پاسخ به سوالات قسمت شانزدهم

پاسخ به سوالات

قسمت شانزدهم

فرامرز ملاحسین طهرانی

سوال اول از خانم شبیری

پاسخ: انشاالله که هرچه زودتر مشکلات روحی شما برطرف شود. متاسفانه در دو یا سه سطر نمی توانم مشکلات روحی شما را مرتفع نمایم. اما یکی از دلایل بروز چنین معضلاتی برای برخی از انسانها عدم اعتقاد و باور آنها به توانایی های یک روح الهی در تسلط بر خویشتن و به بار نشاندن قدرتهای الهی در نهاد انسان می باشد. اگر شما و دیگران به این باور برسید که با شناخت و آگاهی از قدرتهای بالقوه الهی که دارید قادرید نه تنها هر محیط و مکانی را برای خویش تبدیل به بهشت رضوان نمایید بلکه قادر خواهید بود معضلات و گرفتاریهای همنوعان خویش را نیز درمان نمایید. بهرحال من شما را به تمرینات مدیتیشن روزی دو بار در 15 دقیقه دعوت می کنم. همچنین هر صبح که از خواب برمی خیزید. خود را در آینه منزل مورد خطاب قرار داده و با خودصحبتی با خویش تلقینات مثبتی درجهت موفقیت در همه امور زندگی و همینطور کسب سلامت و تندرستی برای خویش و دیگران بنمایید. اگر این کارها را ا نجام دهید حتما اثرات مثبت آن را طی هفته های آینده خواهید دید.

درضمن فعلا من کلاسهای خصوصی ندارم. اما اگر شما بتوانید جمعی را مانند خودتان علاقه مند به علوم روحی تشکیل دهید و مکان آن را  نیز تعیین کنید. می توانم در دو یا سه ترم در آن شرکت داشته باشم. موفق باشید.

پاسخ: ممنون از لطف شما. بله همانطور که گفتید کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی» از آنجا که تمامی الهام گرفته از ارواح متعالی است واقعا تاثیرگذار و به قول شما مسحور کننده است. در جواب سوالتان هعم باید بگویم بله اشعار این کتاب از خودم می باشد. همانطور که پیش از این عرض شده، به محض نائل شدن به قدرت مدیومی کتابت، توانستم شعر و غزل بسرایم. و درمورد درخواست شما مبنی بر ارسال حذفیات دست نوشته های کتاب خاطرات یک روح ازطریق ایمیل برای شما. متاسفانه اجازه این کار به من داده نشده است. موفق باشید.

سوال سوم از آقای امینی

سلام و عرض ادب من و همسرم پنج ماه پیش بچه گربه ای را در حیاط یافتیم که مادرش بعد تولد رهایش کرده بود و سراغش نیامد سعی کردیم به او ازش نگهداری کنیم و هر کاری متونستیم براش انجام دادیم خیلی نگاه معصوم و مظلومی داشت دچار بیماری گوارشی شده بود و از همان ابتدا فوق العاده ترسو بود دامپزشک بیش از حد به خاطر ترسش بهش ارامبخش تزریق کرد و دیگه نه بازی میکرد و نه راه میرفت و حدود بیست روز این وضع طول کشید و مدام بهش رسیدگی میکردیم تا بهتر بشه دلمون براش میسوخت به شدت به من وابسته بود و فقط کنارم احساس ارامش داشت ما هم به هر حال بهش عادت کردیم و فوق العاده باهوش بود همه حرفها و رفتارای ما رو متوجه میشد اما متاسفانه دو روز پیش یکباره بی قرار شد و انگار جیغ میزد و زبونش رو به شدت از دهانش بیرون میاورد انگار درد داشت و میخواست از چیزی فرار کنه همسرم سعی کرد ارومش کنه اما در عرض چند دقیقه کوتاه یک لحظه دیگه قلبش ضربان نداشت و متاسفانه مرد و ما نتونستیم کاری بکنیم من آرزو داشتم زنده دبشه و بره اما فقط زنده باشه. آخه خیلی از بدنیا اومدنش تا اخرین روز زندگیش اذیت شد مردن خواهراش جلوی چشماش در دو هفتگی حمله گربه بزرگتر کمبودهاییی که داشت و وحشت و استرس همیشگی دلم برای مظلومیت چشماش خیلی میسوزه. مدام در طول شبانه روز باهاش صحبت میکردیم میخوام بدونم روح این حیوان هم میتونه به دنیای مادی برگرده و اگاه از احساسات و وضعیت ما بشه و اینکه اگر ما براش حرف بزنیم مثل روح انسان متوجه میشه وروحش دلتنگ ما میشه چون فوق العاده وابسته بود و انگار حس میکرد ما خانواده اش هستیم ممنون از شما.

پاسخ: چنان از وضعیت زندگی و مرگ این گربه برای من نوشته اید که من نیز دلم به حال این حیوان زبان بسته سوخت. به هر حال در جواب شما باید بگویم بله روح این حیوان متوجه  احساسات شما خواهد شد. دردها و مشقاتی که یک موجود صاحب روح در زندگانی خویش می کشد تمامی آنها تجربه جدید و معبری به جهانی مترقی تر و حیات کاملتری برای وی می شود. پس شما نگران گربه خویش نباشید زیرا او در زندگی بعدی اش با کسب تجربه از زندگی پردرد گذشته حتما وضعیت بهتری خواهد داشت.

سوال چهارم از آقای یاسین

با عرض سلام و خسته نباشید ب مدیر وبلاگ من چن تا سوال دارم ولی نمی خام اینجا مطرح کنم من شمارمو می دم اگه امکانش بود توی تلگرام ب من پی ام بدین ممنون.

پاسخ: ضمن سپاس از شما. متاسفانه من فعلا به صورت خصوصی  - به جز این وبلاگ و همین طور به صورت ایمیلی -، نمی توانم ازطریق دیگری با کسی در ارتباط باشم. موفق باشید.

سوال پنجم: از خانم دشتستانی

من ٣١ سال دارم و ازدواج کردم. سالهاست که از بچگى در خواب روحم از بدنم جدا شده و بدنم قفل میشود و گاهى تمام اتفاقاتى که در خانه در حال افتادن است را میبینم. مثلا من خواب هستم ولی میبینم پدرم در اتاق دیگری در حال نوشتن یا تلویزیون دیدن است. گاهى هم صداهای نامفهوم بسیاری در حالت قفل شدن بدنم در دور و بر میشنوم. در خواب گاها دندان هایم را بر هم میفشارم و همسرم بارها صدای سابیده شدن دندان من را شنیده. تقریبا ٩٩٪‏ از خوابهای تعبیر میشود. نمیدانم چگونه ولى می توانم فال قهوه بگیرم ودر کنال ناباوری جوری که برای خودم هم عجیب است بسیار درست می گویم. بیشتر در زمان مجردی دو کوتوله مشکى پوش که صداهاى عجیبی داشتن را در اطراف تختم میدیم و بدنم قفل میشد. یک شب هم اتاقیهای من دیده بودند که من در خواب راه رفته درب کمد را باز کرده و شروع به صحبت هاى نامفهوم با درون کمد کرده ام. در نقاط بدنم اثار کبودی در خواب ایجاد میشود. یک شب هم یکى دیگر از هم اتاقیهایم با جیغ از اتاق فرار کرد و گفت که دستات بالا بوده و میگفتی دستام درد گرفت باشه باشه،، و من رابیدار کردند و جای سه نقطه کبود در دور مچ من کاملا مشخص بود. البته من ان سیاه کوچک را میدیم. مادر من هم به همین صورت است. و پدر بزرگش قدرت ماورایی داشته و با چشمانش حتی مسیر مورچه را از روی دیوار تغییر میداده به هر طرفی که می خواسته، می خواهم بدانم که من چگونه در ذهنم کلماتی هنگام فال قهوه گرفتن به وجود می آید و من به زبان می اورم؟ و چگونه این حس را قویتر کنم؟ خواب های من به طرز عجیبی مرموز و معنی دار است، ممنون

پاسخ: شما دارای قدرت مدیومی ذاتی هستید و فقط می بایست این قدرت را تحت کنترل خویش درآورید. زیرا این قدرت ذاتی از کنترل شما خارج است و در این میان نیروهای منفی ازجمله ارواح رهگذر و بی سواد نیز خود را مجاب به این می بینند بواسطه عدم آگاهی شما از علم الروح به حوزه آگاهی شما وارد شوند. درست مثل پنجره خانه ای که توری ندارد و هنگامی که باز باشد علاوه بر هوای پاک و تمیز، حشرات موذی و بعضا خطرناک هم قادرند وارد حریم خانه شوند. شما می بایست به دانش روحی خویش و تسلط بر نفس و قوای مدیومی خویش بیفزایید. اولین گام دراین راه تقویت محراب خداشناسی و سپس مطالعه و تحقیق در حوزه علم الروح و یا همان علوم روحی است و در این رابطه کتابهای زیادی انتشار یافته است که چند نمونه آن در همین وبلاگ موجود می باشد. موفق باشید.

سوال ششم: از آقای سرحدی بخش

لازم است از بابت انتشار کتاب الکترونیکی خاطرات یک روح از شما تشکر فراوانی بکنم. چقدر مطالب این کتاب خواندنی و زیباست. چقدر لطیف و الهی است. من کتابهای زیادی درباره متافیزیک و جهان پس از مرگ خوانده ام اما به جرات می توانم بگویم این کتاب چیز دیگری است و اشک مرا درآورد. اشعار این کتاب که گویا از خودتان است هم بسیار لطیف و پرمایه است. درضمن کتاب قبلی شما هم یعنی شناخت و تقویت قدرتهای مدیومی جامع و عالی بود. سپاس و درود بر شما.

پاسخ: من نیز از شما سپاسگزارم. البته کتاب خاطرات روح را من فقط ویراستاری و دوباره نویسی کردم وگرنه یک مدیوم بزرگوار آن کشف و شهودها را داشته است. اما بله اشعار این کتاب از خودم بوده است.