بنام روح اعظم کائنات
مبحث روح شناسی
امواج اثیری
فرامرز ملاحسین طهرانی
تمامی فضای پیرامونی ما از یک قدمی ما تا میلیارد کیلومتر و حتی میلیونها سال نوری دورتر از مکانی که قرار داریم در سیطره امواج الهی و جزئی از عوالم روحی است. درواقع این دنیای فیزیکی تنها بخش کوچکی از عالم ارواح را در اشغال خود دارد. به تبع این گستردگی فضا و عوالم آشکار و پنهان اعم از دنیاهای فیزیکی و غیرفیزیکی، موجودات غیرارگانیک بی شماری در پیرامون ما به سر می برند که به واسطه نوع فرکانس موجی شان از درک حضور آنان عاجزیم و حتی احساس حضور آنها برای ما سخت و غیرقابل درک می باشد. ارواح مجرد تنها بخشی از این موجودات نامرئی و غیرارگانیک را تشکیل می دهند و موجودات پنهانی بی شماری جزءآن دسته از امواجی هستند که گاها به طور نامحسوس بر عقل و احساس ما تاثیر گذاشته و حتی بر برخی از افراد که دارای احساسات مدیومی قوی تری نسبت به سایرین می باشند، اثربخشی حیاتی ایفا می نمایند.
انسان خاکی از آنجا که خود یک روح است و بخشی از وجود وی هم سنگ و هم عرض این موجودات نامرئی است، در مواقعی که حواس و درک عقلانی اش از دنیای فیزیکی که در آن به سر می برد، غافل می گردد، مورد نفوذ القائات و تاثیرات این موجودات ناشناس و نامرئی و بعضا برخی از ارواح مجرد قرار می گیرد. شناخت و آگاهی از عوامل تاثیرگذار پیرامونی که هیچ وجه فیزیکی و مادی ندارند، باعث شکوفایی چشم و گوش معنوی انسان شده و دیگر جسم مادی وی که مانع و رادع دریافت ها و الهامات غیبی است، نمی تواند مزاحمتی در دریافت المان ها و نشانه هایی از عالم غیب گردد.
تمامی انسانها تحت شرایط استثنایی که معمولا در زمان خواب این شرایط به شکلی حیرت آور ملموس و بالفعل می گردد، بسیار راحت در ارتباط تنگانگ و مستقیم با امواج اثیری که هر نوع اندیشه و موجی سوار بر آن در کائنات و هستی پهناور الهی در جریان است، قرار می گیرند. حال ممکن است این امواج گسترده بر شهپر لازمانی و لامکانی ازسوی موجوداتی هوشمند همچون ارواح و سایر موجودات غیرارگانیک باهوشی باشد که در زمانه ای دورتر از زمان حال در یکی از کرات مادی می زیسته اند و یا آنکه نوعی از فرکانس برخاسته از فکر و اندیشه خام نباتی و حیوانی در بستر فضای اثیری در چرخش زمان و مکانی باشد که ما در آن مسیر قرار داریم و به هر جهت مشغول تاثیرگذاری بر ذهن تجربه گرا و تکامل گر ماست.
تاثیرپذیری ذهن به عنوان یک دریافت کننده نوع خاصی از امواج، در حالات و نشئه های گوناگونی است که بعضا عقلانی و یا احساسی تلقی می گردد. دیدن نور و شنیدن صداها و آواها از سوی موجودات یا نیروهای نامرئی که حضور آنان را در پیرامون خویش احساس می کنیم اگر مورد شناسایی دقیق قرار گیرد حتما می بایست مورد هدف و منظور آن الهامات خود ما باشیم در غیر این صورت ما صرفا یک شنونده و یا بیننده ای هستیم که شاید از شدت حجم این تاثیرات و از سوی دیگر قدرت مدیومی که از آن برخورداریم تنها شاهد یک ارتباط غیرهمسطح و غیرمرتبط با خویش باشیم و تنها شاهد پالس هایی از امواجی باشیم که برای ما نبوده و ما مورد هدف آن نبوده ایم. در این مرحله است که توجه غیرضروری به این پالس ها باعث نوعی حیرت و گیجی و بعضا انحراف افکار و ذهن ما به سمتی می گردد که ممکن است ما را از اهداف تکاملی مان دور سازد. یعنی آن اهدافی که بالقوه به سوی آن برانگیخته شده و تکلیف و تقدیر بوده که توجه مان بدان سو نه بدین سویی که امواج بیگانه ما به سوی خود می کشاند.
با مقدمه ای که ذکر گردید باید پذیرفته باشید که اصلا قرار نیست که امواج سرگردان در فضای اثیری مورد استفاده و تجربه برای آن گیرنده ای باشد که قابلیت درک و احساس آن را بواسطه قدرتهای مدیومی داشته و دارد. بی توجهی به برخی القائاتی که از راه ذهن درک می گردد، به همان اندازه لازم و ضروری است که توجه به برخی پالس های الهام شده به دل روحانی ما باید پاسخ داده شود. اما تشخیص اینکه کدام یک از القائات ذهنی و یا الهامات روحی منشا خیر و اثر مترتب بر آن می باشد، به نوع نگاه و درک یک روح مجسم و آگاهی وی از عوالم مجرد اثیری بازمی گردد. اگر نخواهیم موضوع را برای خویش پیچیده سازیم باید به این درک منحصر به فرد خویش رسیده باشیم که تمامی کائنات و موجودات هوشمند آن، دارای نوعی عقل و هوش اثیری بوده که در تقابل با هر نوعی از امواج عقلانی و اندیشه ارواح حاضر در هر یک از نقاط این هستی پهناور تاثیرپذیر بوده و در وجهی دیگر ارسال کننده امواج عقلانی تاثیرگذار هم می باشند. هزاران نشانه و علامت در هر ثانیه و شاید کسری از ثانیه بر بال امواج اثیری به سوی هر نقطه از جهان پهناور در حرکت می باشد، تا کدام ذهن آگاه و آماده ای باشد که به دریافت و درک این نشانه ها همت گمارد و به مرحله ای از توانایی ذهنی و رشد عقلانی برسد تا به تفسیر و تحلیل آن بپردازد. ارواح درگذشتگان انسانی تنها بخش کوچکی از آن موجودات هوشمند غیرارگانیک را تشکیل می دهند و یک روح شناس متبحر با بهره مندی از قدرت مدیومی که دارد می بایست به تفکیک عناصر هوشمند پیرامون خویش به قابلیتی رسیده باشد که به قوه تمییز و تشخیص بتوانند آنها را از هم بازشناسند.