بنام خدا
سرنوشت روح حیوانات
فرامرز ملاحسین تهرانی
روح حیوان از حیث تکاملی از روح گیاهی کامل تر و از روح انسانی ناقص تر است. حیوانات حدوسط دو دوره تکاملی ماقبل و مابعد از خویش می باشند. درواقع روح حیوانی پس از آخرین مرحله از گذر روح گیاهی و ارتقا به روح حیوانی به این درجه از تکامل خلقت نائل می آید و می بایست تا سالهای بسیار مدید و طولانی که مدت آن را فقط خدا میداند، به درجه ای از تکامل و پیشرفت روحی برسد تا به مرحله انسانیت گام بگذارد.
حیوانات پس از مرگ مقدرشان به نشئه مخصوص خودشان وارد گشته و باز هم بنابر حکمت الهی ممکن است بلافاصله زندگی دیگری را در شمایل و کالبد حیوانی در یکی از کرات مادی آغاز کنند و یا اینکه بنابر دلایل و مصلحت هایی به طبقات روحانی مخصوص خویش رفته و مدتی را در عالم روحی زندگی کرده و مجددا برای ادامه تکامل روحی در هیئت یک حیوان جدید به زمین و یا کرات دیگر باز می گردند.
خوی و خصلت های حیوانات در هر یک از طبقات روحی نسبت به کرات مادی بسیار تعدیل می گردد. مثلا خوی وحشی گری از حیواناتی که درنده و وحشی می باشند به کلی زایل میگردد و حتی برخی از حیوانات به دلایل گوناگونی ازجمله علاقه و دلبستگی آنها به صاحبانشان که فوت شده اند، برای مدتی نزد آنها در جهانهای روحی به سر خواهند برد. از دلایل دیگری که حیوانات پس از مرگشان در طبقات روحی گوناگون ساکن می شوند، ادامه تجربیات و خاطرات انسانها با حیواناتی است که در زندگی زمینی شان با آنها به سر می بردند. همچنین کودکانی که به واسطه فوت زودهنگام فرصت شناخت و همزیستی از این حیوانات را نداشتند در جهان روحی که در آن به سر میبرند، با حیوانات گوناگون آشنا گشته و نسبت به آنها شناخت پیدا می کنند.
از آنجا که تمام موجودات عالم مظهری از جمال الهی می باشند و حیوانات نیز دارای روح می باشند، بدیهی است که تا ابدالدهر از حیث تکامل بعنوان روحی عقب مانده باقی نخواهند ماند و بالاخره روزی از چرخه و سیکل حیوانیت خارج گشته و به مرحله تکاملی بالاتری که روح انسانی است، نایل می آیند. لذا در مراحل اولیه حلول روح حیوانات در کالبد انسانی، این ارواح تازه انسان شده، به علت خامی و عدم تجارب روحی، دارای اخلاقیات غیرانسانی و شنیع و تبهکارانه هستند و بسیاری از انسانهای ظالم و ستمکار و متجاوز از این دسته از ارواحی هستند که تازه به مرحله انسانیت پای گذاشته و هنوز خلق و خوی حیوانی در آنها بیدار می باشد.
یکی دیگر از دلایل جذب روح برخی حیوانات به طبقاتی روحی که ارواح انسانها در آنجا به سر می برد، درخواست خود ارواحی است که پس از فوت و ساکن شدن در هر یک از طبقات روحی، خواستار آن هستند تا روح حیوانی که در دنیا با آنها همزیستی داشته است پس ازمرگ نیز در کنار وی باشد. بعنوان مثال کسی که در دنیا صاحب حیوانی وفادار بوده است، پس از مرگ خواهان آن است که باز هم با همان حیوان وفادارش به زندگی روحانی خویش ادامه دهد. معمولا این گونه درخواست ها ازسوی دستگاه الهی پذیرفته میشود و آن حیوان پس از مرگش به نزد صاحبش برای ادامه زندگی و تکامل روحی خواهد رفت.
هر حیوانی پس از مرگ در زندگی و تولد دوباره اش، به حیوانی کامل تر تبدیل خواهد شد. زیرا بنابر قانون تکامل، حتما می بایست حیوانات روزی به چنان درجه ای از رشد و تکامل روحی برسند که لیاقت انسان شدن را پیدا کنند. یکی از دلایل دلبستگی انسان به حیوانات وجوه اشتراکات روحی است که خود وی صدها و هزاران سال قبل در زندگی های حیوانی خویش آنها را تجربه کرده است. همانگونه که پیش از این گفته شد، در پاره ای اوقات که مسئله تنازع بقا و برخورداری از حق وحقوق هر یک از ما نمود پیدا می کند، همچون حیوانات خلق وخوی تهاجمی در انسان پدیدار می گردد. کافی است که در اجتماع انسانی عاملی باعث احساس خطر در آن جمع گردد، آنگاه خواهید دید که همین انسانهای متمدن چگونه همدیگر را زیر دست و پای خود له می کنند. آن خلق و خوی تهاجمی و گاه وحشیگری همگی برخاسته از عادات و خلقیات حیوانی است که اززندگی های گذشته انسان در نهاد وی خفته و پنهان است و به محض پدیدار شدن شرایطی که باعث بیدار شدن حالات حیوانی گردد، انسان برای حفظ بقا و سلامتی خویش مجبور به اعمال و رفتار حیوانی می گردد، مگر انسانهایی که در مراحل پایانی تکامل روحی خویش به سر می برند. این دسته از انسانها که در جرگه اولیاالله می باشند، مرگ را همواره پله ای به سوی جهانی بهتر و زندگانی والاتر از قبل دانسته و در آرزوی به پایان رساندن سیکل تکامل روحی خویش در تولدهای متوالی میباشند تا به جایگاه ابدی و رفیع یک روح کامل و بدون نقص در جهان اعلای روحی نایل آیند.
بنام خدا
سرانجام روح حیوانات پس از مرگ
فرامرز ملاحسین تهرانی
حیوانات نیز مانند سایر جاندارانی که نسبت به عوامل طبیعی و محیطی عکس العمل نشان می دهند روح دارند. آنها درواقع پس از انسانها که در عالیترین مراحل تکامل حیات به سر می برند، قرار داشته و دارای آگاهی بیشتری از تجربیات حیات و گذشته هایی که داشته اند نسبت به جانداران و موجودات صاحب روح پست تر از خود یعنی گیاهان و جمادات می باشند. در بین جانوران اما طبقه بندی تکامل روحی نیز وجود دارد. یعنی همه حیوانات دارای یک درجه از تکامل و پیشرفت در چرخه حیات نیستند بلکه برخی از آنان از لحاظ درک و آگاهی از پدیده های محیطی و طبیعی کامل تر بوده و احساس قوی تری دارند. یک موجود ریز تک سلولی و یا دارای سلولهای ساده در ابتدای حیات حیوانی هرگز با یک سگ و یا شتر و حیواناتی از این دست برابر نیست. اما تمام حیوانات حتی آنهایی که دارای احساس قوی تری نسبت به سایر هستند دارای چرخه حیات کمتری نسبت به انسان می باشد و در مرتبه ای پایین تر از وی قرار دارد. حیوانات درنتیجه پایان زندگی و تجربه مرگ به حیات والاتر و برتری که آنها را به نوعی کامل تر رهنمون می سازد، سوق داده می شوند. درواقع با وقوع مرگ، حیوانات در جهانهای روحی مربوط به خود برانگیخته می شوند و حتی برخی از آنها در همان طبقات روحی که ارواح انسانی در آن به سر می برند، به ادامه حیات پرداخته و برخی از آنان بنابه درخواست صاحب خویش که در دنیا با هم به سر می بردند، به نزد وی رفته و مجددا در معیت وی خواهد بود. به همین خاطر در جهانهای روحی، برخی از ارواح بهشتی را همراه با حیوانی می بینید که در دنیا با یکدیگر صمیمی بوده و به یکدیگر عادت داشته و زندگی می کردند.
و اما در رابطه با خلق و خوی حیوانات در جهانهای روحی باید گفت؛ از آنجا که بهشت مکانی شبیه زمین است و ارواح بهشتی بنا به عادتی که به محیط طبیعی آن داشتند طبعا خیلی مایل می باشند به هنگام تفریح و سرگرمی و تحقیق، همان امکانات و پدیده های دنیایی نیز در مکان جدید زندگی برایشان فراهم شده باشد، به وجود حیوانات، گیاهان، کوهها و دشت ها و ... برای ادامه یک تجربه تکاملی روحی دیگر نیاز دارند. به همین خاطر تمام حیواناتی که در دنیا با بشر محشور بوده در جهانهای روحی نیز حضور خواهند داشت فقط با این تفاوت که خلق و خوی وحشی گری از حیوانات خطرناک و غیراهلی گرفته شده و جانورانی نظیر شیر و گرگ و ببر و مار و سایر حیوانات وحشی رام و اهلی می شوند و هیچ خطری از جانب آنها به ارواح بهشتی وارد نمی آید. این حیوانات پس از مدتی برای طی کردن مراحل تکاملی و تبدیل به موجودی برتر و درنهایت انسان شدن به یکی از کرات مادی مثل زمین هبوط و در نطفه ای تازه شکل گرفته حلول کرده تا یکی دیگر از چرخه های تکاملی حیات را تجربه نمایند.
در نهایت پس از هزاران سال از تکامل روحی یک حیوان از موجودی تک سلولی به بالاترین درجه تکاملی حیوانی، مرحله تازه تجربه زندگی روح در یک کالبد انسانی برای آن حیوان شروع می شود. درواقع اولین زندگی انسانی برای والاترین روح حیوانی، تجربه ای توام با خامی و نزدیک به همان زندگی حیوانی خواهد بود. انسانهایی که تازه از مرحله حیوانی به این دوره از حیات پای گذاشته اند، تقریبا هیچ بهره ای از معرفت و شناخت هدف آفرینش و خالق یکتا ندارند و یک زندگی غریزی و حیوانی را برای خویش ترسیم نموده و برای رسیدن به مطامع و خواستهای نفسانی حتی مرتکب قتل نفس و انواع جنایات می شوند. یکی از علل جنگها و کشمکشهای منطقه ای و جهانی در تمامی ادوار تاریخ همین تصادم و تفاوت بینش و دیدگاههای انسانهایی است که در یک طبقه از تکامل روحی قرار ندارند و در جوامع انسانی، ارواحی از درجات اسفل حیوانی تا درجات والای و مقام خلیفه اللهی در یک جهان به سر برده و زندگی می کنند که به همین دلیل است که تاریخ در هیچ دوره ای روی آرامش و صلح واقعی را ندیده و نخواهد دید.