منبع: cstland.com
برنامه ریزی عصبی کلامی
ان ال پی در دهه ۷۰ میلادی به صورت رسمی توسط اساتید بزرگ ریچارد بندلر و
جان گریندر پایه گذاری شد. منظور از رسمی این است که قبلا اساتیدی مثل
میلتون اریکسون و فریتز پرلز و … در این زمینه کارهایی انجام داده بودند که
با این نام مطرح نبود و بیشتر در مفاهیم هیپنوتیزم و روانشناسی خانواده و
بالینی نهفته بود. ان ال پی بر خلاف روشهای کلی موفقیت طلبی و خود باوری و
… که امروزه با نام ان ال پی از ان یاد میشود به هیچ عنوان یک روش بدون
ساختار و سلیقهای نیست.
خاستگاه ان ال پی از نظریه گشتالت، علوم کامپیوتر، زبان شناسی و هیپنوتیزم
است و در طی گذست بیش از سه دهه مرتبا بر غنای آن افزوده شده است. در این
شاخه از علم که امروزه کاربرد بسیار زیادی پیدا کرده است، ترکیب علوم
مهندسی و علوم انسانی محوریت داشته است و با این رویکرد به تحلیل ابعاد
مختلف انسان میپردازد.
تعدادی از حوزههایی که ان ال پی در آنها اهمیت یافته است عبارتند از:
۱- بازاریابی
۲- توسعه خلاقیت
۳- خودباوری و تحول
۴- توسعه مهارتهای کلامی
۵- توسعه مهارتهای مدیریت و رهبری
۶- تقویت روشهای یادگیری
۷- تحول شغلی و تحصیلی
ان ال پی (NLP) یا همان Neuro-linguistic programming بر سه پایه اساسی استوار است:
عصب (Neuro):
در این قسمت ان ال پی سعی دارد تا با مطرح ساختن عملکرد عصبی و پنج حواس با
آن شبکه عظیمی که تشکیل میدهند ایجاد تغییر نماید و بااستفاده بهینه از
این شبکه دست به تغییرات شگرف در انسانها بزند.
زبانشناسی (Linguistic):
در این قسمت زبان و تآثیرگذاری کلام را در ساختار دهی و مدیریت افراد مورد
بررسی قرار میدهد و سعی دارد تا از آن در راستای تحول و دگرگونی افراد در
حوزههای مختلف استفاده نماید.
برنامهریزی (Programming):
در این قسمت محل گره زدن قدرت کلام و عملکرد عصبی (پردازش اطلاعات)است جهت
تحولات اساسی در موجودی به نام انسان که دارای تواناییهای نا محدود بالقوه
است .
ان ال پی تکنیکها، الگوها(Patterns)های مشخصی دارد و یادگیری این علم بسیار زیبا، کاربردی و تحولآفرین است.
در ان ال پی غنای تفکر یک اصل است و یکی از راههای آن حرفهای بزرگان است.
NLPچیست و چگونه شکل گرفته است؟
آیا هیچ به نحوه اندیشیدن خود فکر کرده اید و تا به حال فکر کرده اید که چگونه فکر می کنید؟
چرا در مدرسه درسها را خوب یاد نمی گیرید؟
چرا بسیاری از افراد با درسهای خاص مشکل یادگیری دارند؟
چرا بعضی از معلمین و اساتید قادر به برقراری ارتباطی موثر نمی باشند؟
چرا اکثریت افراد از رئیس یا مدیر خود راضی نمی باشند؟
چرا دائم بیمار می شویم و علت را نمی توانیم جستجو نمائیم؟
چگونه می توانید خود را نسبت به مسائل گوناگون اطراف برنامه ریزی نمایید؟
چگونه می توانید عادت ها و رفتارهای غلط و نامطلوب خود را جایگزین نمایید ؟
چگونه است که خاطرات کودکی جریانات دوران کهنسالی و جوانی شما را تحت کنترل دارد؟
چرا از واژه ناخودآگاه در طول روز استفاده نموده و بسیاری از رفتارهای غلط و زشت خود را در پشت این واژه پنهان می نمایید؟
تعلیم وتربیت واقعی یعنی چه؟
باورها چه هستند و چگونه می توان آنها را تغییر داد؟
ارتباطات موثر چیست و چه نیرویی در موفقیت انسانها نقش دارد؟
جواب تمامی این سئوال ها تنها در علم ان ال پی بصورت علمی پاسخ داده می شود
اولین گام در مدیریت منابع انسانی، مدیریت بر خویشتن می باشد، امروزه علم
ان ال پی به عنوان علمی ترین راه خود شناسی که همان شناخت ضمیرناخودآگاه و
ارتباط با آن است در این خصوص حرف اول را در جهان می زند.
بدانید که سرنوشت شما چیزی نیست مگر همان برنامه ای که توسط شما در سر شما نوشته شده است، این دوره به زبانی بسیار ساده و روان و بدور از هرگونه اصطلاحات تخصصی شما را با دنیای درون و عمق ضمیرناخودآگاهتان آشنا نموده و جواب تمامی سئوالات فوق را دریافت خواهید نمود و یادگیری آنرا به دیگران نیز توصیه خواهید کرد. این علم پایه و اساس موفقیت در جهان می باشددر این مبحث علاقمندان با قوانین، وظایف و همچنین نحوه عملکرد ذهن و ضمیر ناخودآگاه آشنا شده و تحولی عظیم در نظام باورهای خود را بوجود می آورند. همچنین در این قسمت با قوانین و پیش فرضهای این علم آشنا شده و یاد می گیرند که قوانین ان ال پی چیزی جز اجرای عملی قوانین زندگی نمی باشد.
کلیه مدیران عالی رتبه در تمامی جوامع برای دوری از استرس های موجود در محیط و کنترل آنها هیچ راهی غیر از یادگیری این علم ندارند به همین خاطر در کشورهای پیشرفته به عنوان یک امتیاز بسیار با ارزش در گزینشها می باشد و با کمی تحقیق این ادعا ثابت می گردد.
دانشNLP توسط Richard Bandler دانشجوی روانشناسی و John Grinder ، استاد زبان شناسی در دانشگاه UCSC در سال ۱۹۷۵ به جامعه علمی و همچنین مردم عادی معرفی شد. در آن زمان Bandler و Grinder از دانشجویان Gregory Batson بودند که یک روان شناس و انسان شناس انگلیسی بودRichard Bandler در این زمان عمیقاً درگیر فراگیری روش درمانی گشتالت بود و روشهای Fritz Perlz را در شیوه های درمانی خود مدل سازی می کرد. باید بیان داشت NLP به وضوح تحت سرفصل گسترده ای از روان شناسی مدرن قرار می گیرد؛ و شاید به طرز نزدیکی به Cognitive Psychology یا روانشناسی ادراک مرتبط با شد Richard Bandlerدر اوایل دهه ۷۰ دانشجوی دانشگاه UCSC بود که در همان زمان John Grinder در همان دانشگاه دروس زبان شناسی را تدریس می کرد. Richard همراه با John که به کارها و تحقیقات درمانی باتسون علاقه مند شده و همچنین تحت تأثیر برخی خصوصیات وی نیز قرار گرفته بودند، در زمینه پایه گذاری مکتب NLP شروع به کار کردند. آنها در طی مطالعات خود متوجه الگوهای مشترک معین در نحوه کاربرد عامل زبان در بعضی از درمانگران مشهور که از آن در درمان استفاده می کردند گردیدند.
این دو پژوهشگر به مطالعه و مشاهده در این زمینه پرداختند و سپس مدل هایی از الگوهای زبانی را با استفاده از روش Verbal Modeling با تکیه بر روشهای افراد نابغه ای همچون Virginia Satir ، Fritz Perlz و Dr. Milton Erickson که بزرگترین هیپنوتراپیست تمام قرون و اعصار معرفی شده است تهیه کردند این دو محقق بر این باور بودند که با تهیه مدل هایی از درمان بر اساس شیوه های روان درمانگران تأثیرگذار و بخش بخش کردن آنها (روشها) قادر به دستیابی به نتایجی کارآمد و مشابه و همچنین انتقال آن به روان شناسان دیگر خواهند بود (Modeling processing)و خوشبختانه در این کار بسیار موفق شدند و بصورت معجزه آسایی ملاحظه نمودند که اگر از این مدل ها در شغل ها و حرفه های دیگر نیز استفاده نمایند همان نتایج را خواهند گرفت و این کار توسط مدل سازی الگوهای ذهنی افراد نابغه صورت پذیرفت و نتایح خیره کننده ای بدنبال داشت و از ترکیب این سیستم با روانشناسی مدرن علم ان ال پی را بوجود آوردند.
بندلر پایه گذار N.L.P از ذهن تعریفی دارد که می گوید: ذهن مانند یک اتوبوس است. چون اتوبوس همیشه از مبدا در حال حرکت به طرف مقصد است و دیگر اینکه مرتب پر و خالی می شود و ذهن آدمی نیز همیشه در حال هدف گذاری و هدف یابی است و در زندگی خود هر روز تصمیم می گیرد تا کار تازه ای را آغاز کند اما متاسفانه در اول و وسط راه هدف را رها و نسبت به آن دلسرد می گردد و آن نیرو و حس اولیه را نسبت به هدف ندارد. مثلا در اول ذهنتان را متوجه ورزش می کنید ولی وسط راه منصرف شده بدنبال موسیقی می روید بعد خسته شده بدنبال درس می روید و همینطور ادامه می دهید.
این بی هدفی است و شما هیچ موقع به مقصد نخواهیدرسید. . در این اتوبوس که هر شخص خود باید راننده آن باشد. سوالی پیش میاید: که شما چند سال دارید؟ و در این چند سال چند هدف در زندگیتان انتخاب کردهاید؟ چه مقدار از اول زندگی تاکنون خود راننده این اتوبوس بودهاید؟ یعنی آیا به اهداف خود رسیدهاید؟ اگر جوابتان منفی است، به چند درصد آن هرگز نرسیدهاید؟ شاید هدف گذاریتان اشتباه بوده است یا اینکه رانندگی را درست بلد نبودید؟