مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

حالات شخص محتضر

بنام خدا
حالات شخص محتضر


Image result for ‫محتضر‬‎

فرامرز ملاحسین تهرانی


همه ما در طول زندگی ممکن است با بیمارانی زندگی یا مواجه شویم که روزها و ایام پایانی عمر خویش را می گذرانند. خود من مدتی در منزل پدر خانمم زندگی می کردم و در یکی از صبح ها که برای صبحانه دور سفره نشسته بودیم، پدرخانم من که سالها بیمار بود (سکته مغزی) جان به جان آفرین تسلیم کرد و من و سایر اعضای خانواده شاهد این حادثه غمبار بودیم. این وقایع و رخدادهای ناراحت کننده ممکن است برای همه انسانها رخ دهد و اصولا وقایع گونه گون در زندگی همه انسانها شامل خاطرات تلخ و شیرینی است که ما می بایست از آنها درس گرفته و درجهت مکارم اخلاق و پرورش روح از آنها بهره مند گردیم.

آموزه اخلاقی و عبرت انگیز چنین تجربیاتی در زندگی این است که بیماری و درنهایت مرگ، روزی شامل حال همه ما می شود و ما نیز بالاخره دیر یا زود با وقوع پدیده مرگ به جهانی بس بزرگتر و باشکوهتر از این دنیای مادی سفر خواهیم نمود.

  

مواجهه با اشخاصی که درحال احتضار هستند نباید ما را دچار افسردگی و یا ترس کند، آنها در حال پوست اندازی و خارج شدن از قفسی مرکب از گوشت و استخوانی هستند که سالها روح آنها را دربر گرفته بود و اجازه پرواز و خوشگذرانی در فضای بیکران و نورانی الهی را نمیداد. (مگر در زمان خواب). پس همانگونه که عرض شد احتضار یک شخص، نمایانگر شکسته شدن قفل قفس جسم مادی و فیزیکی است تا روح آرام آرام از آن خارج شود و از توانایی های بی شمار خود در قوه بینایی، شنوایی و سایر قوای خویش در درک حقایق بی شماری که در پیرامونش میگذرد باخبر گردد. همان توانایی ها و قدرتهایی که تا دقایقی پیش از مرگ عاجز از درک و فهم آن بود.

لحظات احتضار هر شخصی، شاید یکی از بهترین ساعات و دقایق قابل لمس و حس برای آن شخص باشد و اگر ما آگاه از وضعیت بهجت آور در شخص محتضر می بودیم، نه تنها غمگین و نالان و گریان نمی شدیم، بلکه برای وقوع چنین اتفاق مبارکی برای عزیز سفر  کرده خویش، از عمق وجود خوشحال و شاد گشته و بر آن غبطه  می خوردیم.

از علائم وقوع رخداد مرگ در اشخاصی که زمان مرگشان نزدیک است، مشاهداتی است که آنها دارند ولی دیگران از آن ناآگاه و بی خبرند. معمولا اشخاصی که در بستر بیماری اند و روزهای پایانی عمرشان را می گذرانند، در پیرامون خود افرادی را مشاهده می کنند که در حال رفت و آمدند و در پاره ای مواقع با آنها صحبت می کنند. برخی از آنان از اقوام و آشنایانی هستند که مدتها قبل فوت شده اند و یا حتی ارواح غریبه ای می باشند که در منظر شخص محتضر نمایان می شوند.

اعضای خانواده و افرادی که در کنار بیمار هستند، معمولا گفته ها و مشاهدات بیمار خویش را به هذیان گویی تعبیر می کنند، درحالیکه اصلا چنین نیست بلکه به علت ضعف و یا فلج شدن اندامهای حرکتی، بینایی، شنوایی و ... (به علت کهولت سن و بیماری) تمامی تمرکز روح معطوف به علائم و پالس هایی می شود که بالاتر از امواج شناخته شده و استاندارد برای اندامهایی نظیر چشم و گوش و سایر حواس انسانی است و روح در این مرحله قادر خواهد بود مثل زمان خواب از فلجی و سستی و بی هوشی عارض شده بر جسم و ضمیر آگاه خود نهایت استفاده را برده و از قالب جسمانی خارج شده و در این فرصت با ارواح و پدیده های بی شمار موج گونه ای که در اطرافش هست، ارتباط برقرار نماید.

لازم به توضیح است که نزدیکان و خویشان شخص محتضر به هیچ عنوان نباید مزاحم این حالات خوش بیمار گردند و باید اجازه دهند تا هر زمان که بیمارشان مایل است درحالتی بین خواب و بیداری به کشف و شهود خود ادامه دهد و مبادا با سروصدا و احیانا با شیون و زاری باعث گردند تا روح و روان بیمارشان مجبور به رفت و آمد مکرر به خارج و داخل کالبد جسمانی گردد. زیرا به علت لق  شدن ریسمانهای  اتصال روح به جسم، این رفت و آمد روح به جسم به شکل ناقص انجام می شود و ممکن است بیمار درحال احتضار را اذیت و ناراحت نماید. (درست مثل انسانی که بسیار خوابش می آید و شخصی با سروصدا مزاحم وی شده و وی را بدخواب کند.)

بیماران در حال احتضار که زمان مرگشان فرا رسیده است در سه حالت از این دنیای مادی  رحلت می کنند.

1- بیمارانی که روزهای پایانی عمرشان، توام با خوابی طولانی است و در همان حالت خواب یا کما  قبض روح می شوند.

2- دسته ای دیگر بیدارند، اما در حالتی بین بیداری و خواب به سر می برند و تا حدودی میتوانند  مشاهدات و شنیده های خود را از عالم غیب برای اطرافیانشان تعریف کنند. (که غالبا متهم به هذیان گویی می شوند) و در این اوضاع و شرایط  به فیض  دیدار حق نائل می گردند.

3- دسته ای دیگر کاملا هوشیارند و به علت  کهولت سن و دردهای ناشی از بیماریهای گوناگون ناله می کنند و در بستر بیماری شان به سر می برند، اما حالت مرگ ندارند، ولی  ناگهان به علت همان شرایط حاد جسمانی بالاخره بار سفر را بسته و فوت می نمایند.

بهرحال همانگونه که گفته شد، همه انسانها روزی انتقال  از دنیای  فانی به سوی دنیای روحانی را تجربه خواهند کرد. پس  بسیار خوب  و پسندیده است که همانگونه که دوست داریم  به هنگام پیری و بیماری  اطرافیان ما با مهربانی و دلسوزی  با ما رفتار کنند، ما نیز اگر بیماری در خانه داریم به وظیفه انسانی خویش به بهترین وجه عمل  نماییم.

یکی از ارواحی که در سنین  پیری و بیماری در بیمارستان فوت شده بود در ارتباطی که پس از مرگ  با فرزند خود برقرار نموده بود،  خاطرات خود را از چگونگی قبض روحش توسط رسولان مرگ بازگو نموده است که خواندن آن در خاتمه این مقاله خالی از لطف نمی باشد. با کلیک بر  اینجا  خاطرات  این روح بزرگوار را بخوانید.
نظرات 3 + ارسال نظر
Leila دوشنبه 4 فروردین 1399 ساعت 04:43

با سلام خدمت شما استاد گرامی، مادر بنده چهل روزی می شود به رحمت حق پیوسته اند اما من مدام خواب می بینم که ایشان دوباره زنده شده و در کنار ما زندگی می کنند و مرتبا به من یادآوری می کنند که من زنده هستم و نمرده ام می خواستم لطف کنید بفرمائید دلیل دیدن اینگونه خوابها چیست؟ با تشکر فراوان از مطالب ارزشمند شما.

با سلام. ضمن عرض تسلیت به شما باید عرض کنم که خود خواب بسیار واضح و روشن است و نیازی به تعبیر ندارد. ارواح بعد از خلع ید از کالبد جسمانی به حیات جاودان خود ادامه می‌دهند و زنده واقعی آنها هستند.

اعظم یکشنبه 26 شهریور 1396 ساعت 11:52

بسیار عالی بود

دانستنی ها یکشنبه 23 آبان 1395 ساعت 11:58 http://www.danestanihayerooz.ir

سلام
وبلاگ خوبی دارید
مطالبتون جالب بود
موفق باشید
http://www.danestanihayerooz.ir

با سلام خدمت شما دوست عزیز
از شما بسیار سپاسگزارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد