بازخوانی یک مقاله
متافیزیک و پرورش نیروهای نهان
منبع: booki2.blogfa.com
هدف از خلقت انسان عبادت و شناخت رب عظیم میباشد. از بزرگترین مشکلات و موانع انسانِ آگاه در رسیدن به این هدف مهم، کمبود وقت است، چرا که مدت حضور بشر در این کره خاکی بسیار اندک است. با یک محاسبه ساده مشخص میشود که بخش اعظم وقت در شبانه روز با خوردن، خوابیدن، صحبت کردن و همنشینی با سایرین تلف میگردد. لذا حداقل سود ترک و یا کاهش عوامل مذکور، داشتن فرصت کافی برای پرداختن به امور معنوی و روحانی میباشد.
از بزرگان دین در این باب سخنان ارزشمندی بجا مانده است که چراغ هدایتِ شیفتگان و پیروان میباشد. امیـد آنـکه ما نیز در روشنایی آن به هـدف و مقصود برسیم. (انشااللـه)حضرت امام صادق (علیهالسلام) ـ آن بحر علوم و معارف الهی و آسمانی ـ میفرمایند: «مؤمن را راحتی و آسایش حقیقی نباشد، جز در لقای خداوند متعال. ولی آسایش دنیا در چهار چیز است: خاموشی و سکوت که بوسیله آن حال قلب و نفس خویش و آنچه میان تو و خالق خویش میگذرد، بشناسی، عزلتی که به این وسیله از آفات ظاهری و باطنی زمان نجات بیابی، گرسنگیای که شهوات و وسواس را به واسطهاش بمیرانی و شب بیداریای که قلبت را بدان نورانی کنی و طبعت را صفا و روحت را پالایش دهی.»
در آثار بیشتر عرفا نیز از این چهار مقوله یاد شده است. شیخ اکبر محییالدین ابن عبداللـه حاتم طائی اندلسی مشهور به ابن عربی از عرفای سوخته و کار آزموده و تیز بین میباشد. آراء ابن عربی سالهاست که در میان عرفا، متفکران و محققان جهان اسلام مورد توجه بوده و میباشد. در کتاب“رسائل ابن عربی”ـ رسالهٔ اول تحت عنوان“حلیه الابدال”ـ فصول اول تا چهارم در باب خاموشی، عزلت، گرسنگی و بیخوابی سخن به میان آمده است. در مقدمهٔ این فصول ابن عربی از قول عبدالمجیدبنسلمه و او نیز از قول معاذبن اشرس (که خود ازجمله ابدال است) این چهار عامل را سبب ابدال شدن میداند. تشریح این چهار مقوله طی چهار فصل از رسالهٔ اول توسط ابن عربی بیانگر اهمیت آن از دیدگاه این عارف بزرگ میباشد.
عارف کامل آیتاللـه میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (قدسسره) در کتاب ارزشمند“المراقبات”چنین نقل میکند: «در حدیث معراج است که خداوند فرمود: یا احمد (صلیاللـهعلیهوآلهوسلم) آیا میدانی که میراث روزه چیست؟ عرض کرد: نه؟ فرمود: میراث روزه کم خوراکی و کمگویی است، پس فرمود: سکوت موروث حکمت میشود و حکمت موروث معرفت و معرفت موروث یقین است و چون بنده به مرتبهٔ یقین برسد باکی ندارد که چگونه بر او میگذرد! به سختی یا به آسانی؟ برای او متفاوت نیست و این مقام صاحبان“رضا” است و هر کس به رضای من عمل کند سه خصلت ملازم حال او خواهد بود: شکری که آلوده به جهل و نادانی نباشد و ذکری که فراموشی در آن راه نیابد و دوستی که محبت مخلوقات را بر محبت من ترجیح نمیدارد و چون مرا دوست داشت من هم او را دوست خواهم داشت و خلق خودم را به محبت او خواهم گماشت و چشم و دل او را به جلال و عظمت خود گشاده خواهم ساخت و از او علم خاصه خلق را مخفی نخواهم داشت و در تاریکیهای شب و روشنایی روز با او مناجات خواهم نمود تا اینکه گفتار او با سایر خلق منقطع گردد و مجالست او با آنها بریده شود و سخن خودم و کلام فرشتگانم را به گوش او میرسانم میشنوانم و راز خودم را که از خلق خودم پنهان داشتهام بر او فاش میسازم تا آنجا که فرمود: البته عقل او را غرق در معرفت خود خواهم ساخت و خود در مقام عقل او جا خواهم گرفت.…»
خاموشی و کمگفتن، عزلت و دوری از خلق، بیخوابی و کمخوابی، نخوردن و کمخوردن از جمله عوامل مهم در پرورش و هدایت نیروهای درونی میباشد. در احوال و آثار اکثر دانشمندان متافیزیک و بزرگان مکاتب اسرار به کرات به این موضوعات برمیخوریم.
عرفا در این باب تمثیل زیبایی دارند و انسان را به یک زندانی تشبیه میکنند که از وضعیت نامناسب زندان آگاه و ناراضی است، همچنین از شرایط مناسب بیرون از زندان و محاسن آزادی و رهایی اطلاع داشته و آرزوی آزادی دارد. این شخص نسبت به این وضع موجود معترض بوده، با نخوردن، نخوابیدن، سکوت و عزلت اعتراض خود را نشان میدهد. در این صورت ممکن است مسئولین برای او تسهیلاتی در نظر گیرند، مثلاً گاهی به او اجازه بیرون آمدن و سیر در محیط بیرون (عالم بالا) بدهند. ولی قاعدتاً این زندانی باید برای آزادی کامل تا پایان مهلت مقرر صبر نماید، که آن موعد مقرر برای آزادی روح از زندان جسم، مرگ است.
● خاموشی:
خاموشی گام نخست عبادت، نشانهٔ هوشمندی، راهنمای آدمی به خیر و خوبی، مایهٔ رضایت خداوند عزوجل و شیوه اهل تحقیق است. سکوت عامل روشنی اندیشه، نورانیت دل، گشودن درهای حکمت و موجب طرد شیطان میباشد. بزرگان خاموشی را، صفتی زیبا و بلند مرتبه دانستهاند و معتقدند که، محبت، پاکی، هیبت و آسایش دنیا به دنبال خاموشی حاصل میشود. در کلام معصومین (علیهمالسلام) از سکوت به عنوان یاور دین، نشانه ایمان و نور یاد شده است. حضرت امام صادق (علیهالسلام)، خاموشی را سبب ریاضت نفس، شیرینی عبادت، زدودن قساوت قلب و موجب عفاف، جوانمردی و زیرکی دانستهاند. همچنین حضرت امام رضا (علیهالسلام) میفرمایند:« حلم و بردباری و علم و سکوت از نشانههای فهم و فراست آدمی است.» مولوی شاعر و عارف نامدار، خاموشی را به “دریا” و سخن گفتن را به “جوی آب” تشبیه میکند.
این همه اوصاف در مورد خاموشی از آن جهت است که وقتی زبان از سخن گفتن با خلق بازماند، به سخن گفتن با حق بپردازد و به ذکر او مشغول گردد. خاموشی را به دو نوع“خاموشی زبان” و “خا موشی ذهن” تقسیم میکنند. نوع اول مربوط به عوام و نوع دوم مربوط به خواص است. بر عموم مردم لازم است که زبان از گفتن باز دارند و به ذکر حق تعالی مشغول شوند، بر خواص لازم است که علاوه بر زبان، ذهن را نیز از پرداختن به غیر خدا باز دارند و آن را با یاد خدا پر کنند.
● عزلت:
تنهایی و عزلت کلید پیوستن به حضرت ودود و عبادت او میباشد. این صفت نیک، از گنجینههای پرسود، شیوه صالحان و برترین خصلت زیرکان است. گوشهگیری از خلق سرچشمه صلاح و پاکی و عامل جلوگیری از گناهان (غیبت، دروغ، حسادت، ریا، تملق) است. سالم ماندن دین، سالم ماندن از شر مردم و سالم ماندن مردم از شر ما از جمله محاسن دیگر عزلت میباشد. به دنبال تنهایی توفیق اجباری جهت سکوت به زبان حاصل میگردد و زمینه را برای باز شدن زبان به ذکر خدا فراهم میکند. تنهایی نوعی ریاضت نفس است که انسان را به مقام والای بندگی نزدیک میکند. شخصِ تنها، فرصت مییابد تا در عظمت حضرت حق، نعمات و رحمات او، ذلت و معاصی خود تفکر و تعمق نماید، که این خود ثمرات ارزشمندی به دنبال خواهد داشت، و شاید به دنبال آن راهی به بارگاه ملکوتی پروردگار عظیم باز شود. مولای متقیان حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: «پیوستن به خدا در بریدن از مردم است.» همچنین هنگامی که از حضرت امام صادق (علیهالسلام) درباره علت خلوت گزینی ایشان سؤال شد فرمودند: «اگر حلاوت تنهایی را میچشیدی از خودت هم میگریختی.» براستی چه گوهر گرانبهایی در صدف تنهایی نهفته است که بیخبران را از آن اطلاعی نیست؟!
● بیخوابی:
نخوابیدن و شب بیداری مقدمه زنده کردن دل است، دلی که زنده باشد، فکر و ذکرش خدای جلیل خواهد بود. تعبد و تفکر شبانه بسیار ارزشمند است و بهتر به جبروت حضرت دوست راه مییابد. نخوابیدن و نخوردن با هم در ارتباطاند، چرا که وقتی شکم پر شود، خواب به سراغ انسان میآید، و وقتی شکم خالی باشد، خواب از انسان دور میشود. سکوت و عزلت نیز با هم ارتباط دارند، شخص تنها، ناخودآگاه خاموش خواهد بود و شخص خاموش تنها خواهد شد.
بیخوابی بر دو گونه است، اول بیخوابی به چشم که فقط چشمان باز و جسم بیدار است، دوم بیخوابی به دل که علاوه بر بیداری چشم، دل نیز بیدار و معطوف و متوجه به سمت ملکوت حق تعالی میباشد. در کتاب زیبای“حکایت شمس” از خواب به عنوان زنجیر پای مردان راه خدا یاد شده است، و اگر روندهٔ طریق الی اللـه بخواهد به سر منزل مقصود برسد باید این زنجیر را از پای خود باز نماید. باب شهر علم الهی حضرت علی (علیهالسلام) می فرمایند: «هر گاه خداوند بخواهد بندهٔ خود را اصلاح گرداند سه چیز نصیب او کند، کمگویی، کمخوری و کمخوابی.»
● کمخوردن:
«کمخوردن در تمام حالات و در نزد همه اقوام پسندیده است» و برای آن فواید بیشماری آمده است، گرسنگی عامل تقرب به عالم فرشتگان است. فرشتگان خواب و خوراک ندارند و انسان اگر بخواهد همانند آنها شده، به آنها نزدیک شود، باید از خواب و خوراک خود بکاهد. حضرت رسول اکرم (صلیاللـهعلیهوآلهوسلم) ـ آن بانی نزول نعمت اسلام از آسمان به زمین ـ میفرمایند: «هرکه زیاد تسبیح و تمجید حق کند و کمخورد و کمنوشد و کمخوابد، فرشتگان مشتاق او شوند.»
کمخوردن سبب گرامیتر شدن نفس، زلالی و سلامتی اندیشه، مصفا شدن دل و تبلور نور حکمت در درون میشود. تقویت پاکدامنی، پایدار شدن تندرستی و کمشدن دردها از جمله محاسن دیگر کمخوردن است. گرسنگی عامل رفع خواب و سبب دوام بیداری است و باعث کاهش شدت شهوات میگردد.
عارف الهی حضرت آیتاللـه میرزا جواد آقاملکی تبریزی، گرسنگی را از نزدیکترین اسباب برای رسیدن به بهترین و بالاترین نعمتها (نعمت معرفت، قرب و لقاء) میداند، همچنین میفرمایند: «گرسنگی را برای سالک فوایدی است در تکمیل نفس و معرفت پروردگار که از شمار بیرون است.»
انسانها در طول شبانه روز، اوقات زیادی را صرف تهیه، طبخ و مصرف غذا و تبعات ناشی از آن میکنند، لذا کمخوردن باعث صرفهجویی در وقت میشود، انسانِ آگاه این اوقات مازاد را در عبادت حق سپری میکند. کاهش مصرف مواد غذایی باعث افزایش توان مالی بمنظور کمک به دیگران و اطعام مساکین و نیازمندان میگردد.
پر خوری سبب تباهی جان و بدن، سختی، بیماری و مردن دل، نابودی پارسائی و معرفت و دوری از خدا میشود. خواب زیاد، خوابهای پریشان و تحریک شهوات از عوارض دیگر پر خوری است. افراد پرخور و شکم پرست، توفیق ورود به ملکوت آسمانها را پیدا نمیکنند. پیامبر گرامی اسلام که درود خداوند بر او وخاندانش باد میفرمایند: « نور حکمت، گرسنگی است و دور شدن از خدا، سیری. سیر نباشید که نور معرفت در دلهایتان میفسرد.»
گرسنگی بر دو نوع «اختیاری» و «اضطراری» تقسیم میشود. نوع اضطراری به اقتضای شرایط مکانی و یا زمانی و خارج از کنترل شخص حادث میشود و خالی از فایده نمیباشد. نوع اختیاری که شخص با میل و اراده خود در پیش میگیرد، بسیار مفید و مثمر ثمر است. نکتهٔ مهم آنکه نباید در گرسنگی افراط شود و همواره باید اعتدال رعایت گردد. افراط در نخوردن باعث زایل شدن عقل و فساد بدن میشود.
براستی چه حکمتی در نخوردن، نخوابیدن، سکوت و تنهایی نهفته است که تا این اندازه اهمیت دارند؟ شاید به این دلیل باشد که خداوند صمد از خوردن، خوابیدن و همنشینی و هم صحبتی بینیاز است! و اگر بخواهیم به او نزدیک شویم باید اینگونه باشیم! (واللـه بکل شیء علیم)
یکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت 11:10