درس های معنوی(1)
فرامرزملاحسین تهرانی
جلسه اول - ترم اول/شنبه 1379/05/15 / ساعت 16
سال 79 بود که افتخار شاگردی در کلاسهای علوم روحی استاد رهبرزاده را به دست آوردم. ماحصل شرکت در این کلاسها, جزواتی است که بصورت تندنویسی از سخنان استاد بر روی کاغذ زیر دستم نگارش می کردم. چندی است که قصد دارم این جزوات را در قالب یک کتاب الکترونیکی مثل دو کتاب خاطرات یک روح و کتاب شناخت و تقویت قدرتهای مدیومی تقدیم علاقمندان علوم روحی نمایم. اما برای آنکه شما عزیزان را به قسمتی کوتاه از این جزوات آشنا کنم جزوه اولین روز شرکت در این جلسات را که شنبه 15 مردادماه 1379 تشکیل شده بود را تقدیمتان می کنم تا انشاالله در آینده تمامی جزوات این درسهای معنوی به صورت یکجا در قالب یک کتاب انتشار یابد.
لازم به توضیح است از آنجا که استاد صحبت می کردند و من از صحبتهای ایشان یادداشت برمی داشتم ممکن است بخشهای از صحبتهای ایشان از قلم من افتاده باشد که من مجبور به گذشتن از آنها شده باشم و به صورت نقطه چین در سطرهای زیر مشخص کرده ام.
ریشه دین روح است. سوره مریم آیه 18 فرموده: من روح مجسمی را به مریم عطا نمودم. در دین اسلام، یهود و مسیحیت نیز بر وجود جهانی بسیار باشکوه تر از جهان ماده تاکید شده است.
جمعی از دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که امروز علم طوری پیشرفت کرده است که روزانه به اندازه یک قرن در گذشته ها پیشرفت و ترقی وجود دارد. ما باید خود را آماده کنیم که دنیای بعدی ما بهتر از این دنیایمان باشد.
خداوند می فرماید این کتاب را با علم و دانش بخوانید وگرنه هیچ نتیجه ای از آن نمی گیرید و از نظر خدا عالم کسی است که حداقل کتابهای خداوند را خوانده و در آنها غور و تفحص کرده باشد.
ما دو محور در زندگی معنوی خویش داریم. یکی محور طولی و دیگری محور عرضی. محور طولی ما حضور روح در موقع تولید نطفه است - پس از آن تولد، ادامه حیات و مرگ. و محور عرضی بهرمندی از قوه اختیار و اراده در جهت عرض زندگانی ماست که بعدا توضیح خواهم داد. هرچقدر امواج محور عرضی و طولی به هم نزدیک باشد به خدا نزدیکتریم.
روح برخلاف ماده می تواند خود را تجزیه کند ولی جسم نمی تواند به این مهم دست یابد. فرقه مذهبی زیادی وجود دارند مانند گروه زار در خوزستان که با ارواح تماس دارند و به این وسیله بیماران را درمان می کنند. وقتی ادیان الهی بوجود می آیند مردم را برای شناخت روح آماده می نمایند.
اواخر قرن 18 در نزدیکی واشنگتن در آمریکا در خانواده فوکس اتفاقاتی رخ می دهد که بعدا منشا تحولاتی در چگونگی تحقیق در علم الروح میگردد. یکی از دختران این خانواده ساعت 12 شب خواهرش را صدا می کند و می گوید انگار کسی به دیوار اتاق مشت می زند. آنها این موضوع را به پدرومادرشان می گویند و ابتدا پدر این دختران موضوع را جدی نمی گیرد اما با گذشت چند شب دیگر و تکرار این عمل، پدر به کشیش منطقه مراجعه کرده و موضوع را به وی اطلاع می دهد. کشیش می گوید این کار شیطان است یا روح. چون در انجیل درباره روح زیاد صحبت شده و شما بهتر است امشب با این روح ازطریق ضربه زدن متقابل به دیوار ارتباط برقرار کنید. پدر این کار را همان شب انجام داد و با دریافت پیام از روح که ضربه ها را با علائم قراردادی حروف الفبا ردوبدل می کردند یقین حاصل کرد که یک روح در حال ارتباط برقرار کردن با آنهاست. درنهایت خبر این ارتباط به مردم شهر و متخصصان علوم روحی رسید طی مدتی کوتاه صحت برقرار ارتباط با یک روح ازسوی این خانواده تایید گردید.
در ایران نیز حدود هفت یا هشت قرن پیش مولوی یکی از اولین روح شناسان رسمی دنیا با اشعار عرفانی خویش نغمه های الهی برخاسته از احساس لطیف خود را به صورتی عجیب و خارق العاده به بشریت تقدیم نمود که هیچ شک و شبهه ای باقی نمی گذارد که ایشان ارتباطی تنگاتنگ با مردمان دانای عالم غیب داشته اند زیرا تمام حالات روحی در دیوان شمس مستتر می باشد. شمس درواقع روحی متعالی بود که به مولوی در خلق شاهکارهایش در قالب ادبیات عرفانی کمک می کرده است.
بعد از اسلام روح شناسان زیادی پای به عرصه وجود گذاشتند. مانند ملاصدرا و بوعلی سینا و از همه آنها والامقامتر حضرت مولوی بوده است. مولانا یک روح شناس بزرگ در تمامی اعصار تاریخ بوده است. خود ایشان بسیار از جو خفقانی که در زمان حیاتشان بوده شاکی و گله مند بوده اند و در آن دوره گویا برای شعرا و نویسندگان و ازجمله خود مولانا سانسور وجود داشته است. چون ایشان در یکی از شعرهایش می فرماید: گر نبودی خلق محبوب و کثیف/ور نبودی حلق ها تنگ و ضعیف/در مدیحت داد معنی دادمی/غیر از این منطبق لبی بگشادمی. بعدها عده ای از شاگردان، درباره این دو بیت از خود مولانا توضیح خواستند که ایشان چنین پاسخ دادند: «افرادی بودند نادان که اگر دهانم را باز می کردم سرم را می کوفتند.»
مولانا همچنین درباره حس های پنجگانه بشری چنین فرموده اند: پنج حسی هست جز این پنج حس/آن چو زر سرخ و این حس ها چون مس. .... مولانا معتقد بود که می بایست آن حس ها تقویت نماییم تا به نیروهای خارج از بعد مادی دست یابیم. ایشان همچنین درمورد جان روحانی چنین سروده اند: تن به جان جنبد نمی بینی تو جان / لیک از جنبیدن تن جان بدان/ از جمادی مردم و نامی شدم ..... الی آخر
مولانا ارواح را به چشم می دیدند: تو نمی بینی جلال از ضعف چشم/من همی بینم مکن بر من تو خشم.
ایشان علاوه بر دیدن ارواح با بعد یا همزاد خودش نیز در تماس بوده است. چنانچه در ابیات زیر به این نکته اشاره دارند:
هر لحظه به شکل بت عیار برآمد/دل برد و نهان شد/هر دم به لباسی دگر آن یار برآمد/گه پیر و جوان شد/ ....
و در ابیاتی دیگر چنین همزاد خود را تعریف می کنند:
نی من منم و نی تو تویی نی تو منی/هم من منم و هم تو تویی هم تو منی/من با تو چنانم ای نگار ختنی/که اندر عجبم که من توام یا تو منی / ...
مولوی همچنین ما را نصیحت می کند که علم به دست بیاوریم ولی چه علمی. شیمی، فیزیک، ادبیات .... همه اینها مفید است اما آن علمی که کارگشاست از نظر مولانا در دو بیت زیر بیان گردیده است:
علمی که تو را گره گشاید بطلب/زان پیش که از تو جان برآید بطلب/آن نیست که هست می نماید بگذار/آن هست که نیست می نماید بطلب ...
که از فحوای این دو بیت معلوم میشود که منظور ایشان «علم الروح» بوده است.
ویژگیهای علوم روحی
شناخت علوم روحی موجب آگاهی های بسیاری در افراد می گردد که برخی از ویژگیهای آن به شرح زیر میباشد:
1- شناسانیدن قدرت پروردگار.
2- آگاهی از وجود و قدرت روح در زمان حیات مادی و پس از مرگ.
3- کسب اطلاعات کافی از چگونگی زندگی پس از مرگ.
4- تفکیک وجود و شناخت عقل و اثبات اینکه عقل خارج از جسم مادی وجود دارد.
5- بحث قدرتهای روحی در موجودات زنده و عقل جماد و گیاه و حیوان.
6- شناسانیدن وجود ضمیرهای مختلف بر نسل بشر و حیوانات.
7- کارآیی مغز در چگونگی دریافت امواج عقلی.
8- چگونگی قدرتهای مدیومی افراد به سبب دریافت امواج روحی و روش تقویت مدیومی.
9- گفتگو درباره برخی بیماریها که ریشه روحی و روانی دارند ولی به گونه ای موجب آزار جسم مادی می شود.
10- تشخیص و شرح بعضی امواج خارج از بدن مانند هاله ها و امواج الکترومغناطیس که اطراف هر موجود زنده ای را فرا گرفته اند.
11- آموزش روش درمان برخی از ناراحتی های روحی و روانی بوسیله قدرتهای ذاتی نسل بشر یعنی تسلط بر ضمیر ناخودآگاه ازطریق آموزشهای یوگا، مدیتیشن، هیپنوتیزم، خودهیپنوتیزم و غیره.
12- چگونگی نزول الهامات روحی به برخی از افراد کره خاکی.
13- شناسانیدن حقایق و دلیل خوابیدن و خواب دیدن و درمان برخی از ناراحتی ها در زمان خواب.
14- شناسانیدن حقایق زندگی و دست کشیدن از بسیاری خرافات نادرست و روی آوردن به گفتار خداوند یکتا.
15- نشان دادن برخی از قدرتهای روحی یا نیروهای خارج از بعد مادی و آموزش تمرینات تقویت روحی.
16- آگاهی و شناخت بسیار مختصری از ناشناخته های آفرینش.
17- شناسانیدن دلیل و چگونگی و حالتهای زمان مرگ.
18- گفتگو درباره اینکه از کجا آمده و به کجا می رویم و چرا آمده و چرا می رویم و اصولا هدف آفرینش از آوردن ما چه بوده است.
19- شناخت ذات پروردگار ازنظر عقلی، علمی، الهی و روی آوردن به خداوند.
20- تفکیک افرادی که در روی کره خاکی زندگی می کنند بنام بشر، آدم، انسان و انسان اولی و بسیاری دیگر از مطالبی که در آموزشهای علوم روحی آمده است.
پایان جلسه اول از ترم اول / ساعت 18/30 بعد ازظهر
با سلام عالی بود باز هم اگر مقالات درباره شناخت روحی دارید عرضه دهید ممنون
با سلام،
بسیار عالی و ممنون از زحمات شما برای نوشتن این مطالب مفید.
سپاس
با سلام و سپاس از شما. انشالله در تمامی مراحل زندگی موفق باشید.
با سلام عالی بود لطفا ادامه دهید عالی و مورد استفاده ماها هست
با سلام. بله قصد دارم انتشار جزوه ها را ادامه داده و سرانجام در قالب یک کتاب الکترونیکی ارائه نمایم. موفق باشید.
با سلام و خسته نباشید بسیار عالی بود
ممنون از مطالب مفید و تاثیر گذارتون.
با سلام
ممنون از الطاف شما.