مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

محاسبه زمان در عوالم روحی

بنام خدا



محاسبه زمان در عوالم روحی

فرامرز ملاحسین تهرانی


محاسبه زمان در عوالم روحی  متفاوت از زمین و سایر سیارات و ستارگان است. به عنوان مثال کره زمین در 24 ساعت یک دور کامل به دور خورشید می گردد و در این حین نیمی از کره زمین روز و نیمی در تاریکی شب فرو می رود. همچنین سایر سیارات نسبت به بزرگی و کوچکی شان و سرعت دوران آنها به دور خورشید که متاثر از شدت و ضعف جاذبه است، گذشت زمان متفاوتی در مقیاس با زمین را تجربه می نمایند. پس می توان گفت که محاسبه زمان امری نسبی از منظر ناظرانی است که ساکن در هر یک از سیارات و یا هر نقطه ای از عالم می باشند. حال این سوال پیش می آید که زمان در عوالم روح که خارج از محیط فیزیکی و مادی این جهان هست، چگونه محاسبه می گردد.

 

 بدیهی است که زمان در عوالم و جهانهای روحی بسیار گسترده تر از جهان مادی ماست که قابل قیاس نمی باشد. طبق آیات کلام الله یک روز عوالم روحی تقریبا به اندازه هزار سال سیاره زمین می باشد. پس با این حساب می توانیم بگوییم که فردوسی علیه الرحمه که هزار سال قبل به دیار باقی رفته، تنها یک روز از جهان غیب را سپری کرده است و از آنجاکه که ما اطمینان داریم این شاعر وارسته و دانشمند در بهترین مکان های بهشت به سر  می برند، پس مدت زمان خیلی زیادی فرصت دارند که از نعمات بهشتی بهره مند گردند، زیرا در محاسبات الهی  ایشان تنها یک روز است در بهشت است.

بازگردیم به بحث اصلی مان. گفتیم که گذشت زمان از دید ناظر هر مکان، متفاوت از مکانی دیگر است یعنی اینکه پارامتر زمان برای شخص ناظر در یک محیط و چارچوب فیزیکی که دارای سه بعد طول، عرض و ارتفاع است، متفاوت از موجوداتی است که با ابعاد کمتر و یا بیشتری سروکار دارند. اما در دنیایی که همه چیزش در زمان حال و همه چیزش ساخته شده از امواج لطیف تر و سیال تر از دنیای مادی ماست، هیچ محدودیتی در طی نمودن مسافت مکانی برای ساکنان آن جهان وجود ندارد و چون سرعت دسترسی آنها به خواسته های ذهنی اشان بسیار بالاست، پس احساس گذشت زمان در آن جهان غیرملموس می باشد. می توان چنین برداشت نمود که زمان و مکان در جهانهای روحانی در هم ادغام شده و روی هم یک بعد زمان و فضا را می سازند یعنی زمان همان فضاست و فضا همان زمان. به همین دلیل است که زمان برای تمامی ارواح شکلی ساکن و بعد مکان نیز بی معنا و صفر است. شاید این سوال پیش بیاید که در چه صورتی ساکنین کرات مادی همچون کره زمین قادر خواهند بود که یکسانی این دو بعد را تجربه کنند. در پاسخ باید گفت که هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد زیرا برای حصول به این ایده، حتما می بایست سرعت بشر در جابجایی ها به سرعت نور نزدیک باشد که این امر فعلا با این دانش و علم اندک برای بشر محال و دور از دسترس است. به فرض اگر بشر به چنین سرعتی هم برسد (یعنی سرعت نور)، جسم فیزیکی و مادی وی تحمل فشار چنین سرعتی را ندارد. مگر آنکه ماشین و سفینه های بسیار پیشرفته و مجهزی که بتواند تاب تحمل فشار وارده ناشی از سرعت نور را داشته باشد اختراع گردد که اگر این امر محقق گردد و انسان سوار این ماشین شود، سفینه و ساکنین داخل آن به موازات رسیدن به سرعت نور محو می گردند و خود تبدیل به نور می شوند. که البته همانطور که گفتیم فعلا برای بشر کره زمین با این سطح پایین از علم و دانش غیرممکن و محال است.

انسان زمانی ابعاد تازه ای از توانایی های خود در درک جهان را لمس می کند که از قید قوانین جهان مادی آزاد گردد و به جهان ارواح سفر کند که این امر در دو حالت رخ می دهد. یکی در زمان خواب و دیگری زمانی که مرگ وی فرا برسد. به محض وقوع یکی از این دو حالت همین که روح، جسم را ترک می کند تابع قوانین جهان روح گشته و در زمان و مکان حقیقی غوطه ور می گردد. در این حالت دیگر هیچ ما نعی سد راه سفر روح به گذشته و آینده نمی شود و آگاهی وی محاط بر زمان و مکانی می شود که وی با یک اراده خود را در آن می بیند. تعیین زمانی معین برای حضور آگاهی روح در هر یک از جهانهای روحی همان قدر بی معناست که بخواهیم برای آب تمام اقیانوس ها ظرفی مصنوعی بسازیم. حال که به این قسمت از بحث رسیدیم، بد نیست مبحثی درباب جهانهای روحی داشته باشیم که در مقالات آینده بدان می پردازیم.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد