کمک ارواح به انسان
فرامرز ملاحسین تهرانی
هیچ انسانی به حال خود رها نشده است. درواقع همه ما انسانهایی که در حال حاضر در قید وبند دنیای مادی هستیم، از حمایت ها و پشتیبانی های اراوح مددکار و نیکوکار فراوانی برخوردار می باشیم اما این موضوع بر اکثر مردمان پوشیده و مستتر می باشد. کمک ارواح به انسانها موجب ثبت امتیازهای مثبت و حرکت رو به جلو و تکامل ارواح نیز خواهد شد. هیچ زمانی انسان - چه در هنگامی که برای طی آزمایش در یکی از دنیاهای مادی به سر می برد و چه هنگامی که به عنوان یک روح آزاد در هر یکی از طبقات و جهان های روحی ماوا می گزیند - رها شده به حال خویش نمی باشد. به همین جهت ارواح حتی هنگامی که از قید و بند جسم و دنیای خشن مادی بواسطه مرگ رهایی می یابند باز هم می بایست به دامنه آگاهی ها و معرفت خویش برای بهتر و کاملتر شدن بیفزایند. لذا اراوح ساکن در جهان های روحی یا به صورت داوطلبانه و یا اجبارا این وظیفه و تکلیف را دارند که به کمک افرادی که موقتا با جسم مادی اشان در قفس تنگ دنیا مادی به زندگی خویش می پردازند شتافته و آنها را در مراحلی از زندگی راهنمایی نمایند.
انسانهای آگاه و واقف به این راز و رمزهای روحانی همواره خواهان کمک و ارتباط با ارواح متعالی و ارواح نگهبان و مددکار خویش می باشند، و هرگونه فکر و اندیشه ای که آنها را یک گام به سوی دانایی و آگاهی و کشف مجهولات رهنمون می سازد را معلول راهنمایی ها و القائات مثبت اراوح مددکار و حامی خویش می دانند و از آن سو، افراد ناآگاه و غافل و مادی گرا این کشف و شهودات ناگهانی را معمولا از تیزهوشی و یا اتفاق و بازی زمانه می پندارند. در هر صورت این دسته از افراد هم اگر از آگاهی های به دست آمده شان استفاده بهینه نمایند، از نظر دستگاه الهی مستحق دریافت پاداش هستند هرچند که ادعا داشته باشند که کشف و شهود و دستاوردشان درنتیجه هوش و استعداد خودشان بوده است.
به عنوان مثال یک دانشمند پس از سالها رنج و مشقت و تلاش موفق به تهیه دارو و یا واکسنی می شود که جان هزاران انسان را نجات می بخشد. اگر این دانشمند یک فرد ناآگاهی نسبت به کمکهای خداوند و ارواح پاک در کشف و شهود و دستاوردهای بشری باشد، از آنجا که سعی و تلاش وی باعث کمک به سایر انسانها گشته است، ازسوی خداوند برای وی پوئن مثبت نوشته خواهد شد. اما این موضوع را باید بدانیم زمانی که مشکلی برای فرد و یا خانواده و یا جامعه ای رخ دهد، اگر خداوند صلاح بداند جهت رفع آن مشکل حتما ازطریق ارواح مددکار و متعالی همگان را مشمول هدایت ها و راهنمایی های خویش قرار خواهد داد که در پاره ای مواقع باعث شگفتی انسان میگردد.
بنابراین چه بهتر است که ما با این دوستان و یاران همیشگی و دانا یعنی ارواح نیکوکار و حامی درصدد برقراری ارتباط برآییم و از آنها به خاطر این همه مهربانی و محبتی که در طول زندگی به ما می نما یند تشکر نموده و حتی با صیقل دادن روح و تهذیب نفس در خود، به طور مستقیم و آشکار با این موجودات برتر الهی هرچه بیشتر نزدیک و نزدیکتر گردیم. این ارواح متعالی همواره خیر و صلاح انسانها را می خواهند و همواره با حمایتهای معنوی خویش، ما را از تنگناها و خطرات و مشکلات گوناگون رهایی میبخشند.
بنام خدا
سرنوشت روح حیوانات
فرامرز ملاحسین تهرانی
روح حیوان از حیث تکاملی از روح گیاهی کامل تر و از روح انسانی ناقص تر است. حیوانات حدوسط دو دوره تکاملی ماقبل و مابعد از خویش می باشند. درواقع روح حیوانی پس از آخرین مرحله از گذر روح گیاهی و ارتقا به روح حیوانی به این درجه از تکامل خلقت نائل می آید و می بایست تا سالهای بسیار مدید و طولانی که مدت آن را فقط خدا میداند، به درجه ای از تکامل و پیشرفت روحی برسد تا به مرحله انسانیت گام بگذارد.
حیوانات پس از مرگ مقدرشان به نشئه مخصوص خودشان وارد گشته و باز هم بنابر حکمت الهی ممکن است بلافاصله زندگی دیگری را در شمایل و کالبد حیوانی در یکی از کرات مادی آغاز کنند و یا اینکه بنابر دلایل و مصلحت هایی به طبقات روحانی مخصوص خویش رفته و مدتی را در عالم روحی زندگی کرده و مجددا برای ادامه تکامل روحی در هیئت یک حیوان جدید به زمین و یا کرات دیگر باز می گردند.
خوی و خصلت های حیوانات در هر یک از طبقات روحی نسبت به کرات مادی بسیار تعدیل می گردد. مثلا خوی وحشی گری از حیواناتی که درنده و وحشی می باشند به کلی زایل میگردد و حتی برخی از حیوانات به دلایل گوناگونی ازجمله علاقه و دلبستگی آنها به صاحبانشان که فوت شده اند، برای مدتی نزد آنها در جهانهای روحی به سر خواهند برد. از دلایل دیگری که حیوانات پس از مرگشان در طبقات روحی گوناگون ساکن می شوند، ادامه تجربیات و خاطرات انسانها با حیواناتی است که در زندگی زمینی شان با آنها به سر می بردند. همچنین کودکانی که به واسطه فوت زودهنگام فرصت شناخت و همزیستی از این حیوانات را نداشتند در جهان روحی که در آن به سر میبرند، با حیوانات گوناگون آشنا گشته و نسبت به آنها شناخت پیدا می کنند.
از آنجا که تمام موجودات عالم مظهری از جمال الهی می باشند و حیوانات نیز دارای روح می باشند، بدیهی است که تا ابدالدهر از حیث تکامل بعنوان روحی عقب مانده باقی نخواهند ماند و بالاخره روزی از چرخه و سیکل حیوانیت خارج گشته و به مرحله تکاملی بالاتری که روح انسانی است، نایل می آیند. لذا در مراحل اولیه حلول روح حیوانات در کالبد انسانی، این ارواح تازه انسان شده، به علت خامی و عدم تجارب روحی، دارای اخلاقیات غیرانسانی و شنیع و تبهکارانه هستند و بسیاری از انسانهای ظالم و ستمکار و متجاوز از این دسته از ارواحی هستند که تازه به مرحله انسانیت پای گذاشته و هنوز خلق و خوی حیوانی در آنها بیدار می باشد.
یکی دیگر از دلایل جذب روح برخی حیوانات به طبقاتی روحی که ارواح انسانها در آنجا به سر می برد، درخواست خود ارواحی است که پس از فوت و ساکن شدن در هر یک از طبقات روحی، خواستار آن هستند تا روح حیوانی که در دنیا با آنها همزیستی داشته است پس ازمرگ نیز در کنار وی باشد. بعنوان مثال کسی که در دنیا صاحب حیوانی وفادار بوده است، پس از مرگ خواهان آن است که باز هم با همان حیوان وفادارش به زندگی روحانی خویش ادامه دهد. معمولا این گونه درخواست ها ازسوی دستگاه الهی پذیرفته میشود و آن حیوان پس از مرگش به نزد صاحبش برای ادامه زندگی و تکامل روحی خواهد رفت.
هر حیوانی پس از مرگ در زندگی و تولد دوباره اش، به حیوانی کامل تر تبدیل خواهد شد. زیرا بنابر قانون تکامل، حتما می بایست حیوانات روزی به چنان درجه ای از رشد و تکامل روحی برسند که لیاقت انسان شدن را پیدا کنند. یکی از دلایل دلبستگی انسان به حیوانات وجوه اشتراکات روحی است که خود وی صدها و هزاران سال قبل در زندگی های حیوانی خویش آنها را تجربه کرده است. همانگونه که پیش از این گفته شد، در پاره ای اوقات که مسئله تنازع بقا و برخورداری از حق وحقوق هر یک از ما نمود پیدا می کند، همچون حیوانات خلق وخوی تهاجمی در انسان پدیدار می گردد. کافی است که در اجتماع انسانی عاملی باعث احساس خطر در آن جمع گردد، آنگاه خواهید دید که همین انسانهای متمدن چگونه همدیگر را زیر دست و پای خود له می کنند. آن خلق و خوی تهاجمی و گاه وحشیگری همگی برخاسته از عادات و خلقیات حیوانی است که اززندگی های گذشته انسان در نهاد وی خفته و پنهان است و به محض پدیدار شدن شرایطی که باعث بیدار شدن حالات حیوانی گردد، انسان برای حفظ بقا و سلامتی خویش مجبور به اعمال و رفتار حیوانی می گردد، مگر انسانهایی که در مراحل پایانی تکامل روحی خویش به سر می برند. این دسته از انسانها که در جرگه اولیاالله می باشند، مرگ را همواره پله ای به سوی جهانی بهتر و زندگانی والاتر از قبل دانسته و در آرزوی به پایان رساندن سیکل تکامل روحی خویش در تولدهای متوالی میباشند تا به جایگاه ابدی و رفیع یک روح کامل و بدون نقص در جهان اعلای روحی نایل آیند.
بنام خدا
بنام خدا
سن ارواح در جهان های روحی
فرامرز ملاحسین تهرانی
سن ارواح در جهان های روحی بستگی به جهانی دارد که ارواح در آنجا ساکن می گردند. در واقع این بستگی به مقامات و درجات تکاملی خود روح دارد. هرچه ارواح به طبقه ارواح متعالی تعلق داشته باشند خیلی زودتر می توانند به شناخت از قدرتهای روحی خویش نایل آمده و به رفع حوائج و نیازها و خواستهای خود همت بگمارند که تعیین سن و سال هم یکی از همین حوائجی است که ارواح بسیار مشتاقند که در بهترین شرایط سنی به سر برده تا بهتر بتوانند از نعمات بهشت و جهان های مترقی و طبقات روحانی بهره مند گردند. درواقع گرایش ارواح متعالی برای رسیدن به سنین پختگی و پرهیز از سنین پیری و فرسودگی در طبقات مخصوص به خویش نه فقط به خاطر رفع نیازهای مادی و بهره مندی از نعمات بهشتی است بلکه بیشتر به این خاطر است که با بهره گیری از قوای فکری و ذهنی کاملی که در سنین جوانی و پختگی به دست می آورند، به شناخت بهتر و بیشتر پروردگار مهربان و درنهایت به عبادتی شایسته تر از او مبادرت ورزند.
ادامه مطلب ...
بنام خدا
تن پوش یا قالب مثالی
فرامرز ملاحسین تهرانی
شاید فکر کنید که روح بسیار راغب است که برای همیشه در جسم باقی بماند و به زندگی ابدی خویش در کرات مادی ادامه دهد. اما این فکر درست نیست، زیرا هیچ زندانی تمایل به این ندارد که مادالعمر در زندانی که در آن حبس می باشد، باقی بماند. روح نیز اینگونه است و به محض فرصتی که برایش فراهم گردد از زندان جسم مادی خود را خلاص می نماید. نمونه بارز و آشکار آن وقت خواب است که روح در اولین فرصت و به محض اینکه تن آدمی سست و به آرامش می رسد، خود را از این زندان تنگ و جانکاه رهایی می بخشد و به فضای اثیری و جهان ارواح سفر می نماید.