بنام خدا
تناسخ
فرامرز ملاحسین تهرانی
از نظر تناسخیون روح پس از مرگ جسمانی مجددا به کالبد و جنین دیگری که در حال تولد است بازمیگردد. این عده معتقدند روح به منظور تکامل و یادآوری اصالت و شرافت واقعی خود آنقدر باید در چرخه مرگ و زندگی قرار بگیرد تا به مقام اولیااللهی رسیده و در این مرحله است که روح دیگر بازگشتی نخواهد داشت.
با اختلافاتی کم و بیش این عقیده را خیلی از مکاتب و مذاهب عرفانی هم دارند. مثل بودائیان و اکیستها و ... که میگویند روح در طی زندگی های گوناگونی که در کرات و سیارات گوناگون و ازجمله همین سیاره زمین تجربه می کند به کسب معرفت الهی و غنای معنوی نائل گشته و سرانجام به نقطه پایانی زندگی در کالبد جسمانی رسیده و به خالق و آفریننده جهان ملحق می گردد.
بحث در این باره به درازا خواهد کشید که بخواهیم دلایل منطقی و غیرمنطقی این عقیده ازنظر طرفداران و مخالفان آن را مطرح سازیم. و در مقاله ای کوتاه و با بضاعت اندک صاحب این قلم، بهتر است که از کنار این موضوع با احتیاط بگذریم. مخصوصا که ورود به مبحث تناسخ از نظر من اصلا موضوعی واجب در حوزه خداشناسی برای عموم مردم نیست و صرفا بحثی است فنی درنزد علما و روح شناسان مبرز که بخواهند وارد مقولات تخصصی این حوزه شوند. در کتب الهی نیز به طور صریح و مستقیم وارد این مقوله نشده است زیرا آنجا نیز صلاح دانسته نشده که بجای پرداختن به مسایل انسانی و اجتماعی و گسیل داشتن مردم به پاکی و طهارت و نوع دوستی به مباحث فلسفی دست دوم مثل تناسخ پرداخته شود.
بحث تناسخ موضوعی است که از دیرباز در میان روح شناسان مطرح بوده است. اینکه یک انسان پس از مرگ مجددا به جسم دیگری بازخواهد گشت اگر صحت هم داشته باشد تحت شرایط و مقررات و معیارهای الهی خاصی خواهد بود. نه آنکه بلافاصله پس از مرگ روح برخاسته از جسم میت به یک جنین دیگر حلول کند. در آیات قرآن به صراحت گفته شده که جهنمیان از درگاه الهی تقاضای بازگشت به دنیا و جبران گناهانشان را دارند که با مخالفت دستگاه الهی مواجه می گردد. این آیه نشان دهنده این است که ارواح پس از مرگ تحت قرنطینه و مورد بازخواست و کیفر و پاداش قرار خواهند گرفت و اینگونه نیست که بدون حکمت و صلاحدید الهی مجددا فرصت زیست دنیایی پیدا کنند. اگر با خوشبینی به نظریه تناسخ بنگریم، حداقل این است که ارواح اکثر مردم به علت عدم شایستگی قادر به الحاق به روح اعظم کائنات نمی باشند و پس از مرگ در یکی از طبقات و جهانهای روحی مورد بازخواست و محاکمه کیفر و یا پاداش قرار خواهند گرفت که این مدت زمان ممکن است به درازای قرنها سال باشد و پس از این مرحله شاید آن وقت روح برای ادامه تجارب و تکامل به یکی از کرات مادی مثل زمین هبوط کرده و در جنینی حلول نماید. بهرحال اینها همه نظریاتی است که صحت و سقم آن معلوم نیست اما آن چیزی که حتمی است بازگشت اثرات اعمال و اندیشه های بشر به خود وی پس از مرگ می باشد. آن چیزی که حتمی و غیرقابل کتمان می نماید این است که زندگی پس از مرگ وجود دارد و همه انسانها با وقوع مرگ به نشئه ای دیگر از حیات رهسپار شده و نتایج اعمال خویش را در آخرت حتما خواهند دید و این وعده الهی است که حتما به وقوع خواهد پیوست.
به فرض وجود و وقوع تناسخ و ادامه زندگی دنیایی برای روح بازگشته، باید اذعان داشت که تناسخ درواقع نوعی مجازات و عبرت آموزی برای ارواح در یک زندگی توام با سختی و رنج و یا یک زندگی سعادتمند برای وی بواسطه پاداشی برای وی بخاطر اعمال نیک و شایسته اش در زندگی قبلی اش می باشد. تمام اینها را درنظر داشته باشید که ادامه زندگی سعادتمندانه و یا توام با درد و رنج و حسرت چه در طبقات روح و چه در یکی از کرات مادی، بستگی به نوع زندگی وی در همین حیات فعلی او دارد و نظریه تناسخ نباید مانعی برای کوشش و سعی بشر در جهت تقویت محراب خداشناسی باشد و یا احیانا موجب کاهلی و سهل انگاری اش در امور معنوی گردد بلکه برعکس باید عاملی برای بهتر زیستن و خدای گونه بودن برای جامعه و همنوعانش باشد. موفق باشید.
سپاس.
با سلام
آیا منظورتان این است که در مورد برخی از افراد تناسخ وجود دارد و در مورد برخی دیگر (افراد پیشرفته و پاک) تناسخ وجود ندارد؟
در ضمن اگر توضیحات خاصی در این مورد وجود دارد لطفا به ای میل بنده ارسال نمایید
عوام الناس به نظر من اعتقادی به اینگونه موارد ندارند و حتی علاقه ای هم به دانستن این بحث ها ندارند پس مشکلی ایجاد نخواهد کرد اینجانب کارشناس ارشد کشاورزی هستم و در جلسات ارتباط با ارواح تا بحال شرکت نکرده ام ولی به مسائل روحی خیلی علاقه دارم و هدفی جز افزایش آگاهی و شناخت ندارم.
با سلام
تمامی موجودات عالم از مرحله جمادی تا رسیدن به مرحله انسان اولی و خلیفه اللهی، نیاز به تکامل روحی دارند. هرکس به بالاترین درجه انسانیت رسید او خلیفه الله می شود و دیگر نیازی به بازگشت نخواهد داشت. درواقع واقعه مبارک مرگ است که باعث ترقی ارواح از یک دنیای پست به دنیایی با لطافت و سیالی امواج نسبت به دنیای قبلی اش میشود. اگر واقعه مرگ نبود هیچ حیاتی در عالم وجود نداشت و اصلا فلسفه حیات در دنیاهای مادی و روح معنایی پیدا نمی کرد. همه انسانها با حدوث پدیده مرگ به این مرحله از رشد و تعالی کنونی اشان رسیده اند و با حدوث مرگهای دیگر به مراحلی بهتر و کامل تر ارتقا می یابند. تا زمانی که به یک انسان والا و شایسته عنوان خلیفه اللهی مفتخر گشته و بالاخره با حدوث آخرین مرگشان دیگر بازگشتی به جهانهای مادی و فیزیکی نخواهند داشت و به سوی ابدیت و کانون مهر و محبت و قدرت الهی رحلت خواهند نمود. انالله و انا الیه راجعون.
با سلام
چرا مسئله تناسخ مبهم و مشکوک است؟ باوجود جلسات ارتباط با ارواح و پرسش از ارواح متعالی جواب این مسئله تناسخ نیز به راحتی حل می شود، مگر نه این است؟
با سلام
این مسئله پاسخ داده شده است. اما ارواح در این باره به لغت تکامل متشبث می شوند و به جای تناسخ، اعتقاد دارند که بگوییم تکامل. اما چون با بسط و گسترش یافتن این موضوع ممکن است برای خوانندگان و درنهایت برای جامعه نوعی چالش فکری بوجود بیاید، تقریبا می توان گفت که این مبحث جزو مباحثی است که در نشست های خصوصی و میان خود متخصصان علوم روحی پیگیری می شود و نیازی نیست که عوام الناس و مردم عادی وارد این بحث گردند. انشاالله این مقدار توضیحات توانسته باشد شما را متقاعد کرده باشد.
موفق باشید.