی خویش بالاجبار با ماده و اجسام و کالبدهای مختلف به سر می برد با پیری و فرتوت شدن جسمشان هرگز پیر نمی شود.
روح یک عنصر لایزالی است که از ابتدای خلقت و هستی بوده و تا آخرین مراحل تبدیل و تبدل و درنهایت الحاق به روح اعظم کائنات در جهان هفتم روحی که منبع خالص انرژی پاک و اداره جهان هستی است، باقی خواهد ماند و به جاودانگی مطلق خواهد رسید.
روح تا زمانی که مجبور است در یکی از کالبدهای مادی قرار گیرد، مجبور است در زمان هایی غیر از خوابیدن خود را با قوانین عالم ماده منطبق نماید. یعنی ابزار و آلاتی که جسم خاکی برای فعالیت روح تدارک دیده است، بسیار ناقص و ضعیف می باشد به همین خاطر است که روح از تمامی توانایی ها و قدرتهای شگرف خود تا زمانی که در بند جسم مادی است، نمی تواند بهره مند گردد. به این علت است که ارواح به محض اینکه فرصتی پدید آید سعی در گشایش بندهای جسم و بدن مادی خویش کرده و به فضا و نشئه روحانی پرواز مینمایند که این مهم در هنگام خوابیدن، چرت زدن و زمان هایی که انسان اقدام به ریلکسیشن و ورزشهایی همچون یوگا میپردازد، رخ میدهد. اما بهترین زمان برای رهایی روح از جسم زمان خوابیدن است که روح به طور کامل از جسم فاصله گرفته و دیگر تابع قوانین عالم مادی نمی باشد. به همین خاطر است که انسان در عالم خواب ممکن است بسیاری از آداب و رسوم و نحله های بشری و فرهنگی خویش را نادیده گرفته و حتی برخلاف باورها و اعتقادات دنیایی اش رفتار نماید. (مانند ازدواج با محارم به عنوان یک روح مجرد در عالم رویا).
اما روح هرگز پیر نمی شود. روح به محض رسیدن به سن پختگی و آگاهی و دانایی با تسلط بر دامنه قدرتهای الهی خویش در روند گذشت عمر که باعث ضعف و سستی روح و تن پوش وی میگردد، واکنش نشان داده و آن را خنثی می نماید. یعنی هرچه جسم پیر و پیرتر می شود، روح همان سن و سال پختگی و قدرت خود را به عنوان یک انسان کامل حفظ می کند و اگر می بینید که انسان در زمان پیری دیگر قادر به بهره مندی از قدرتهای روحی و روانی خویش نمی باشد به این خاطر است که ابزار و اندامهای جسمانی مثل گوش و بینی و چشم و سایر اعضا و جوارح بدن به علت پیری و فرسودگی دیگر به کار روح جوان نمی آید و روح نیز تا زمانی که هنوز در جسم مادی قرار دارد، مجبور است به سختی با این اندام ها و جوارح روزگار بگذراند، تا زمانی که به واسطه مرگ از دست این جسم پیر و فرسوده خلاص شده و با ورودبه فضای روحانی دوباره به قدرتهای روحی و روانی خویش دست یابد.
ارواح تا مدتی پس از مرگ به علت وابستگی به جسم مادی و عدم باور مرگشان، خویشتن را به همان هیبت و هیکل قبل از مرگ مشاهده می کنند اما با گذشت زمان و رسیدن به آگاهی و باور مرگشان، سعی در پاک کردن خاطرات گذشته شان از اندام و جسم مادی خویش کرده و برای خود یک هیبت و اندام سالم و جوان در جهان ارواح بیافرینند.
ارواح دانا و آگاهی که در یکی از طبقات بهشتی جهان غیب به سر می برند، همگی شان جوان و سرحال و شاداب هستند زیرا آنها به این موضوع پی برده اند که روح آنها تابع شرایط قوانین الهی و قدرتهای نهفته و آشکار وابسته به روح اعظم کائنات می باشد و هرآنچه را که اراده فرمایند قادرند به منصه ظهور برسانند ازجمله جوانی و زیبایی و شادابی و قدرتهای مادی و معنوی را.
در این باره در آینده بیشتر خواهیم نوشت.