بنام خدا
سالها پیش که من به کلاسهای علوم روحی می رفتم، مجله روح و روان ازسوی انجمن علوم روحی رهبرزاده منتشر می شد که متاسفانه بعد از یکی دو سال دیگر این ماهنامه انتشار نیافت. امروز تصمیم دارم که شرایط دانلود شماره یک این مجله را برای شما عزیزان فراهم آورم تا از مطالب و مقالات مفید آن در زمینه علوم روحی بهره مند گردید. انشاالله مورد توجه و استفاده شما عزیزان قرار بگیرد.
بنام خدا
روح چیست؟
منبع: bankmaghale.ir
شناخت روح در زمان حیات و ایمان و اعتقاد به استقرار وجود آن پس از مرگ، هر فردی را قادر میسازد که نه تنها به زندگانی خود در رابطه با مرگ، مفهوم و معنایی روحانی و آرامبخش و شرقآوری را ببخشد بلکه باعث میشود تا در فرصت حیات مادی، جهانی روشن و پاک و بیآلایش و منطبق با واقعیات حیات انسانی برای خود انتخاب نماید. و در زندگی، حقایق و درستی و صداقت را مبنای عمل و ادامه عمر خود قرار دهد.
آنها که در طول حیات خود، بر اثر تجربه و ممارست و تعمق خالصانه و مطالعات فراوان، به بقای روح معتقدشدهاند، کوشیدهاند تا در تزکیه روانی، کنترل اعمال نفسانی، بیتوجهی به مادیات در زمان حیات و گرایش به جنبههای معنوی زندگی، سرمشق خوبی برای خانواده و اطرافیان خویش و همچنین جوامع بشری باشند. چنین افرادی هرگز از ناملایمات زندگی وحشت ندارند و درصدد انتقامجویی، کینهتوزی، بخل و حسد، دروغگویی و تضییع حق دیگران برنخواهد آمد و نیز در اصل، توجه چندانی به تجملات و زرق و برق زندگی از خود نشان نمیدهند و با زندگی و مشکلات آن برخورد ملایم و مسالمتآمیزی دارند و معمولاً زندگی خود را در آسایش خیال و آرامشخاطر میگذرانند و موجب امنیت خاطر و ثبات روحی اطرافیان خود خواهند شد.
ادامه مطلب ...
بنام خدا
68 ثانیه
منبع: havaytaze.mihanblog.com
اگر این ۱۸ ثانیه بتواند تا ۶۸ ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند.
ادامه مطلب ...
بنام خدا
پرانا
منبع: www.booki2.blogfa.com
کتاب هیپنوتیزم عملی
قیمت: 4000 تومان
هیپنوتیزم یا خوابگری شاخهای از علم روانشناسی است که در آن به وسیلهٔ تلقین، شخص در حالت خاصی ازهوشیاری قرار میگیرد. هیپنوتیزم یا به طور دقیقترهیپنوز موجب تسلط دیگری بر فرد نمیشود بلکه دیگری با ضمیر ناخودآگاه آدمی به مکالمه و القای تلقینات میپردازد. همهٔ هیپنوزها نحوی خودهیپنوتیزم است وهیپنوتیزور خارجی فقط مامای هیپنوز از درون انسان است و آن را میزایاند.
منبع: www.ic-el.com
سیرى اجمالى در تاریخ احضار روح
نظریه پردازی علم در ماورا الطبیعه
دکتر صمدعلی مرادی
مقدمه
آیا علم جایگاهی در کشف و شهود ماوراالطبیعه دارد؟ این مقاله فقط در پی تشریح این سئوال است و در پی پاسخ جامع به آن نمی باشد.
در تاریخ بشری مذهب و فلسفه به بحث و نظریه پردازی در حیطه ماورااطبیعه پرداخته اند. فلسفه وظیفه خود می دانسته تا به سئوالات کلی از جمله موضوعات مطرح درماوراالطبیعه پاسخ دهد.علوم تجربی هیچگاه به موضوعات مربوط به ماورا الطبیعه دست درازی نکرده اند و عالمان علوم تجربی هیچگاه بر آن نبوده اند تا سئوالات مطرح در حیطه ماورا الطبیعه را با روشهای علوم تجربی پاسخ دهند. حتی زمانیکه هنوز علوم تجربی از کمبود روشهای تجربی رنج می برد، این فلسفه بود که در حیطه علوم تجربی دست درازی مینمود و فیلسوفان به تئوری پردازی علمی می پرداختند. به وضوح این موضوع از نبود روشهای تجربی برای ثبوت مسائل علمی ناشی می شد. به عنوان مثال مسئله "حرکت" در فیزیک را ذکر میکنیم تا جایگاه علم و فلسفه در تاریخ بشری روشنتر شود. در کتاب خلاصه فلسفی نظریه نسبیت انشتاین چنین آمده است:
یکی از مسائل اساسی که در نتیجه بغرنجی و پیچیدگی، هزاران سال در تاریکی کامل مانده بود، مسأله حرکت است... جسم ساکنی را در محل بی حرکتی در نظر میگیریم، برای تغییر وضع دادن به چنین جسمی لازم است مؤثر خارجی بر آن اثر کند و آن را به جلو براند یا بردارد... ما باتصور غریزی و الهامی خویش حرکت را وابسته به اعمالی چون راندن و بلند کردن و کشیدن میدانیم... این طرز استدلال غریزی و الهامی درباره حرکت باطل است و همین نوع تفکر سبب شد که قرنهای زیادی تصور ما نسبت به مسأله حرکت غلط بماند. شاید شخصیت ارسطو ... علت اساسی پایداری این تصور غلط و الهامی بوده باشد. در کتاب مکانیکی که منسوب به اوست چنین میخوانیم: "جسم متحرک موقعی به حالت سکون در می آید که قوه ای آن را در امتداد خود به حرکت واداشته است نتواند دیگر تأثیر کند و آن را براند". اکتشاف روش استدلال علمی و به کار انداختن آن به وسیله گالیله یکی از بزرگترین پیشرفتهای فکر بشر است و آغاز حقیقی علم فیزیک را از همان موقع باید دانست... با کلید جدیدی که گالیله پیدا کرده نتیجه چنین بیان میشود: " اگر جسمی رانده یا برداشته یا کشیده نشود و از هیچ راه دیگر هم تأثیری بر آن وارد نیاید _و به عبارت ساده تر: چون بر جسم هیچ قوه خارجی کار نکند _ حرکت یکنواخت پیدا میکند، یعنی با سرعت ثابتی در امتداد خط مستقیم تغییر مکان دهد".
با این توضیحات شاید بتوان گفت که حیطه های تئوری پردازی علم و فلسفه مرز مشخصی ندارد و بستگی به توانایی آنها در پرورش موضوع هدف دارد. چه بسا اگر علوم تجربی قدرت پاسخدهی در حیطه ماورا الطبیعه را داشته باشند، شایستگی بیشتری در این زمینه یابند. چراکه پاسخهای علم به یک مسئله به دلیل روش تجربی آن و برخورداری از ته پایه ریاضی، بسیار روشنتر و قابل اعتمادتر از پاسخ دهی فلسفه به یک مسئله میباشد. از آنجا که مسائل فلسفه خالی از اثبات تجربی است، به استناد تاریخ گاهی تصورات فیلسوفان قرنها انسانها را در تاریکی و جهل نگاه داشته است! آیا گاه آن فرا نرسیده است تا در پی اثبات برخی مسائل فلسفی از مسیر علوم تجربی باشیم؟ آیا اکنون علم توانایی نظریه پردازی در ماورا الطبیعه را ندارد ؟
اعتقاد به نیروهای ماورایـی
برگرفته از: mavaratoday.blogfa.com
بشر در تاریخ تکامل خویش به اشکال مختلف به تأثیر نیروهای ماورایی در سرنوشت خویش اعتقاد داشته است، قدرتهایی ماورای اختیار و کنترل آدمی که فراتر از معادلات طبیعی و منطقی میتوانند بر زندگی او تأثیر بگذارند.
نیروهایی که گاه ملکوتی و برخاسته از خواست خدایان بوده اند و گاه اهریمنی بوده و جادوی شیاطین را شامل میشدند. گرچه اشکال ابتدایی چنین اعتقادات و باورهایی با بلوغ شعور و دانش انسان به تدریج کمرنگتر شده، امّا در اشکال پیچیده و متکاملتر هنوز هم ادامه داشته و خواهند داشت.
در خصوص ریشه های شکلگیری و علل پایداری اعتقادات فراعلمی بحثهای متفاوت و مبسوطی قابل طرح است. در اینجا به هیچوجه قصد آن نیست تا وارد این مباحث پیچیده شوم. در این مقاله نگاهی بسیار کوتاه و ساده به عوامل شکلگیری اعتقادات فرا انسانی و علت وابستگی انسان به قدرتهای ماورایی از منظر روانکاوی و روانشناسـی خواهم داشت.
پیش از ورود به این مبحث ذکر این نکته ضروریست که پرداختن به صحت و سقم اینگونه اعتقادات ابداً موضوع بحث ما نیست.
ماهیت وجود انسان با نیاز و فقدان عجین است. آدمی برای سیر مراحل تکامل خویش مجبور به ارضاء نمودن نیازهایی اصیل و فطری در روح و جسم خویش میباشد. او مکلف است پاسخــی برای خواسته و عطشهای درونی خویش فراهم نماید. از سویی دیگر محدودیتهای درونی و بیرونی همواره سد راه ارضاء تمناهای آدمی خواهند بود.
مطابق با ادبیات روانکاوی میتوان گفت عمق وجود انسان شامل خواسته ها و نیازهایی فطری و وحشی است که عطش آنها همواره در وجودش زبانه میکشد و کامجویی را طلب میکند (نهاد). در مقابل منطق واقعگرا و عقل عاقبت اندیش انسان میکوشد آرزوهای نهاد را به گونه ای محدود کرده و مدیریت نماید تا شایسته، زیبا و کم دردسر ارضاء شوند (خود). جدا از تلاشهای «خود» برای مدیریت آرزوها و عطشهای «نهاد»، وجدان اخلاقگرا و اصولگرای انسان ، بیرحم و سرسخت میکوشد تمناهای نهاد را سرکوب نماید.
این نمایی مختصر از میدان کارزار درونی انسانی است که در برابر آتش تمناها و نیازهایش با موانع و محدودیتهای درون خویش مواجه است.
ادامه مطلب ...