بنام خدا
پیام معنوی (2)
در یکی از روزهای محرم (تاسوعا) که من در منزل تنها بودم، اقدام به کتابت با روح حامی خویش نمودم که مربوط به سال 1383 میباشد. پس طبق وعده ای که داده بودم درجهت بارگذاری کتابت های خودم با ارواح، این کتابت را تقدیمتان میکنم.
فرامرز ملاحسین تهرانی
شنبه اول اسفند 1383 (تاسوعا) ساعت 5 بعدازظهر (منزل)
سلام بر تو که اکنون با من در ارتباطی. از تو می خواهم که خوب ذهن و فکر خود را متوجه الهامات من کنی و از خداوند بخواهی که در این راه تو را نه اکنون بلکه همواره یار و یاور باشد.
خود را به خوب بشناس تا بتوانی به معارف الهی دست یابی و آنگاه لایق این شوی که دیگران را ارشاد نمایی. تا به این مرحله از معرفت و مراقبه نرسیده ای هرگز سعی در ارشاد دیگران ننما و کمتر سخن بگو و کمتر افاضه فیض نما تا قدری به شناخت واقعی نقش خویش در اجتماعات نائل آئی. از نصایح ما دلگیر و ناامید نشو و بدان که اصل خداشناسی دراین است که شناختی واقعی نسبت به خود و همنوعان خود پیدا کنی و مبادا که دراین راه زیاده روی کنی و غبطه به حال دیگران بخوری و یا به خود مغرور شوی.
سعی کن جانب اعتدال را رعایت کنی در همه امور، که اعتدال در رفتار و گفتار، در هر جمعی و اجتماعی از مزایای تحسین برانگیز اولیاالله است. در زمینه علوم روحی بیشتر مطالعه کن و آثار بزرگان این حوزه را بخوان و اندیشه و ذهن خویش را با باورهای کهنه ای که داری دخیل نکن و سعی کن بدون تعصب به اندیشه های کهنه به آن دنیای جاودانی مملو از مفاهیم بکر از واقعیات دنیای لطیف روح دست یابی و هرگز به این باور نباش که راهی را که می روی، راهی بدون نقص و ایراد است و همواره خود را در ابتدای این راه بدان و از ما این نکته را بشنو تا زمانی که در قفس تنگ دنیایی محبوس هستی به قله های رفیع معارف الهی و همه آن حقایق متافیزیک نخواهی رسید و حتی پس از مرگ نیز به این مقصود نمی رسی مگر آنکه در نهایت به عقل کل کائنات یعنی پروردگار متعال واصل شوی.
این را بدان که تقوا در عمل و گفتار مقدمه خودسازی واقعی است و تو خود بهتر از هرکس می دانی که آیا به این مرحله رسیده ای یا نه و اگر نه، پس چه مسیر طولانی را در پیش داری. برای رسیدن به مقصود و مطلوب نهایی، حتما می بایست از استادان خویش که به مراحل عالیه معنویت و معرفت الله رسیده اند پیروی کنی.
تحقیق و تدبر در سیره زندگی انبیا، اولیا و انسانهای دارای فطرت پاک، تو را در الگوپذیری از این بزرگان یاری می رساند، در نحوه زندگی آنها تحقیق کن و آن را سرلوحه برنامه ها و رفتارهای خویش قرار بده تا به معرفت و بینش الهی نائل آیی.»
شبی در عالم رویا رها گشتم چو پروانه
شکستم قفل زندان و زدم راهی به افسانه
طواف کعبه گل بود و آواز پرستوها
شدم محو تماشای پری رویان فتانه
شدم مدهوش چشم تاک و رفتم در پی ساقی
بتی در جمع مه رویان سلامم داد مستانه
به سحر دیده می بخشید شوری در دل و جانم
ز شهد ناب چشمانش شدم راهی میخانه
اسیر حلقه بت ها مرا اسباب عیشی شد
سبکبال از می و ساقی کنار مرد فرزانه
که جان را معرفت می داد، چون اسرار می دانست
طریق عاشقی را پیشه کردم من غریبانه
چو دانستم که در خلوت اسیر ظن نااهلم
شکستم خویشتن را و زدم بیرون از این خانه
اگر خواهی که چون «ناجی» رها از ما و من باشی
ببوس از شوق سیمای رسول عشق مردانه
« کتابهای مرجع علوم روحی»
- شناخت و تقویت قدرتهای مدیومی