مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

زنده به گور

خاطرات مدیومها

زنده به گور


Image result for ‫روح‬‎


خاطره ای از خانم زهرا.ص

من از کودکی قادر بودم برخی از پدیده ها و چیزهایی را که دیگران قادر به دیدنشان نبودند را ببینم. مثلا به وضوح می توانستم رشته های نورانی که از اندام و بدن انسانها به بیرون از بدنشان کشیده شده را مشاهده کنم که برایم بسیار جالب بود. البته تاکنون این نیرو و یا بهتر است بگویم قدرت مدیومی در من حفظ شده است اما خب تا اندازه ای به خاطر مشغله های ذهنی و درگیری با حوادث زندگی که باعث عدم تمرکز من به این استعداد و توانایی ذاتی ام می شود، به ضعف گراییده است اما هر موقع که به این موضوع یعنی جلای بینایی خودم تمرکز می کنم باز هم می توانم شاهد پدیده هایی از این دست باشم. مثلا وقتی به صورت غیرشفاف و غیرمستقیم به یک انسان و یا حتی عنصری بی جان نگاه می کنم شعاع نورانی را به دور آنهاست را می بینم که برای انسان و حیوانات دارای پرتو و حرکت است و برای اجسام بی جان ثابت و ساکن می باشد.

  

یادم می آید زمانی که نوجوان بودم یکی از همسایگان ما فوت کرد. ایشان زنی 60 یا 70 ساله بود که همراه با خانواده دخترش زندگی می کرد. صبح خیلی زود بود که ایشان فوت کرد و همسایگان و ازجمله مادرم به خانه آنها رفتند و مادرم مرا نیز همراه خودش برد. جنازه آن زن را وسط اتاق درازکش کرده بودند و رویش ملافه سفیدی کشیده بودند. دختر و دو نوه اش گریه می کردند و زنان همسایه هم دورتا دور اتاق ساکت و غمزده نشسته بودند و دعا می خواندند. در آن لحظه که من کنار مادرم بودم به وضوح دیدم که توده ای بخارگونه دور جنازه چرخ می زند و گاهی می ایستد و از این توده مه مانند چند رشته نورانی به کالبد بی جانی که روی زمین درازکش افتاده وصل بود. من با اینکه اصلا چیزی از رمز و رازهای عالم ارواح نمی دانستم اما می توانستم حدس بزنم که آن پیرزن هنوز زنده است زیرا آن رشته های متصل از توده نامریی کنار جنازه کاملا به چند نقطه از بدن پیرزن وصل بود. بعد از گذشتن دقایقی یکی از آن رشته ها از بدن آن مرحومه قطع شد و سه تا رشته باقی مانده بود که هنوز به جسم وصل بود.

بعد از گذشتن دقایقی، دکتر آوردند و آقای دکتر کنار جنازه نشست و با گوشی خود قلب مرحومه را معاینه کرد، سپس پلک چشمها را از هم باز کرد و با چراغ قوه کوچکش داخل چشم ها را دید. آنگاه نبض دست وی را گرفت و قدری تامل کرد و آنگاه برگه ای از کیفش درآورد و در آن چیزهایی نوشت و با مهر خودش کاغذ را مهر کرد که یعنی مرگ پیرزن همسایه از نظر وی تایید شده است. دکتر با دادن گواهی فوت به بستگان آن مرحومه از خانه رفت و من باز هم دیدم که از سه رشته باقی مانده از ریسمانهای حیاتی از روح به جسم، در این فاصله یک رشته نیز کم شد و مانده بود دو رشته دیگر و بعدها بعد از گذشت چندین سال از آن خاطره، می فهمم که این یعنی اینکه شاید او در آن دقایق هنوز زنده بوده است.

آمبولانس به در خانه که آمد، جنازه را داخلش گذاشتند و من به اتفاق مادرم و سایر زنان همسایه و بستگان آن مرحومه به قبرستان رفتیم و من که در آن زمان 16 ساله بودم ،  در محوطه غسالخانه دیدم که از دو رشته باقی مانده یک رشته هم در همان غسالخانه قطع شد و ماند یک رشته که به بخشی از زیر ناف آن مرحومه وصل بود. جنازه را غسل و کفن کردند و تا پای گور بردند و همچنان آن یک رشته از روح به بدن متصل بود تا اینکه ایشان را به خاک سپردند و من تا امروز این سوال برایم باقی مانده که آیا آن مرحومه زنده به گور شده است زیرا دراین رابطه در کتابهای زیادی خوانده ام که از روح سیالات زیادی به نقاط مختلف جسم وصل است که با وقوع مرگ تمام این سیالات قطع می گردد. ممنون می شوم که پاسخ دهید.


پاسخ:

ازنظر علم پزشکی شخصی که می میرد تمام اعضا و دستگاه های داخلی بدن  و مخصوصا ضربان قلب وی قطع شده و هیچگونه علایم حیاتی در معاینات پزشکی که از او به عمل می آید مشاهده نمی گردد. درا ین مواقع است که پزشک، مرگ شخص را تایید نموده و بستگان وی می توانند نسبت به مراسم دفن عزیز از دست رفته شان ازلحاظ قانونی اقدام نمایند.

اما از نظر یک روح شناس مرگ زمانی رخ داده است که ریسمانهای حیاتی متصل از روح به نقاط مختلف جسم قطع شده باشد. یعنی همان سیاله ها و ریسمانهای نقره ای که به چهارده نقطه اصلی جسم مادی انسان متصل بوده و  انرژی مربوط به حیات وی را تامین می نماید. این انرژی حیاتی و روحانی در مواقعی که انسان به خواب می رود از طریق سیاله ها و امواج اثیری تغذیه گشته و بعد از بیداری موجب ادامه حیات و شادابی روح و جسم می گردد. همانگونه که جسم انسان و اعضای بدن وی به واسطه تغذیه انرژی و حیات سلولی اش تامین می گردد، روح نیز ازطریق امواج اثیری که در عوالم روحی کسب می نماید به ادامه حیات جسمانی و روحانی خویش می پردازد.

با وقوع مرگ، دیگر این تغذیه جسمانی برای ادامه حیات جسم مادی کافی نمی باشد، زیرا قطع کامل سیاله های روحی، موجبات فساد و تباهی جسم را فراهم می سازد . یعنی اگر بهترین اغذیه و اشربه با بالاترین خاصیت و ارزش غذایی به این جسم تزریق گردد درصورت قطع آن سیاله های  انرژی که از روح به کالبد فیزیکی انسان متصل می باشد، مرگ حتمی انسان به وقوع می پیوندد.

همانگونه که بارها عرض شده، به امر پروردگار و در زمان وقوع مرگ، این ریسمانهای حیاتی از روح به نقاط گوناگون جسم مادی یکی یکی توسط رسولان الهی قطع گشته و انسان گام به گام به منزلگاه روحانی خویش نزدیک می گردد تا زمانی که آخرین رشته حیاتی یا همان ریسمان نقره ای که مربوط به چاکرای چانه یا زنخدان وی است قطع گشته و مرگ به صورت کامل رخ می دهد. در این زمان است که مرگ شخص تایید شده و دیگر هیچ بازگشتی به زندگی دنیایی برای روح میسور نمی باشد.

در این جا،  در پاسخ  به خاطره ای که دوست عزیزمان برایمان فرستاده اند، باید بگویم،  آن خانمی را که در بالا شرح مرگش را داده اید، به نوعی زنده به گور شده است. به همین خاطر خیلی بهتر است خانواده ها در صورت از دست دادن یکی از عزیزانشان، نسبت به دفن وی تعجیل نکنند و با اجرای مراسم دعا و نیایش بر بالین عزیز از دست رفته شان به مدت چند ساعت از دفن زودهنگام وی تاخیر بیندازند، تا اگر قرار است بازگشتی صورت بگیرد، خدایی ناکرده این بازگشت در داخل قبر نباشد.

در ضمن برای آنکه اطلاعات ذی قیمتی از چگونگی قبض جان و سفر روحانی ارواح به منزلگاه ابدی شان به دست آورید ، کتاب الکترونیکی «رحلت ارواح» یا «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی» را از طریق لینک زیر تهیه و مطالعه نمایید تا به رمز و رازهای سفر ارواح به جهانها و طبقات روحانی واقف گردید.


کتاب الکترونیکی  «رحلت ارواح»


روح 300


خاطرات


اثر: فرامرز ملاحسین طهرانی

236 صفحه

قیمت: 30000 تومان


خرید



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد