مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

مرگ چیست؟

بنام خدا

مرگ چیست؟


Image result for ‫مرگ‬‎

منبع:ghallee.blogfa.com


«مرگ» به معنی فوت، موت، مردن و فنا آمده است. موت عبارت از نداشتن حیات و آثار آن(شعور و اراده) می‌باشد، همچنین مفارقت روح از بدن را نیز موت می گویند.

 

 فوت از مصدر توفی بوده که معنی آن گرفتن چیزی بطور کامل و تام است. مرگ یکی از مراحل زندگی و رشد وتکامل موجودات است، در اصل مرگ انتقال از مرحله‌ای به مرحله دیگر زندگی می باشد (انتقال از تاریکی به نور، از کوری به بینایی، از جهل به دانایی). پیامبر عظیم الشأن اسلام ـ‌که درود خدا بر او بادـ می فرمایند:«برای بقاء خلق شده‌اید نه برای نابودی و فناء، و با مرگ تنها از دنیایی به دنیای دیگر منتقل می شوید.» سقراط معتقد است که مرگ انتقال از طبقه فیزیکی به عالم مثال است که با راهنمایی ارواح نگهبان صورت می‌گیرد. رسول خدا(ص) نزد به عیادت یکی از مومنین که درحال احتضار بود رفت و دید که او می گـرید و از مردن بی‌تابی می کند. حـضرت بـه او فرمودند: ای بنده خدا، تو از مرگ می ترسی چون آن را نمی‌شناسی. اگر بدن تو چندان کثیف و چرکـین شـود که از شـدت چرک و کثافـت متـأذی شوی و بدنت پر از زخم شود و گال بگیری و بدانی که اگر در حمامی خودت را بشویی همه آنها از بین می‌رود، آیا دوست نداری به آن حمام روی و چرک و کثافت را از خودت بشویی یا دوست داری حمام نروی و به همان حال باقی بمانی؟ عرض کرد: چرا، یابن رسول الله(دوست دارم حمام بروم)، (حضرت) فرمودند: این مرگ همان حمام است و از آخرین گناهان و بدی ها وجود تو را پاک و تمیز می‌کند. پس هر‌ گاه وارد آن (حمام مرگ) شدی و از آن گذشتی از هرگونه غم و اندوه و رنجی رهایی یابی و به هر گونه خوشی و شادمانی برسی. در این هنگام آن مرد آرام گرفت و تن به مرگ سپرد و حالش جا آمد و چشم خود را بست و جان داد.» مرگ همان خواب اما طولانی تر است، در حقیقت مرگ را می توان نوعی خواب تلقی کرد که در آن روح بطور موقت از جسم خارج میی شود. البته خوابِ واقعی، زندگیی است بدین معنی که زندگی یک نوع خواب است که غفلت و فراموشی در آن، ما را فرا گرفته است. مرگ، یک غنیمت و رحمت، دروازه رسیدن به آخرت و هماوردی شکست ناپذیر است که می تواند پیک خوشی و آسایش و یا پیک بدبختی و پشیمانی باشد. مرگ برای افراد صالح، مایه آسودگی، هدیه‌ای عالی و صافی ای برای پاک شدن از گناهان است ولی برای اشخاص ناصالح، میهمانی ناخواسته بوده، که تیره کننده شهوات و جدا کننده ‌آنها ازخوشی ها می باشد. مرگ شهدی است که می تواند برای بعضی تلخ باشد. بعضی از علما و دانشمندان معتقدند که مرگ مانند زندگی است بدین معنی که شناخت زندگی، شناخت مرگ است، عده‌ای مرگ را دشمن زندگی و عده‌ای آن را شیرینی و حلاوت زندگی می دانند. برخی زندگی را نوعی مرخصی می دانند بدین معنی که چند روزی در این دنیا هستیم و بزودی به جایگاه اول خود باز می گردیم. مرگ هستة اول زندگی، مشاوری عالی، محافظی قوی و سپر بلاها می باشد. دیدگاه عرفا نسبت به زندگی و مرگ متفاوت از دیگران است، آنها مرگ واقعی را آن لحظه‌ای می‌دانندکه انسان از خدا جدا شده، تولد را زمانی می دانندکه انسان به خدا وصل گردد. عده‌ای آن را آغاز بازگشت به سوی الله می دانند ولیی برخی معتقدند نقطه آغاز برگشت به سوی خدا تولد است. عرفا معتقدند مردگان واقعی کسانی هستند که با زبان معمولی حرف می زنند، با چشم معمولی می بینند و با گوش معمولی می شنوند و نمی‌توانند ورای اینها را احساس کنند. بشر همواره خواستار رسیدن به جاودانگی بوده، برای رسیدن به آن از هیچ کوششی فرو گذار نکرده است. به همین دلیل در طول تاریخ، پادشاهان همواره در جستجوی آب حیات بوده‌اند یا دانشمندان امروز، به دنبال راههایی برای افزایش عمر انسانها میباشند. انسانها مرگ را سد راه خودبرای رسیدن به جاودانگی می‌دانند و تصور می‌کنند که با غلبه بر مرگ به جاودانـگی خواهند رسید. این در حالی است که مرگ نه تنها سد راه جاودانگی نمی‌باشد بلکه دروازه ورود به جاودانگی است. یاد مرگ بسیار ارزشمند است و فواید زیادی به دنبال دارد. چه خوب است که انسان همواره به یاد مرگ باشد. یاد مرگ بهترین زهد نسبت به دنیا، عامل بی‌رغبتی به دنیا و باعث حقیر نمودن دنیا در دید بندگان است. یاد مرگ برترین عبادت و بهترین موضوع برای اندیشه کردن و مراقبه نمودن است. خاموش کردن آتش حرص و طمع، شکستن میل، هوی و هوس، لطیف کردن طبع،کشتن شهوات و خشکاندن ریشه‌های غفلت از آثار دیگر یاد نمودن مرگ است؛ همچنین باعث آسان نمودن و عدم ترس ازآن می‌شود. ترس از مرگ یکی از معضلات تمام اقشار بشر می‌باشد . البته حقیقت آن است که جسم از مرگ می هراسد ولی روح نه تنها هراسی از مرگ ندارد بلکه مشتـاق آن است. پس، انسـان ذاتاً تـرسی از مرگ ندارد و فکر می‌کند که از مرگ می‌ترسد و این یک نوع غفلت است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد