بنام خدا
امواج محیط
فرامرز ملاحسین تهرانی
همه ما در تلاطمی از امواج زندگی می کنیم و خود ما نیز جزء همین دنیای امواج هستیم. هر آنچه که در پیرامون ماست دارای ماهیتی موجی با بسامدی مخصوص به خود و متفاوت از سایر پدیده های آفرینش است که آن را از دیگری متمایز می نماید. همه پدیده ها، در اشکال گوناگون اعم از جامد، مایع و گاز با ماهیت موجی منحصر به فردی که از آن برخوردارند، سازنده جهان پیرامون ماست. آنچه قابل درگ و رویت برای انسا ن هاست، دارای طول موجی متناسب با ساختار اندامهای بشری است و اگر بسیاری از امواج برای ما قابل درگ و حس نمی باشد بخاطر نقص در اندامهای حسی مانند چشم و گوش و سایر اندامها در کالبد انسانی می باشد.
هر چقدر منبع تولید امواج از شدت و قدرت بیشتری برخوردار باشد، تاثیرات محسوس تری را برجای خواهند گذاشت. بعنوان مثال میزان شدت ضربه نواخته شده بر یک طبل یا سنج، باعت تولید صدای بلندتری خواهد شد و همینطور، تمرکز شدید ذهنی بر یک موضوع خاص، امواج ارسالی به سوی آن موضوع را سریع تر خواهد نمود. تمرکز ذهنی بر یک شخص و یا شی اعم از جاندار و غیرجاندار، بر آن چیز تاثیر گذاشته و انتقال دهنده پیام، خواست و اراده فرستنده آن موج فکری بر آن شیء خواهد بود.
احساسات حاکی از عشق و محبت و یا کینه و عداوت نسبت به یک شخص یا موضوع، تاثیر محسوسی ازسوی آن شخص انتقال دهنده اینگونه احساسات بر طرف مقابل خواهد گذاشت. حتی اگر شخصی دیگر در قید حیات دنیایی نباشد و به جهان ارواح انتقال یافته باشد، باز هم قابلیت انتقال و رد وبدل کردن امواج فکری میان ساکنان دو جهان عالم ماده و روح ممکن و میسر می باشد. تولید فکری که به شکل ارسال امواج از دستگاه مغزی ساطع می گردد، درواقع پیام ها و مفاهیمی است که روح آن را به فرکانسی از امواج تبدیل نموده و به اقصی نقاط عالم از نزدیک ترین فواصل تا دورترین نقاط (حتی به جهانهای روحی خارج از جهان های فیزیکی) ارسال می نماید.
در این جهان هستی اعم از دنیاهای مادی و غیرمادی، موجودات زنده و باشعور فراوانی وجود دارند که دریافت کننده پالس هایی از امواج تولید شده از فکر ما زمینیان میباشند، این موجودات چه با وسایل پیشرفته ای که از آن برخوردارند و چه با عقول برتر خویش که نیاز به هیچگونه وسایل فیزیکی پیشرفته نمی باشد، قادر به انتقال و یا دریافت امواج از محیط پیرامون خویش یا فضاهای بین سیاره ای هستند.
تاثیرات شگرف امواج بر پدیده های عالم، به صورت محسوس و یا غیرمحسوس، گیرنده این امواج را تحت تاثیرات مثبت و منفی خود قرار داده و دگرگونی های فراوانی را اعم از فیزیکی، شیمیایی، روانی، ذهنی و ... برجای خواهد نهاد. انتقال مفاهیم ذهنی بر حیات نباتی نیز مدتی است که ازسوی دانشمندان مورد تایید قرار گرفته است. تاثیر امواج موسیقیایی بر رشد و نمو گیاهان از مصادیق این ادعاست و تاثیرات امواج تاثیرگذار نور و صدا بر سنگها و اشیای باستانی و عتیقه در موزه ها موجب گشته است که بازدیدکنندگان این اماکن از عکسبرداری با فلاش بوسیله موبایل و دوربین هایشان منع گردند. تاثیر جاذبه نور ماه بر آب دریاها که موجب پدیداری جزرومد میگردد و یا پدیده انتقال (تله پاتی) فکر بین دو نفر بعنوان عامل و معمول نیز نمونه ای دیگر مبنی بر صحت این ادعاست.
تمام موجودات عالم اعم از جاندار و غیرجاندار، از خود تولید موج می کنند و این امواج ساطع شده نسبت به شدت و ضعف منبع صدور آن، تاثیر و کنش مخصوص خود را بر کل کائنات برجای می گذارند. نوع تاثیر این امواج هرچقدر به شعور و فکر برتر انسانی که توام با اختیار و اراده است نزدیک تر باشد، مسئولیت عواقب آن بر نوع و چگونگی بازتاب رفتار کائنات و پدیده های آن موج اولیه بیشتر خواهد بود. اما یک چوب خشک که واجد هیچ واحد روحی نیست، فقط دارای امواج صادره از فعالیت اتم های ساختاری و تشکیل دهنده آن چوب است، این چوب نیز به قدر و سهم کوچکی از تاثیرات امواج اتم هایش بر محیط پیرامون خود و درنهایت کل کائنات اثر گذاشته و نقشی موثردر حوادث و رخدادهای جهان ایفا می نماید.
ساکنان جهان ارواح به علت خلاص شدن از کالبد فیزیکی که به مثابه یک مانع و حائل دربرابر امواج محیط فقط قادر به درک و فهم بخش کوچکی از پدیده های جهان هستی با طول موجی معین است، در زمان رهایی از قیدوبندهای ثقیل کالبد جسمانی، راحت تر از گذشته، قدرت گیرایی امواج فراوانی را از فواصل بین سیاره ای پیدا می کنند و پیام های مردمان ساکن در کرات مادی و غیرمادی را به شکل موج دریافت نموده و فهم و ادراک می نمایند.
با سلام و تشکر از مطالب خوبتان، سؤالی خدمت نویسنده محترم این متن داشتم و آن اینکه همانگونه که مستحضرید امواج فکر توسط مغز تولید و ساطع میشود وقتی فردی میمرد این امواج فکری توسط چه سیستمی تولید و قابلیت انتشار میابد؟ چنانچه برای تولید و انتشار این امواج نیازی به وجود مغز نیست پس کلاَ کارآیی مغز چیست؟ میزان استقلال روح از جسم تا چه حد است؟
با سلام
جواب دادن به سوال فرصت بیشتری را می طلبد. درواقع سوال در سوال شده است. فقط به طور مختصر این پاسخ را می توانم بدهم که تا زمانی که روح در کالبد جسم زندانی و اسیر است برای زنده نگاهداشتن سیستم های حیاتی کالبد جسمانی و صدور فرامین حیات ازطریق مغز این وظیفه را انجام داده و به اندامها و دیگر دستگاه های بدن حیات می بخشد. درواقع مغز تابع روح است و مغز علاوه بر دریافت امواج روح با تغییر فرکانس آن و درواقع تعدیل و تحلیل آن برای ارگانیسم جسم، وظیفه خطیر و مهمی را در راه ادامه حیات برای جسم ایفا می نماید. با حدوث مرگ و خروج روح از کالبد جسمانی مغز مانند سایر اندامهای بدن از کار افتاده و به مرور فاسد و از کار افتاده می شود و تن پوش به کمک امواج روح به ادامه زندگانی روحانی خویش میپردازد.