مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

حقیقت تن پوش از زبان ارواح عالی

حقیقت تن پوش از زبان ارواح عالی


Image result for ‫کالبد اثیری‬‎

آلن کارداک

پیامی را که یک روح عالی در موضوع روانپوش مخابره کرده است اینک از نظر خوانندگان می گذارنیم:

«چیزی را که بعضی ها «روانپوش» می گویند همان است که عده دیگر پوشش سیال مادی یا «قالب مثالی» نامیده اند. برای تفهیم بهتر توضیح می دهم که ساختمان «روانپوش» از سیاله ای بسیار لطیف است که می توانید آن را سیاله تکامل احساس بنامید، یعنی محملی است جهت بسط بینش و اندیشه. البته این کیفیت مربوط است به ارواح پیشرفته، ولی درمورد ارواح عقب مانده باید دانست که سیالات متراکم عوالمی که این ارواح در آنجا زندگانی مادی داشته اند هنوز در روانپوش آنها جذب است و به همین علت است که رنج های ناشی از احساس گرسنگی و سرما و گرما و غیره هنوز بدانها عارض می شود، رنج هایی که ارواح برتر احساس نمی توانند نمود چون سیالات کثیف مادی را از حول وجودشان به کلی زدوده اند.

  

روان، یعنی روحی که بدون روانپوش است، برای تکامل و ترقیات ضروری همواره به یک وسیله یا محمل نیازمند است. روان بدون محمل برای شما هیچ است، یعنی اصولا برایتان قابل ادارک نیست. برای ما ارواح آزاد روانپوش محملی است که منجمله بوسیله آن با شما تماس می گیریم و این تماس ممکن است غیرمستقیم ازطریق کالبد شما یا به میانجیگری روانپوش شما و یا مستقیم با روان شما صورت گیرد. تنوع بی شمار استعدادهای مدیومی و ارتباط های روحی از همین جا سرچشمه می گیرد. اما راجع به ماهیت سیاله روانپوش که بحثی منحصرا علمی است چون دانش شما هنوز به کفایت گسترش نیافته است شرح آن برای ما قابل بیان و برای شما قابل ادراک نیست. همینقدر بدانید که برای روانپوش امکانات تنوع و تحول الی غیرالنهایه است.

اما روان، که به یک تعبیر همان عقل و فکر است، در جوهر ذاتی پیوسته تغییرناپذیر خواهد بود. خوب است در این باره همین اندازه اکتفا کنیم، چون موضوعی است که با الفاظ مادی شما توصیف و بیانش ناممکن است. این را نیز بدانید که ما هم مانند شما در تلاش هستیم؛ شما در جستجوی روانپوشید و ما به دنبال روان می گردیم. پس فعلا صبر داشته باشید.»

از شرح بالا مستفاد می شود که حتی ارواح پیشرفته هنوز به ماهیت روان پی نبرده اند، در این صورت ما چگونه انتظار داشته باشیم؟ ماهیت ذاتی موجودات از اسرار خداوند و پی جویی ما در این زمینه بی مورد است. هرگاه روانپژوهی بخواهد راجع به مطالبی که هنوز درخور درک بشر نیست بیش از لزوم کنجکاوی کند، اولا از وظایف اصلی که به عهده دارد منحرف می شود و ثانیا نتایجی را که انتظار می رود هرگز به دست نخواهد آورد و بدان می ماند که کودک دبستانی هوس کند در سطح یک پیر سالخورده صاحب نظر شود. هدف اصلی باید آن باشد که روانپژوهی جهت تزکیه و بهبود اخلاق به کار آید. زیرا سایر اطلاعات منحصرا جنبه کنجکاوی های علمی دارند. ارضای چنین کنجکاوی ها قطعا متضمن پیشرفت اخلاق نخواهد بود و تنها راه ترقی، دفع شهوات حیوانی از خویشتن است و بس. بر ما مسلم گردیده که ارواح مترقی و دانشمند در بحث جوهر ذاتی موجودات هرگز ار محدوده مجاز تجاوز نمی کنند. اما اکر بعضی عقول بی مایه و گزافه جو  پاره ای نظریات پیشرس و مخلوط ابداع نمایند، هرچند فرضیه ابداعی ظاهری فریبنده داشته باشد، معهذا مانند بسیاری عقاید دیگر که محصول مغزهای انسانی بوده است دیری نمی پاید که به بطلان محکوم می گردد.

راهنمایان روحی فقط می کوشند آینده ای را که منتظر بشر است به ما بنمایانند، باشد که راه صواب  انتخاب کنیم و به نیکوپنداری و نیکوکرداری بگرائیم. همین که فرضیه های مادی را به حکم منطق و به مقتضای وقایع و شواهد مسلم کنار بگذاریم، یک سئوال دیگر باقی می ماند که بدانیم آیا روح بعد از مرگ جسم می تواند با زندگان زمینی نوعی تماس برقرار سازد؟

خوب است ابتدا از خودمان سئوال کنیم که چرا موجودات هوشمند، ولو آنکه نامرئی باشند، نتوانند ما را به نحوی از انحاء بر وجود خویشتن آگاه سازند؟ مطلب را از لحاظ منطق البته نمی توان ممتنع دانست، و به همین علت است که تمام اقوام و تمام ملل در همه جا و در همه اعصار اعتقاد به این امکان داشته اند. این اعتقاد ناشی از یک احساس ذاتی است که اگر به کلی فاقد زمینه واقعیت بود هرگز نمی توانست درمقابل  گذشت اعصار بدینگونه پایدار بماند. واقعیتی است که مکرر به موجب کتاب های مقدس و روایات مذهبی هم تائید گردیده و فقط بدبینی و عقاید مادی این عصر است که آن را در عداد افکار خرافی تلقی کرده است.

صرفنظر از ملاحظات اخلاقی اکنون موضوع را ازلحاظ علمی و منطقی بررسی می کنیم. در عصری که نوع بشر جنبه های مثبت هر چیز را می جوید و می کوشد علت و کیفیت هر مطلب را دریابد بایستی تحقیق شود که چه انگیزه ای سبب گردیده که نسبت به واقعیت تظاهرات ارواح تردیدی در اذهان بوجود آید؟ به عقیده ما علت آن است که ماهیت روح و چگونگی شرایطی که ارواح را قادر به ایجاد آثار مختلف می کند هنوز ناشناخته مانده است. اما هرگاه حل این مجهول میسر شود، پدیده های روحی هم دیگر اعجاب آور نخواهند بود و سپس در عداد وقایع طبیعی محسوب خواهند گشت.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد