بنام خدا
انرژی
محمدعلی رضایی
همه چیز از انرژی به وجود آمده دنیای اطراف از ماده و انرژی ساخته شده است ماهیت انرژی هنوز به طور کامل کشف نشده است اما می دانیم که انرژی با فرکانس نیز سنجیده می شود :
هرچه فرکانس یک انرژی بالاتر باشد قوی تر است. ماده از چه ساخته شده است؟ از ملکول ملکول از چه ساخته شده است ؟ از اتم اتم از چه؟ از پروتون و الکترون و نوترون. الکترون که جرم ندارد و در حقیقت فقط انرژی است. پروتون تمام جرم اتم را در بر دارد. و اما پروتون از چه ساخته شده است؟
در کتاب استفان هاوکینگ آمده است: " تقریبا بیست سال پیش چنین فکر می شد که پروتونها و نوترونها ذراتی بنیادین هستند ولی با آزمایشهای به عمل آمده که پروتونها با سرعتهای زیادی به پروتونها یا الکترونهای دیگر برخورد می کردند نشان دادند که آنها در واقع از ذرات کوچکتری تشکیل یافته اند و آنها کوارک هستند. " و اما آخرین سوال، کوارک ها از چه ساخته شده اند؟ جواب سوال را استفان هاوکینگ به ما داده است می دانیم که استفان هاوکینگ بزرگترین دانشمند زنده قرن است. او می گوید کوارک ها از انرژی ساخته شده اند. پس می توانیم بگوییم همه چیز در این دنیا از انرژی ساخته شده است. چون طبق نظریه نیوتون جهان از ماده + انرژی ساخته شده است که دیدیم که اخیرا کشف شده است که ماده نیز از انرژی ساخته شده است. تنوع نوع ماده در دنیا به فرکانس و طول موج انرژی مربوط می شود اگر همه چیز در دنیا دارای یک فرکانس و ارتعاش بود همه چیز یکی می شد. هرچه فرکانس بالاتر باشد پس جنس لطیف تر می شود. لطیف ترین جنسی که قابل دیدن و لمس کردن است آتش است. و سخت ترین سنگ و فلز هستند که ارتعاش پایینی دارند. و اما ما می خواهیم بپردازیم به جنسهای لطیف و در آنها کنکاش کنیم. افکار ما و خاطرات و ذهن ما ماده ای هستند با انرژی و فرکانس بسیار بالا بخاطر همین غیر قابل دیدن هستند. اما می بینیم که قابل درک هستند. برای همین است که وقتی فکر می کنیم یا درس می خوانیم گرسنه می شویم چون از توان موجود در خود برای تولید انرژی فکر استفاده کرده ایم و حال باید انرژی از دست رفته را بر گردانیم . طی آزمایش بسیار دقیقی که در یکی از دانشگاههای آمریکا در سال 1965 انجام گرفت دانشجویی را بر روی ترازویی با حساسیت بسیار بالا قرار دادند و از او خواستند که که یک ضرب 5 رقمی را در 5 رقمی انجام دهد و هنگام محاسبه مشخص شد که وزن دانشجو در حد بسیار کم افزایش یافته است. بنابر این انرژی نیز وزن هم دارد. پس افکار منفی و مثبت هر کدام دارای وزن و ارتعاش خاص خود هستند . و حتی می توانند بر روی محیط اطراف و انسانهای دیگر تاثیر بگذارند. به خاطر همین است که وقتی موسیقی ملایم گوش می دهیم آرام می شویم اما وقتی به موسیقی تند و خشن گوش می کنیم مشوش می شویم این تنها به خاطر تفاوت فرکانسهای دو موسیقی می باشد. اما ببینیم اساساً چرا باید سطح ارتعاشی خود را بالا ببریم. برای فهم اهمیت این موضوع نخست باید بگوییم که براساس بنیادیترین نظریات مطرح در فیزیک، جهان ما اساساً چیزی جز یک تودهی ارتعاشی نیست. شاید شما تا پیش از این تصور میکردید که جهان ما از اتمهای مختلف (مثلاً اتم اکسیژن، کربن، آهن و...) تشکیل شده است. از طرفی خود اتمها نیز مجموعهای از کوارکها و الکترونها هستند که این کوارکها در قالب گروههای سهتایی گردهم آمده و پروتونها و نوترونهای ماده را تشکیل دادهاند. بدین ترتیب میتوان گفت که جهان ما اساساً از کوارک و الکترون تشکیل شده است. اما آیا تا کنون فکر کردهاید که خود کوارکها و الکترونها چه ماهیتی دارند؟ اکنون فیزیکدانها دریافتهاند که خود این ذرات بنیادین جهان در واقع ریسمانهایی مرتعش از انرژی خالص هستند که برحسب باز و بسته بودن و همینطور بسامد (فرکانس) این ارتعاشات، نقش ذرات بنیادین مختلف جهان را بازی میکنند. بر این اساس میتوان به نتیجهای بسیار مهم دست یافت، اینکه کل جهان ما اساساً نه از اتمها، بلکه تودهای است ارتعاشی. به عبارت دیگر کل جهان ما چیزی جز یک تودهی ارتعاشی نیست. اما ببینیم چرا مهم است که ما ارتعاشات خود را در میان این تودهی ارتعاشی بالا ببریم. مسأله در این نکتهی فیزیکی نهفته است که ارتعاشات بالاتر بر ارتعاشات پایینتر جهان، سیطره دارند. به عبارتی ارتعاشات بالاتر میتوانند به ارتعاشات پایینتر تبدیل شوند اما ارتعاشات پایینتر، امکان تبدیل به ارتعاشات بالاتر را ندارند. به عنوان مثال، هنگامی که ما یک نُت معین را توسط کلاویهی پیانو به صدا درمیآوریم، سیمهای مربوط به همان نُت در اُکتاوهای پایینتر نیز مرتعش میشوند اما عکس این مطلب صادق نیست. به عنوان مثال دیگر، وقتی امواج پرقدرت و با بسامد (فرکانس) بالای اشعهی X جذب ماده میشود، بخشی از این امواج به امواج با فرکانس پایین فروسرخ (گرما) تبدیل میشوند اما عکس این مطلب هیچوقت اتفاق نمیافتد (یعنی امواج با فرکانس پایین فروسرخ هیچگاه امکان تبدیل شدن به امواج پُر قدرت و با فرکانس بالای X را نخواهند داشت). بدین ترتیب میبینیم که سطوح ارتعاشی بالاتر جهان همواره بر سطوح ارتعاشی پایینتر آن، احاطه داشته و میتواند بر روی آن تأثیر بگذارد اما عکس آن صادق نیست. پس میبینیم که اگر بخواهیم در میان انبوه ارتعاشات این جهان محفوظ بمانیم باید تا حد امکان سطح ارتعاشی خود را بالاتر و بالاتر ببریم. مسألهی مصون ماندن از تأثیر ویروسها نیز در واقع به همین نکتهی اساسی بازمیگردد. ویروسها در واقع از تودهای از مولکولهای آلی تشکیل شدهاند و این مولکولها نیز بنابر آنچه بیان شد، چیزی جز یک تودهی ارتعاشی نیستند. حال برای آنکه تودهی ارتعاشی مجموعهی بدن ما از تأثیرات این تودههای ارتعاشی مصون بماند لازم است سطح ارتعاشی بدن ما از سطح ارتعاشی آنها فراتر رود. رمز و راز دنیایی که در آن زندگی می کنیم در انرژی و ماهیت آن نهفته است. به خاطر همین است که انیشتین بزرگترین دانشمند مهمترین فرمول را E = MC^2 می داند و حاصل سالها تفکر و تحقیق در همین فرمول گنجانده شده است. فرمولی که به برسی وضعیت و رابطه میان ماده و انرژی می پردازد. البته توضیح این فرمول از حوصله این بحث خارج است. وقتی با دید انرژی به هستی نگاه کنیم می توانیم خیلی از ناشناخته ها را کشف و برای تمام عجایب دلیل بیاوریم . البته این نکته بسیار ضروری است که بدانیم: ما هیچگاه نمی توانیم بگوییم طرز فکر خاصی عین واقعیت است و طبیعت دقیقا از همین قانون پیروی می کند زیرا انیشتین می گوید: " جهان هستی مانند ساعتی است که بر روی دیوار نصب شده است ما هیچگاه نمی توانیم به درون ساعت نگاه کنیم ما از شواهد و قرائنی که وجود دارد ( مثل عقربه ها و اعداد روی صفحه ) و از رفتاری که جهان دارد مثل حرکت عقربه ها قانون درونی آنرا حدس میزنیم اما هیچ گاه نمی توانیم بگوییم که دقیقا داخل ساعت همانطور که ما حدس زده ایم کار می کند. ما فقط باید دستگاهی را بوجود آوریم که جهان هستی آن را تایید کند . این دستگاه یکتا نیست ، بلکه می توان بیشمار دستگاه ایجاد کرد که طبیعت هم با همه آنها سازگار باشد و ما تنها می توانیم نسبت به دستگاه خاصی بگوییم که فلان چیز صحیح و فلان چیز غلط است . " و این همان نظریه نسبیت انیشتین است که در بسیار ساده شده است. بنابر این ما همیشه بدنبال آن هستیم که دستگاهی را بوجود آوریم که جواب خیلی از سوالهای ما را داشته باشد و تا به امروز انرژی اکثر آنچه که در سالهای پیش عجایب خوانده شده است را پاسخ داده است مثل کارهای عجیبی که مرتاض های هندی انجام می دهند. تنها کاری که مرتاض ها انجام می دهند بالا بردن ارتعاشات بدن و ذهن است. به خاطر همین می توانند حتی از دیوار رد شوند اجسام مختلفی را بدون درد و خونریزی وارد بدن کنند زیرا ارتعاشات خود را بالا برده اند و بدن تبدیل به یک ماده با انرژی بسیار بالا شده است و بنابراین عکس العمل ها و رفتار متفاوتی را از خود نشان می دهد. اما چطور می شود ارتعاش را بالا برد. این مسئله بحث بسیاری دارد که در این جا در یک یا دو صفحه نمی توان گفت فقط می توان به این نکته اشاره کرد که یکی از راهها تمرکز کردن است. حال می پردازیم به تیتر مطلب. خیلی وقتها وقتی به چیزی که معتقد هستیم به سرمان می آید مثلا معتقدیم که بعد از هر خنده گریه هست. این باعث می شود که ناخودآگاه ما انرژی هایی از خود ساتع کند که در جهان هستی تاثیر گذار باشد. ناخودآگاه دوست دارد ما را به سمتی ببرد که ما معتقد به ان هستیم بنابر این ما را به سمت گریه کردن می کشاند. و ما در تمام لحظات بدون اینکه خودمان بدانیم به سمت گریه کردن سوق پیدا می کنیم که در نهایت علت آنرا پیدا می کنیم (نا خودآگاه آنرا پیدا می کند ) و گریه می کنیم. انرژی افکار ما در محیط پخش می شود و روی همه چیز تاثیر می گذارد. حتما برای شما پیش آمده که از محل و یا مکانی متنفر باشید و دوست نداشته باشید که به آنجا بروید این مسئله دقیقا به خاطر وجود انرژی های منفی موجود در آنجا است که روی شما تاثیر گذاشته و شما به صورت ناخودآگاه از آنجا فراری می شوید. و هزاران پدیده دیگر که علت همه آنها انرژی است. در مورد شانس هم همینطور است: وقتی ما احساس کنیم خوش شانس هستیم بر روی محیط و جهان هستی تاثیر می گذاریم. فکر ما احساس ما و باور های ما باعث می شود انرژی هایی در دنیا پخش شود که ما را به سمت خوش شانسی هدایت کند. و همین طور هم بدشانسی هر انسانی که معتقد است بسیار بد شانس است همیشه بدشانسی می آورد. بین افرادی که می شناسیم خیلی ها را می بینیم که به بدشانسی خود معتقد هستند و همچنان بد شانسی می آورند. بهتر است از این به بعد فکر کنیم خوش شانسیم .
چهارشنبه 20 بهمن 1395 ساعت 10:59