ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
خاطرات مدیوم ها
تعبیر رویای صادقه در غسالخانه
منبع: رکنا
ساعت کاری تمام شد، مثل همیشه آماده رفتن به خانه شدیم و باز مثل روزهای دیگر در راه بازگشت به جسدهایی که در آن روز دیده بودم فکر میکردم. آن شب چون خیلی خسته بودم زود به خواب رفتم و خواب عجیبی دیدم. خانمی را که برای شستوشو به غسالخانه آورده بودند، زنده بود و دست و پایش را با زنجیر بسته بودند و روی سنگ گذاشتنش و شروع به شستن کردند، فقط انگار جای سیلی و ضربه روی صورتش بود، در خواب خیلی منقلب شدم.
ادامه مطلب ...