حفظ تمایلات نفسانی در ارواح
روح پس از جدایی از جسم همچنان دارای تمایلات نفسانی دوران حیات مادی خویش می باشد. زیرا اصولا منشا و خاستگاه تمامی تمایلات و خواهشهای نفسانی تن پوش آ دمی است و جسم چیزی جز مشتی استخوان و پوست و گوشت نمی باشد. پس هنگامی که مرگ فرا می رسد، انسان با تمامی ویژگیهای نفسانی و اخلاقی و خلق و خو و آگاهی ها و معلوماتی که در زمان حیات جسمانی اش داشته است، برانگیخته می شود و تمامی علایق و تمایلات نفسانی خود را حفظ خواهد کرد.
پس آن چیزی که اصالت دارد روح است که به جسم و هر آنچه که از ماده بوده و فاقد شعور و عقل روحی است، حیات و زندگی می بخشد و در گیرودار چالش های زندگی دنیوی و تجاربی که از آن کسب می نماید به بازسازی شخصیت جدیدی که در این دوره از زندگانی دنیایی خویش به سر می برد، نائل می آید.
تمایلات نفسانی روح برخاسته از عادات روزمره روح دربرخورد با تجاربی است که از نوع زندگی و تعاملی که با همنوعان خویش برقرار می نماید، از آن برخوردار و بهره مند گشته و تحت تاثیر آن قرارگرفته و یا بر آن تاثیر می گذارد. آدمی پس از وقوع مرگ با همان شخصیت و اخلاقی که در دنیا داشته به ادامه زندگانی خویش منتها در بعد دیگری از امواج و فرکانس حیات برانگیخته میشود و تحت تاثیر تجاربی جدید از پدیده های الهی رفته رفته به یادآوری آگاهی ها و معارفی که در ضمیر و فطرت پاک الهی خویش مضبوط است، نائل می آید. هرچه بر این آگاهی ها و معارف اضافه گردد، روح موفق به طی مسیر هموارتری از شناخت حقیقت عالم ارواح میگردد، و خاطرات بی مصرف و غیرمفید زندگانی مادی خود را به دست فراموشی می سپارد تا ثقل و سنگینی تن پوش وی برای پرواز به ملکوت اعلی تحلیل رفته و پرواز و حرکت وی را بسوی ابدیتی نورانی تسهیل بخشد. لذا طی گذشت سالیانی که مدت آن بستگی به جهد و تلاش خود ارواح برای رسیدن به مرحله اعلای شناخت دارد، آنها به مرتبه ای بالاتر از مراتب قبل در طبقات بالای روح پای می گذارند و به شناخت بیشتری از قدرت و عظمت و شوکت پروردگار متعال نائل میگردند.
هرچقدر که روح به منزلگاه ابدی خویش نزدیکتر گردد، دارای اخلاق و شخصیتی منحصر به فردتر و قائم به ذات الهی خویش گشته و از تمایلات پوچ نفسانی که میل به مادیات و مادیگرایی دارد، خلاص میگردد. در همین دنیای مادی ما افراد زیادی را در پیرامون خویش مشاهده می کنیم که دارای اخلاق و شخصیت های متفاوتی از خلق و خوی مخصوص به خویش هستند که نشان دهنده میزان درجه تکاملی روحی آنها در شناخت هرچه بهتر و بیشتر از معارف و آگاهی هایی است که در فطرت آنها از روز ازل ضبط گردیده است. هرچه روح در کوران تجارب زندگانی خویش بیشتر سرش به سنگ خورده باشد و در راه شناخت مسیرهای هموار یا غیرهموار گرفتار و سپس آزاد گشته باشد، به انسانی بهتر و شایسته تربا اخلاقی الهی و ممتاز نزدیگتر است، و به همین علت است که در جوامع انسانی به خاطر حضور افراد زیادی با تمایلات نفسانی و شخصیت های مثبت و منفی و خنثی همیشه درگیری و تصادم و اختلاف سلایق و جنگ و نزاع ها وجود خواهد داشت و این رسمی معمول و عادی در جهانهای اسفل مادی همچون کره زمین است، که درنهایت منجر به این میشود که در هر دوره ای از تاریخ بشری، ما شاهد فجیع ترین و غیرانسانی ترین برخوردهای فیزیکی و جنگهای خانمانسوزی هستیم که بر اثر آن هزاران انسان در نتیجه همین اختلاف درجات تکاملی ارواح ساکن در زمین، جان خویش را از دست می دهند که برای هر انسان بافضیلتی دردناک و تاسف انگیز است.
حضور ارواح در جلسات ارتباط
یکی از راههایی که ارواح حاضر در جلسات ارتباط برای شناسایی بهتر خویش انجام می دهند، متشبث شدن به همان عادات و منش و شخصیتی است که در دوران حیات داشته اند، می باشد. زیرا با این کار آنها می خواهند به خانواده و یا دوستان خویش بفهمانند که روحی که بر آنها ظاهر شده است، همان روح آشنای آنهاست.
مثلا اگر یک شخصی در طول دوران حیات خویش در حین صحبت کردن عادت داشته که کلمه ای را در میان حرفهایش بعنوان تکیه کلام بیاورد، آن تکیه کلام را در هنگام حضور در جلسات ارتباط تکرار میکند و یا در هنگامه تجسد ارواح که عالی ترین نوع ارتباط با ارواح می باشد، اگر روحی که ظاهر شده و به خودش تجسد بخشیده است، در دوران حیات خویش ویژگی خاصی در حرکات بدنی و یا حرکات اعضای صورت داشته که مختص خود وی بوده، در جلسات ارتباط، همان عمل و عادت را انجام خواهد داد که برای آشنایان وی شکی باقی نماند که روح حاضر در جلسه، همان روح آشنای آنان است.
ارواح بلافاصله پس از جدایی از جسم به خاطر منگی و گیجی که بر اثر حادثه مرگ برایشان رخ داده است، تا مدت کوتاهی حوصله تکرار و دنباله روی از عادات و خلق و خوی خاص خویش را نخواهند داشت، و از آنجا که اکثر انسانها بالاخره دارای تمایلات مادیگرانه بوده و دلبستگی به دنیا و خانواده و زخارف آن دارند، تا مدتی پس از مرگ در پی تحلیل واقعه مرگ و چگونگی تطبیق خویش با این واقعه تکان دهنده در زندگی هستند، اما با گذشت زمان اگر ارواح سعی در ماندن در کنار خانواده و همچنان خواهان پیروی از تمایلات نفسانی خویش باشند، با عادی شدن شرایط جدید زندگی برایشان، دنباله روی از هواهای نفسانی را از سر می گیرند که این مرحله از حیات ارواح، نوعی درجا زدن در ادامه تکامل شخصیتی برای آنان می باشد. معمولا گرفتاریهایی که بعضا برخی از مدیومهای ناآگاه به علوم روحی در ارتباط با ارواح به آن مبتلا می شوند، ازسوی همین دسته از ارواح مادیگرا و ناآشنا به قوانین مربوط به عوالم روح است و همچنین جلسات ارتباطی که خودسرانه و بدون حضور یک روح شناس مجرب تشکیل می گردد، با حضور ارواح وابسته و عامل به تمایلات نفسانی و مادیگرایی به بیراهه کشیده شده و موجبات تضعیف باورهای الهی و محراب خداشناسی اعضای حاضر در اینگونه جلسات میگردد.
سلام آقای طهرانی
جسارتا " خاستگاه " صحیح است :
زیرا اصولا منشا و خاستگاه تمامی تمایلات و ....
خاستگاه به معنی مبدا ، و از مصدر خاستن ( به معنی بلند شدن و برخاستن ) است .
باسلام.
ممنون از توضیحتون.