بنام خدا
تکامل روحی
فرامرز ملاحسین تهرانی
حیات نباتی، شروع یک زندگی تازه پس از حیات جمادی است. آگاهی و عقل تعبیه شده در هر عنصری با نشانه هایی از وجود، در مسیر تکاملی خویش به آگاهی های جدیدی سوق داده می شود و بر همان مبنا به درجات بالاتری از رشد و شکوفایی عقلانی نایل خواهد آمد. اینک می توانید حدس بزنید چه دوران درازی باید طی گردد تا این عقل با کسب تجربیات بی شماری از مرگ ها و زندگی ها به شناخت و معرفتی والا دست یابد.
حیات گیاهی از جمله ابتدایی ترین مراحل روند شناخت و کسب معرفت از نشانه ها و المان هایی است که درنهایت منتهی به شناخت خالق و آفریدگار متعال منجر می شود. گرچه همه این ها و همه آن شناخت ها و معرفت ها بر اثر تاثیرگذاری محیط و عوامل حیات بخش و عقل آفرین به نبات داده می شود اما این فیض و بخشش ازسوی آفریدگار در جهت تکمیل قوه درک و عقل و راهنمایی هر مخلوقی که فعلا در مرحله ای نیست که خود قادر به شناخت و کسب معرفت از هدف خلقت باشد، ضروری و بایسته است.
در مراحل مرگ و میرهایی که بالاخره هر موجودی از جمله نباتات آن را تجربه کرده و از این طریق به مرحله ای دیگر از شناخت گام می نهند، پله پله به طبقات بهتر و عالی تری از کسب معرفت و تجاربی از گذشته نایل آمده و بدین سان در هر برشی از پازل حیات به روح عالی تر و باسوادتری مبدل می گردند. زیرا با اندوخته های بیشتری از شناخت و تجارب گذشته در ذهن مواجه می باشند. اتفاقا آن انرژی و قوه عالی عقلانی که از منشا جهانهای فوقانی همیشه در حال ساطع شدن است و به حرکت تکاملی هستی منجر می گردد، بدون هیچ کم و کاستی از کوچکترین ذره تا افلاک و کواکب را تحت سیطره روحانی خویش داشته و آنان را از خوراک معنوی لبریز می سازد. این بدان معناست که در بینهایت زمانی که بالاخره به نهایتی محدود می انجامد، موجودات و مخلوقات عالم به کامل ترین و بیشترین شناخت از سرمنشا الطاف و کرامات ربانی باخبر گشته و از آن لحظه است که به مقام خلیفه اللهی نایل خواهند شد.
اصلا اینکه چرا بحث از دوران حیات نباتی آغاز شد و مثلا از حیات جمادی هم می شد وارد این مبحث شد، باید عرض کرد که از هرکجا آغاز بحث باشد به حیاتی پست تر از قبل و حیاتی والاتر و عالی تر به بعد از آن خواهیم رسید که نشانه حرکت جوهری روح به سوی مبدا آفرینش و روح اعظم کاینات یعنی پروردگار متعال می باشد.
و بالاخره اینکه، آیا کسب احساس خوب حضور در طبیعت در نزد هرکدام از مخلوقاتی که خلقت کاملتری از گیاهان دارند، نشان از یادآوری تجاربی نیست که پیش از این در ذهن هرکدام از آنها نقش بسته است؟ آیا ما روزی یک گیاه نبوده ایم و آیا این لذت از حضور در طبیعت، ما را به یاد زندگی های گذشته مان نمی اندازد. و اینگونه است که باید اذعان داشت، میل به حیات ابدی و گسترش و بسط آگاهی های فطری در شناخت هرچه بیشتر راز خلقت، درنهایت به معرفت و شناخت خویشتن خویش می انجامد تا بدانجا که در مرحله خلیفه اللهی به خداشناسی منجر می گردد. می بینید چه مسیر طولانی و شگرفی باید طی گردد تا یک سنگ و گیاه و حیوان و درنهایت انسان و باز هم درنهایت انسان اولی به عنوان مظهر تام و تمام یک انسان کامل و شایسته لقب خلیفه اللهی به دیدار معشوق و خالق خویش نایل آید.
در چنین مسیر هزارتو و پیچ در پیچی که مخلوقات عالم با آن مواجهند، قوای عقلانی و درونی، به هر موجودی از ریزترین ذره تا بزرگترین آنها، محاط بوده و جهت هدایت و تکوین و تکمیل آگاهی ها و شناخت هایی که به حرکت و تکامل وی می انجامد، مشغول راهنمایی و هدایت آن شی و موجد یک جهش و شوک از پست ترین حالت هستی به مسیر گام نهادن به مرحله خلیفه الهی است. اگرچه میلیونها سال به درازا بینجامد و این میسور نیست مگر آنکه به چگونگی پالایش روح از مبدا خلقت تا هم اکنون معرفت یافته و به نور و صوت انرژِیهایی که در رشد و شکوفایی عقلانی ما دخالت دارند، واقف گردیم. این امکان تحقق می یابد، به شرطی که این مسیر هزارتوی رفته را که از حیات نباتی آغاز شده و بدین مرحله از آگاهی عالی رسیده به سلامت به فرجام برسانیم.